گرافیست‌های ایرانی کار تیمی بلد نیستند/ مفتخر به طراحی در شاکله‌ ملی‌ هستم
کد خبر: 4021447
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۹
گفت‌وگوی ایکنا با طراح نشان حمل و نقل جاده‌ای

گرافیست‌های ایرانی کار تیمی بلد نیستند/ مفتخر به طراحی در شاکله‌ ملی‌ هستم

طراح نشان حمل و نقل جاده‌ای گفت: خلاف کار تیمی گرافیست‌های دنیا در ایران هر گرافیستی به تنهایی همه موارد کار را پیش می‌برد و کار تیمی معنی ندارد.

ایکنا به مناسبت ۲۶ آذر، روز حمل و نقل به سراغ طراح آرم یا نشانی رفته است که تمام مردم ایران آن را به کرات در جاده‌ها و راه‌ها مشاهده کرده‌اند. آرمی که در نگاه اول یادآور نقشه جغرافیایی ایران است و سپس مفاهیم دیگر مورد نظر طراح به ذهن مخاطب منتقل می‌شود.

علیرضا برزویی طراح نشانِ «اداره راهداری و حمل و نقل جاده‌ای کل کشور»، دانش‌آموخته‌ گرافیک از دانشکده‌ هنرهای زیبای دانشگاه تهران است که سی‌سالی می‌شود در زمینه‌ طراحی گرافیک، کارتوگرافی و در عرصه‌های گوناگون حرفه‌ای این رشته فعالیت می‌کند. از دیگر آثار وی می‌توان به طراحی نشان‌های مرکز قرآنی تسنیم، انتشارات قرآنی تلاوت، اتحادیه موسسات و مراکز قرآنی مردمی و جشنواره جهانی دریا اشاره کرد.

فراگیر بودن و همچنین ملی بودن این اثر ما را بر این واداشت تا به مناسبت این روز گفت‌وگویی با علیرضا برزویی انجام دهیم تا از ایده و روند شکل‌گیری آن مطلع شویم.

ایکنا- در رابطه با طرحی که برای اداره راهداری و حمل و نقل جاده‌ای طراحی کردید توضیح دهید که از کجا شکل گرفت، ایده‌ آن از کجا آمد؟

در سال‌های آغازین دهه‌ هفتاد، از سوی معاونت حمل و نقل جاده‌ای وزارت راه، ایده‌ای برای تغییر ساختار تشکیلاتی منسجم و متمرکز که در قالب سازمان فعالیت کند؛ طرح شده بود و در سال ۱۳۷۵ آگهی مسابقه‌ همگانی برای طراحی یک «نشان» متناسب با وظایف و نام این سازمان در روزنامه‌های مطرح و پرشمار فراخوان داده شد. نام سازمان در زمان تشکیل «سازمان حمل و نقل و پایانه‌های کشور» ثبت شده بود و قاعدتاً ‌باید طراحی منظور مبین این نام و اهداف منظور طراحی می‌شد.

قرار بود برای انتخاب طرح برگزیده از یک هیئت کارشناس هنری برای انتخاب و داوری بهره ببرند و از آنجا که مطمئن بودم شرکت در چنین مسابقه‌ای می‌تواند از دیدگاه فنی و هنری امتیازدهی بشود با رغبت بیشتری شانس خودم را برای طراحی یک نشان فنی امتحان کردم. چون آن زمان تازه دانشگاهم به پایان رسیده بود نیاز به محک خوردن و دیده شدن در بازار حرفه‌ای را احساس می‌کردم.

برای آغاز فرایند طراحی یک نشان هر طراح گرافیستی نیازمند به مطالعه‌ دقیق و مشاهده‌ آثار انجام گرفته و موضوعات مرتبط با سفارش را دارد؛ به‌ویژه برای پرهیز از تکرار ناخواسته و انتخاب هدفمند نماد مناسب برای موضوع‌، باید از الِمان‌ها و نمادهای مشهور و پرکاربرد آن موضوع خاص باخبر باشد. در زمینه‌ حمل و نقل عموماً طراحان گرافیک به وسایل نقلیه و الِمان‌های جاده‌ای اشاره می‌کردند و در موجزترین و خلاصه‌گویی‌ترین حالت به طرح «فلِش» و انواع و اقسام شکلی آن می‌رسیدند که در تابلوها و علائم راهنمایی و رانندگی هم فراوان از آن بهره گرفته شده است.

