مروری بر زندگی آیت‌الله جمی یار دیرین امام خمینی(ره)
کد خبر: 4024210
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۰

مروری بر زندگی آیت‌الله جمی یار دیرین امام خمینی(ره)

آیت‌الله جمی بعد از پيروزی انقلاب‌ اسلامی با دستور حضرت‌ امام‌ به‌ امامت‌ جمعه‌ شهر آبادان‌ برگزيده‌ شد و به‌ شهر آبادان‌ بازگشت‌ و در تثبيت‌ نهادهای انقلابی در آبادان‌ و مبارزه‌ با نيروهای مخالف‌ انقلاب‌ نقش‌ زيادی داشت‌.

آیت الله جمی

به گزارش ایکنا، آيت‌الله غلامحسين‌ جمی در سال 1300‌ در قصبه‌ اهرم‌ بوشهر به‌ دنيا آمد. پدرش‌ از مردان‌ خوشنامی بود كه‌ در منزل‌ خود مكتب‌خانه‌ داير كرده ‌بود و به‌ نوجوانان‌ و جوانان‌ منطقه‌ درس‌ می‌داد. وی خواندن‌ و نوشتن‌ را در مكتب‌خانه‌ پدر آغاز كرد.

آیت‌الله جمی سیر درسی و فراگیری علوم حوزوی و ادامه تحصیلاتش بعد از فوت پدر را اینگونه نقل می‌کند: «از آنجایی که پدرم عشق و علاقه فراوانی به امور مذهبی و روحانیت داشت، مرا علاقه‌مند کرده بود که وارد حوزه علمیه بشوم. علاوه بر این، گاهی که در جلساتی می‌نشستیم و بعضی از این پیرمردهای باسواد شعر می‌خواندند، لغت می‌دانستند، حکایت نقل می‌کردند، لغت عربی بلد بودند، در من تأثیر می‌گذاشت و بیشتر علاقه‌مند می‌شدم که دنبال دروس حوزوی بروم. بعداز دروس ابتدایی، به همان دلیلی که ذکر شد، دیگر عملاً برای من امکان ادامه تحصیل در مدارس دولتی نبود. در همین زمان 2 تن از روحانیون خیلی خوب نجف رفته، به اهرم آمده بودند و در همسایگی ما سکونت داشتند. آنان حاج شیخ محمد علی ماحوزی و حاج شیخ علی ماحوزی بودند که از شاگردهای خوب مرحوم آقا ضیاء عراقی، مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم محمد کاظم شیرازی و مرحوم اصطهباناتی به شمار می‌رفتند. بعداز اتمام جامع‌المقدمات و مقدار زیادی از سیوطی، برای ادامه درس به برازجان و بوشهر رفتم. سپس حادثه‌ای در زندگی من رخ داد که از استان بوشهر هجرت کردم و به آبادان آمدم. از زمانی که به آبادان آمدم زندگی من وارد فصل دیگری شد. سال 1327 بود که وارد آبادان شدم. شنیدم که یک روحانی به نام حاج شیخ عبدالرسول قائمی که در آبادان خیلی خدمت می‌کند. ایشان در آبادان به اصطلاح خیلی گل کرده بود. مرحوم آیت‌الله قائمی مدرسه علمیه‌ای را تأسیس کرده بود و من وارد این مدرسه شدم. در درس مطول مرحوم حاج شیخ محمد علی مدرس هم شرکت کردم.مدتی در نجف بودم، تا این که مریض شده، مجبور شدم به ایران بازگردم. به آبادان برگشتم و در آن جا ماندگار شدم و تحصیل را ادامه دادم. در آبادان اساتید خوبی وجود داشتند؛ مانند مرحوم آیت‌الله قائمی و مرحوم آیت‌الله صدر هاشمی که صاحب رساله بودند، همین‌طور مرحوم آیت‌الله شیخ محمد طاهر آل شبیرخاقانی که مرجع تقلید و صاحب رساله بود. بنده بیشتر نزد اینها درس خواندم و بیشترین استفاده را از این اساتید بردم. این آقایان بر گردن من حق دارند. تا آن‌جا که می‌توانستند، به من توجه داشتند.»

