به گزارش ایکنا، افغانستان طی روزهای اخیر شاهد تحولات گستردهای از جمله سقوط شهرها و مناطق مختلف این کشور به دست طالبان و خروج نیروهای آمریکایی و ناتو پس از چند دهه بوده است.
پایان طولانیترین جنگ آمریکا، آنطور که جو بایدن، رئیس دولت آن انتظار داشت با نشان افتخار در کارنامه سیاست خارجی او ثبت نشد، بلکه از هرنظر یک شکست را به اثبات رساند.
هزینه انسانی سنگین دو دهه درگیری که علاوه بر جان باختن حدود ۲۴۰ هزار نفر از مردم افغانستان که بیشتر آنها غیرنظامی بودند، آوارگی و پناهندگی میلیونها نفر را در پی داشت و بدون احتساب تلفات نیروهای متحد ناتو، به کشته شدن دو هزار و ۴۰۰ نفر از نیروهای پنتاگون منجر شد.
این در حالی است که عقبنشینی آمریکا و ناتو نیز دردی را درمان نکرد و افغانستان را کشوری ویران شده در بحرانی انسانی با آیندهای نامعلوم برای ملتش به جا گذاشت.
بهرام زاهدی، کارشناس مسائل افغانستان، دانشآموخته دکترای علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر مؤسسه مطالعات راهبردی اندیشهسازان نور معتقد است آمریکاییها و نیروهای ناتو از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و سعی داشتند به هر وسیله ممکن سیادت و قیادت خود را در افغانستان حفظ کنند؛ جنایتهای متعددی انجام دادند و هزاران تُن بمب بر سر مردم ریختند، اما باز هم در نهایت در برابر ایمان و روحیه اشغالگرستیزی مردم مسلمان افغانستان شکست خوردند.
وی تأکید دارد آمریکا با وجود شکست در افغانستان و خروج از این کشور، آن را رها نخواهد کرد و ممکن است به هر طریقی بخواهد فتنهانگیزی کرده و افغانستان را به سوی جنگ داخلی پیش ببرد تا بتواند به شکل منجی برگردد.
بیشتر بخوانید:
با بهرام زاهدی گفتوگو کردیم تا از تحولات این روزهای افغانستان برایمان بگوید، در این گفتوگو مباحثی از جمله ماهیت طالبان، پیامدهای قدرتگیری این گروه، آینده افغانستان و نقش کشورهای میانجی و همسایه در تحولات این کشور مورد توجه قرار گرفت که حاصل آن در ادامه از نظر میگذرد:
ایکنا ـ ابتدا از ماهیت و اهداف کنونی طالبان برای ما بگویید.
طالبان از نظر اعتقادی مانند بیشتر مسلمانان شرق جهان اسلام پیرو کلام «ماتُریدیه» و عقیده دیوبندیه است که یک جنبش فکری است که در هند قرن نوزدهم میلادی در میان اهل سنت شکل گرفت و خود به دو شاخه دیوبندیه حیاتیه و مماتیه تقسیم میشود، پیروان شاخه حیاتیه برخلاف تکفیریها قائلین به زیارت، توسل و شفاعت را به هیچ وجه تکفیر نمیکنند، طالبان از نظر عقیدتی متأثر از دیوبندیه حیاتیه و پیرو فقه حنفی و تا حد زیادی پایبند به این فقه هستند و همچنین شاخصههای تصوف در میان این گروه دیده میشود و بعضاً پیروان رسمی طریقتها در افغانستان از جمله پیروان قادریه، نقشبندیه و چشتیه در این گروه عضو شدهاند.
مجموع این تفکرات سبب شده است که راه گفتوگو با مذاهب مختلف از جمله شیعیان برای ایشان باز باشد؛ هر چند عوامل محیطی، اجتماعی و درونی گاهی مجموع این اعتقادات را به سمت تعارض با مذاهب دیگر پیش برده و ممکن است ببرد، اما به هرحال این نظام فکری یک تفاوت ماهوی با وهابیت دارد و در آن راه گفتوگو با سایر مذاهب اسلامی بسته نیست.