برزویی: باعث افتخارم است که نشان حمل و نقل در شاکله‌ ملی ارائه شده

می‌دانستم که احتمالا سفارش‌دهندگان و حتی شورای داوری قاعدتاً باید چنین پیش زمینه‌ بصری را به رسمیت شناخته باشند و اگر بخواهم هوشمندانه از آن تجربیات ذهنی و بصری بهره ببرم قاعدتاً باید از شمایل «فلِش» در کارم استفاده کنم تا هر مخاطبی از جمله سفارش‌دهندگان و داوران مسابقه نسبت به برداشت مضمون و هدفم ازش برداشت مستقیم و مشترک داشته باشند. از آنجا که نام سازمان به کشوری بودن دلالت داشت سراغ گنجاندن شماتیک از نقشه‌ ایران رفتم.

از سال‌های کودکی به رسم نقشه‌ی ایران به صورت ذهنی با گچ روی تخته‌های کلاس درس اشتیاق داشتم و در بین دوستان شهره‌ این کار بودم؛ همین علاقه‌ شدید باعث گرایش حرفه‌ای من به سمت کارتوگرافی دیجیتال و طراحی اولین نقشه‌ دیجیتال شده از راه‌های ترانزیت و مناطق گردشگری کشور در اوایل دهه‌ هفتاد شده بود، همین مهارت به کمکم آمد تا ملهم از شمار زیاد تجربه و علاقه‌ام به رسم نقشه‌ی ایران به یک طراحی خلاصه شده و کاملاً موجز از آن برسم.

به‌گونه‌ای که از چرخش دو فلش از بالا و پایین به درون هم و محصور کردن در فرم خلاصه شده‌ای از نقش جغرافیای مرزی ایران که از دو گوش بالایی به عنوان شروع حرکت فلش اول از مرزهای شمال غربی آذربایجان  بهره بردم و در چرخش  برای رسیدن به مرکز نشان، انحنایی ایجاد می‌شد که از تلاقی با فلش دوم، تصویری خلاصه از منطقه‌ی هرمز به ذهن متبادر می‌شد و همین انحنا در حالت متقابل یعنی در فلش دوم که از جنوب به شمال کشیده و نهایتاً به مرکز می‌چرخید، نمایی از فرورفتگی دریای خزر را تشکیل می‌داد. کار نسبتا تمام و با یک خط برای تاکید به محدوده‌ کار و انسجام دو عنصر در قالب یک سازمان جغرافیایی تکمیل شد.

اصل این کار در آن زمان به صورت تک‌رنگ و سیاه‌وسپید ارائه می‌شد چون با توجه به محدودیت‌های چاپی و کاربردهای متنوعی که تجسم کرده بودم باید قابلیت انجام در قطع‌های گوناگون از کوچکترین مثلا برای سنجاق‌سینه شدن تا بزرگترین مثل تابلوهای تبلیغاتی و کارکردهای معمارانه را می‌داشت اما در کنار کار تک‌رنگ نمونه‌ای را هم رنگی پیشنهاد دادم که از رنگ‌های سبز و قرمز و مشکی پرچم ملی استفاده بردم و قابلیت رنگی را هم برای کاربردهای متنوع متذکر شدم.

این کار بعد از چندین اتود و حک و اصلاح شخصی انجام گرفته بود و تقریبا یک ماه از مطالعه و اتود زدن‌های پرشمار طی شد تا اینکه برای خودم مقبول واقع و اجرای نهایی آن را برای وزارت راه وقت پست کردم و پس از دو یا سه ماه از روابط عمومی معاونت حمل و نقل جاده‌ای تماس گرفتند که طرح من پذیرفته شده اما باید برای توضیح و تشریح آن با کارشناسان دفتر شورای نشان ریاست جمهوری نشست داشته باشم. در آن زمان ظاهراً دفتر ریاست جمهوری برای چنین مواردی قوانینی فرض کرده بود که عناصر پرچم و نام و نقش ایران نباید در علائم و نشان‌های رسمی ظاهر شود و من طرح تک‌رنگ را با لحاظ زیبایی بصری و تعریف حمل و نقل جاده‌ای از طریق فلش‌های قرینه و چرخش به درون و ایجاد ایستایی در مرکز به عنوان استعاره از پایانه‌های گمرکی و مسافری توجیه کردم و جایی برای طرح موارد ممنوعه نماند و طرح تصویب شد.