آیت‌الله جمی به‌ دنبال‌ اعتراض‌ امام‌ به‌ لوايح‌ ششگانه‌ رژيم‌ در 1341‌ و شنيدن‌ آوازه‌ امام‌، به‌ قم‌ رفته‌ و در محضر درس‌ امام‌ حاضر شد. با آغاز نهضت‌ اسلامی حضرت‌ امام‌ در 15 خرداد 1342، مبارزات‌ خود با رژيم‌ پهلوی را آغاز كرد. آیت‌الله جمی با ايراد سخنرانی‌های افشاگرانه‌ عليه‌ رژيم‌، مردم‌ را به‌ مبارزه‌ تشويق‌ می‌كرد. اين‌ فعاليت‌ها باعث‌ شد تا مأموران‌ رژيم‌ به‌ وی اخطار دهند و او را از سخنرانی منع‌ كنند، ولی وی نه‌ تنها از ادامه فعالیت دست نکشید بلكه‌ با حضور در مساجد شهر آبادان‌ و ايراد سخنرانی‌ها، به‌ تهييج‌ و تشويق‌ مردم‌ برای مقابله‌ با رژيم‌ می‌پرداخت‌.

ادامه و تداوم مجالس روشنگری توسط آیت‌الله جمی و ایراد سخنرانی‌های تند و آتشین باعث‌ شد تا مسجد محل‌ اقامه‌ نماز و سخنرانی وی، توسط‌ مأموران‌ رژيم‌ تعطيل‌ شود، ولی مردم‌ با هجوم‌ به‌ مسجد، پلمپ‌ و قفل‌های آن‌ را شكستند و اقدام‌ رژيم‌ را محكوم‌ كردند. اين‌ امر باعث‌ شد تا مأموران‌ وی را دستگير و زندانی كنند. مردم‌ آبادان‌ پس‌ از اطلاع‌ از دستگيری آیت‌الله جمی با برپايی تظاهراتی اعتراض‌آميز و تعطيل‌كردن‌ مغازه‌ها، خواستار آزادی وی شدند و رژيم‌ ناچار شد تحت‌ فشار مردم‌ او را آزاد كند. او پس‌ از آزادی،‌ دوباره‌ مبارزات‌ خود را تداوم‌ بخشید و مجددا مأموران‌ رژيم‌ درصدد دستگيری وی برآمدند. آيت‌الله جمی با اطلاع‌ يافتن‌ از اين‌ موضوع‌ با لباس‌ مبدل‌ از شهر خارج‌ و مجبور شد به‌ قم‌ برود.

بعد از پيروزی انقلاب‌ اسلامی آیت‌الله جمی با دستور حضرت‌ امام‌ به‌ امامت‌ جمعه‌ شهر آبادان‌ برگزيده‌ شد و به‌ شهر آبادان‌ بازگشت‌. در تثبيت‌ نهادهای انقلابی در آبادان‌ و مبارزه‌ با نيروهای مخالف‌ انقلاب‌ نقش‌ زيادی داشت‌. در پی حمله‌ عراق به‌ كشور و حصر آبادان‌ توسط‌ نيروهای رژيم‌ بعث‌، به‌رغم‌ خطرات‌ فراوان‌ شهر را ترك‌ نكرد و به‌ مقابله‌ با رژيم‌ متجاوز بعثی پرداخت‌ و در اين‌ راه‌ يكی از برادران‌ خود را از دست‌ داد. در اثر مجاهدت‌های وی و رزمندگان‌ اسلام‌، حصر آبادان‌ در مهر 1360‌ شكسته‌ و بدين‌ ترتيب‌ شهر آبادان‌ كاملاً آزاد شد. وی در اولين‌ دوره‌ انتخابات‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری از استان‌ خوزستان‌ نامزد شد و توانست‌ با كسب‌ بالغ‌ بر 853 هزار رأی به‌ عنوان‌ نماينده‌ استان‌ خوزستان‌ در مجلس‌ خبرگان‌ رهبری برگزيده‌ شود.

وی هفتم دی‌ماه سال 1387 در سن 83 سالگی بر اثر عارضه ريوی و مغزی ‌و پايين آمدن سطح هوشياری درگذشت.

انتهای پیام
captcha