طالبان از نظر سیاسی گروهی اسلامگرا و خواهان برپایی حکومت اسلامی است و بر اجرای شریعت و تشکیل شورا تأکید دارد، شورایی که امیر را انتخاب کند و امیر به تحقق شریعت و عدالت در جامعه ـ طبق تعریفی که دارند ـ همت گمارد، طالبان از واژه «امارت اسلامی» برای این نوع حکومت استفاده میکند، هرچند که در مذاکرات رسمی صرفاً نظام اسلامی میگفتند و نمیگفتند نام آن حکومت صرفاً «امارت اسلامی» است.
شهابالدین دلاور، از مقامات بلندپایه طالبان نیز گفت ما بر سر نام اصراری نداریم و این دولت میتواند چنانچه در دولت مرحوم «برهانالدین ربانی» دولت اسلامی نامیده میشد، چنین اسمی داشته باشد؛ اما به هر حال حکومت بایستی محتوای اسلامی و شرعی داشته باشد.
از نظر اجتماعی در میان طالبان اقوام مختلفی دیده میشود؛ اما پشتونها قومی هستند که افراد بیشتری را در میان طالبان دارند؛ اما تاجیکها، ازبکها، هزارههای اهل سنت و دیگر اقوام خُرد و کوچک نیز در میان طالبان دیده میشوند و رادیو «صدای شریعت» این گروه برنامههایی به زبان پشتو، فارسی دری و ازبکی و سرودها و کلیپهایی خاص پخش میکند. همچنین طالبان خواهان حفظ ارزشهای سنتی در برابر مدرنیته وارداتی است.
اهداف طالبان همانطور که خود گفتهاند دو هدف بوده است، اخراج اشغالگران و برپایی نظام اسلامی، که به نظر میرسد در هدف اول تا حد زیادی موفق بودهاند؛ اما برای تحقق هدف دوم باید منتظر بود و دید معنای موردنظر آنان دقیقاً چیست و طالبان در مذاکرات با برخی بزرگان افغانستان به چه نتیجهای خواهد رسید.
ایکنا ـ پیامدهای قدرتگیری طالبان در افغانستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
مهمترین مسئله این است که حتماً باید باور کنیم آمریکا در طولانیترین جنگ خود با تعداد زیادی کشته و زخمی و صرف هزینههای بسیار زیاد مجبور به ترک افغانستان شده است و این معنایی جز شکست ندارد؛ حضور هزاران نیروی آمریکایی در این کشور بسیار خطرناک بود که با قدرتگیری طالبان این حضور فتنهانگیزانه پایان یافته است. (زمانی صدهزار نظامی آمریکایی در افغانستان حضور داشتند.)
امیدواریم که در ادامه تحولات افغانستان آمریکا نتواند توطئه جدیدی طراحی کند و نیروهایش را دوباره برگرداند یا جنبشهای تروریستی مانند داعش را در این کشور پدید آورد.
همچنین دولتی که بر سر کار بود، مشکلات زیادی داشت و فساد زیاد و رشوهگیری فراوان از ویژگیهای بارز آن بود، این دولت در بحث همسایگی نیز حسن همجواری با ایران را رعایت نمیکرد و بر سر مسئله آب تعارضاتی را به وجود آورده بود که امیدواریم در ادامه روند سیاسی افغانستان شاهد حسن همجواری بهتری باشیم و عدالت و حق و حقوق همه رعایت شود.
ایکنا ـ تهدیدات پیش روی افغانستان را در چه میبینید؟
یک تهدید افزایش موج مهاجرت از افغانستان است که برخی درست یا غلط فکر میکنند باید از افغانستان خارج شوند. تهدید دیگر این است که افغانستان نیازمند کمکهای خارجی است و اگر دولت آینده افغانستان نیازهای شدیدی داشته باشد و برخی کشورهای جهان اسلام که سابقه خوبی ندارند و علیه مقاومت، منافع جمهوری اسلامی ایران و منافع عموم مسلمین عمل کردهاند، با پول زیادی وارد عمل شوند، ممکن است چرخش سیاسی در افغانستان ایجاد کنند که این خود یک خطر محسوب میشود.