ایکنا- می‌توان گفت که این طرح ملی است و در سراسر کشور وجود دارد؛ اینکه اثر خودتان را در همه جا می‌بینید؛ چه حسی دارد؟

بله، باعث افتخارم است که این نشان در شاکله‌ ملی ارائه شده و به دلیل گستردگی حیطه‌ کاربردی آن که تقریباً در تمامی راه‌های مواصلاتی و درگاه‌های ورودی و خروجی کشور از طریق تشکیلات سازمانی بروز پیدا کرده در خاطر جمعی اغلب ایرانیان ظهور داشته و دارد. وقتی به حافظه‌ دوران آغازین و جوانی خودم بازمی‌گردم حقیقتاً کار هیجان‌انگیز و سرفرازانه‌ای بود و جزو برترین نمونه‌کارهای حرفه‌ای من در زمینه‌ طراحی نشان است.

البته در دوران دانشجویی یک مسابقه‌ طراحی پوستر برای پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را هم در کارنامه‌ام داشتم که در زمان خودش کار خوب و افتخارآمیزی بود و باعث شد تا اعتمادبه‌نفس نسبتا کافی برای رقابت با سایر همقطاران همکارم داشته باشم. اما طراحی نشان همیشه دشوارترین و پرچالش‌ترین بخش تخصصی یک گرافیست است و مهارت و موفقیت در این رشته‌ کاری معمولا در رشته‌ حرفه‌ای ما یک ویژگی ممتاز به شمار می‌رود چون خلاصه‌ درک تصویری و خلاقیت نمایشی یک طراح را به نمایش می‌گذارد.

برزویی: باعث افتخارم است که نشان حمل و نقل در شاکله‌ ملی ارائه شده

ایکنا- وضعیت هنر گرافیک در روزگار معاصر در ایران و جهان به چه صورت است؟

هنر گرافیک از قالب دو بعدی و ارائه‌ سنتی خودش که نسل ما بیشتر روی آن آموزش دیده و مهارت کسب کرده است؛ فاصله‌ زیادی گرفته و به واسطه‌ ابزار نوین و گستره‌های مفهومی و نمایشی نوین که به واسطه‌ فراگیر شدن دنیای مجازی پیدا کرده به اشکال دیگه‌ای بروز دارد که دیگر مثل سابق دارای محدوده‌های شکلی تعریف شده‌ پیشین نیست.

برای مثال پوستر‌، طرای جلد، لی‌آوت کتب و مجلات و روزنامه‌ها و... مثل گذشته رواج ندارد و حیطه‌های جدیدی همچون موشن گرافیک و بنرهای تبلیغی دیجیتال و... تعاریف تازه‌ای را برای این حرفه باز کردند که عرصه‌های کار تیمی و چندتخصصی را شامل می‌شود و گویا این حرفه در مجموعه‌ مقولات طراحی در حال هضم شدن و تغییر شکل است.

طراحی نشان هم از شمول این جریان مصون نمونده و در حال حاضر یک نشان مقبول باید قابلیت تحرک و تدوین صوتی هم داشته باشه و طراح نیاز دارد با دیگر تخصص‌ها آشنایی و یا همکاری برقرار کند و محصول این همکاری یک نوع طراحی در محیط چندرسانه‌ای است.

ایکنا- در رابطه با دیگر آثار و کارهایتان توضیح بدید.

خلاف کار تخصصی و تیمی گرافیست‌های دنیا در ایران هر گرافیستی به هر کاری نه نمی‌گوید و هرگونه سفارشی را به خاطر گذران معیشت، قبول کرده و به تنهایی آن را پیش می‌برد! من هم بیرون از این اجبار معیشتی نبودم و از طراحی تا چاپ و تکثیر پروژه‌های گوناگون طراحی نشان تا پوستر، طرح جلد و لی‌آوت کتاب، مجله و روزنامه تا انواع طراحی بسته‌بندی‌ و بنرهای تبلیغاتی و.. را انجام داده و تجربه کردم. اما همواره خودم را در زمینه‌ طراحی نشان واجد بیشترین فاکتورهای توفیق فنی معرفی کردم. اگرچه در زمینه‌ کارتوگرافی آثار کاربردی و نسبتا شایسته‌ای داشتم که نمونه‌ آن؛ طراحی گرافیک و کارتوگرافی کتاب اطلس مناطق چهارگانه‌ حفاظت شده‌ محیط زیست کشور بود که مقام دوم اطلس را به صورت جهانی کسب کرد و در داخل حائز جایزه‌ کتاب سال شد.

گفت‌وگو از سجاد محمدیان
انتهای پیام
captcha