ایکنا ـ طالبان در بحث اداره افغانستان با چه چالشهایی مواجه است؟
یک چالش موضوع مالی است که در بالا اشاره شد و اینکه دولت جدید نیازمند کمکهای خارجی است، همچنین داراییهای افغانستان بلوکه شده است و 9/5 میلیارد دلار دارایی این کشور که به بانکهای آمریکایی انتقال داده شده بود، اکنون به وسیله دولت آمریکا بلوکه شده است. این مسئله خود نیاز مالی مضاعف ایجاد میکند.آمریکاییها احتمال دارد در ازای آزادکردن این پول آن هم به شکل ذره ذره خواستهها و زیادهطلبیهای خود را مطرح کنند که این خود یک چالش پیش روی طالبان است.
از طرفی دولت جدید باید به نحوی عمل کند که رضایت کلی اقوام و گروههای مختلف را جلب کند و آنها احساس نکنند طالبان اهل انحصارطلبی قومی است. همچنین فرهنگی که از گذشته تاکنون در افغانستان ریشهدار بوده، مسئله انتقامگیریهای گسترده است که چه در میان پشتونها و چه در میان سایر اقوام وجود دارد و میتواند موجب عدم دستیابی به صلح شود، فعلاً طالبان در این زمینه در یکی دو ماه اخیر تلاش خوبی داشته و سعی کرده است فرآیند کشتار و انتقامگیری متوقف شود و ما امیدواریم مردم افغانستان پس از 40 سال جنگ در تلاش برای ساختن آیندهای بهتر باشند نه انتقامگیری از قوم و قبیلههای دیگر. البته تلاش برای محاکمه عادلانه افرادی که فاسد بوده و هنگام اداره دولت گذشته مرتکب جنایت شده یا مفاسد اقتصادی بزرگی به بار آوردهاند، مسئله دیگری است.
همچنین این احتمال وجود دارد که با توجه به شکست آمریکا و ناتو در افغانستان، دستگاههای امنیتی آمریکا و سایر کشورهای ناتو بخواهند فتنهانگیزی کرده و در افغانستان داعش را گسترش دهند و مشکلاتی ایجاد کنند.
ایکنا ـ نقش کشورهای میانجی مانند ایران، چین و روسیه را برای حل مسئله افغانستان چگونه ارزیابی میکنید؟
این کشورها میتوانند نقش خیلی مثبتی داشته باشند، در صورتی که چالشهای ذکرشده به درستی مدیریت شود، این سه کشور میتوانند با تبادلات تجاری سازنده و اتصال راهها و طرح «یک کمربند، یک جاده» چین و شکلگیری شبکه راههای تجاری و حمل و نقل ریلی کمک بزرگی به افغانستان کنند و پیمانهای سیاسی و امنیتی در درازمدت میان ایران، افغانستان، چین و روسیه کمک زیادی به افغانستان خواهد کرد و مانع دردسرآفرینی از سوی دستگاههای امنیتی کشورهای دشمن افغانستان و منطقه خواهد شد. حتی پاکستان نیز در کنار این سه کشور میتواند کمککننده باشد و ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قطر و حتی شاید ترکیه میتوانند در این میان وارد شوند و بخشی از کمکهای مورد نیاز را انجام دهند، البته تأکید میکنم به صورت جمعی و با همکاری ایران، چین و روسیه.
ایکنا ـ آیا افغانستان توان حل بحران داخلی را به واسطه گفتوگوهای بینالافغانی دارد؟
این گفتوگوها میتواند ادامهدار و مؤثر باشد، به شرطی که گروههای مختلف، انصاف را رعایت و به این مسئله توجه کنند که افغانستان نیازمند «خونبس» است و به دنبال انتقامگیری نباشند؛ برای تحقق مصالح اسلام و منافع افغانستان تلاش کنند تا این کشور بتواند به سمت گسترش عدالت سازنده در عین حفظ ارزشهای سنتی حرکت کند.
گفتوگوی بینالافغانی باید میان نیروهای اصیل و دارای پایگاه اجتماعی در افغانستان انجام شود نه جریانهای وابسته به آمریکا؛ زیرا این جریانها میتوانند با حضور خود در درازمدت مشکل ایجاد کنند؛ به نحوی که یک دولت همه شمول و مورد رضایت همه شکل بگیرد.
ایکنا ـ آیا خطرات مداخله جویانهای از سمت همسایگان افغانستان این کشور را تهدید میکند؟
گمان میکنم که همسایگان خیلی قصد مداخله منفی نداشته باشند، اما اگر کمکی از دستشان برآید، انجام خواهند داد؛ زیرا ثبات افغانستان به نفع کشورهای پیرامونی است و مداخلهجویی از سوی کشورهای دورتر از همسایگان به ویژه اقدامات اطلاعاتی ـ امنیتی کشورهای شکستخورده برای جبران شکست میتواند خطرناک باشد و اینکه این کشورها احیاناً به شکل منجی بخواهند برگردند.
ایکنا ـ به نظر شما آیا طالبان با آمریکا پیمانی پشت پرده دارند؟ و هدف آمریکا از خروج از افغانستان چه بود؟
چیزی که من میدانم این است که طالبان و آمریکا به آتشبس رسیدند و این آتشبس چهار بند داشت و یکی از آنها این بود آمریکا تا ماه می این کشور را ترک میکند که به تعویق افتاد و به سپتامبر(شهریور 1400) موکول شد.
همچنین این آتشبس یک دستورالعمل اجرایی داشت که تا مدتی محرمانه نگه داشته میشد، اما بعدها آشکار شد و محتوایش بحثهای فنی و این مسئله بود که چگونه این بحثها مدیریت شود.
هرچند بعید است که توافق پشت پرده خاصی میان طالبان و افغانستان وجود داشته باشد، اما همه احتمالات را باید مد نظر قرار داد؛ لکن اگر به اصل ماجرا یعنی شکست آمریکا توجه کنیم؛ احتمال چنین توافقی کمرنگ میشود، هیچ چشماندازی برای دستیابی به اهداف برای آمریکاییها وجود نداشت و این کشور نمیتوانست جنگ را ادامه دهد و جو بایدن چهارمین رئیسجمهوری بود که مسئله خروج از افغانستان در دستور کارش قرار گرفته بود؛ زیرا فشار افکار عمومی خیلی زیاد بود و طبق نظرسنجی انجامشده 77 درصد مردم آمریکا موافق خروج نظامیان آمریکایی بودهاند؛ هر چند که آمریکا تلاش میکند افغانستان به سوی جنگ داخلی پیش برود تا بتواند داعش را گسترش داده و حتی کشور را تجزیه کند و به شکل منجی برگردد.
آمریکاییها و نیروهای ناتو از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و سعی داشتند به هر وسیله ممکن سیادت و قیادت خود را در افغانستان حفظ کنند؛ جنایتهای متعددی انجام دادند و هزاران تُن بمب بر سر مردم ریختند، اما باز هم در نهایت در برابر ایمان و روحیه اشغالگرستیزی مردم مسلمان افغانستان شکست خوردند. موارد بیشماری از جنایت از سوی نیروهای ناتو صورت گرفته از جمله اینکه چند سرباز آمریکایی دستها و انگشتان افغانستانیها را میبریدند و به عنوان یادگاری با خود به آمریکا میبردند یا سرباز استرالیایی زمانی که دیده بود در هلیکوپتر جا ندارد، اسیر افغانستانی را کشته بود یا در یک فیلم لو رفته میبینیم که یک شهروند افغانستانی در کنار مزرعه مشغول نماز است، ناگهان سگ یک سرباز استرالیایی به او حمله میکند و انتظار این است که سرباز سگ را جدا کند؛ اما اسلحه را بالا آورده و شهروند افغان را میکشد.
با وجود این همه جنایت باز هم قوای اشغالگر شکست خوردند و مجبور به فرار از افغانستان شدهاند.
گفتوگو: زهرا نوکانی
انتهای پیام