همدلی، مهربانی، مدارا، تدبیر، خیرخواهی، دوراندیشی، خداترسی، شجاعت، هدایتگری امام ناصحِ شفیقِ عالمِ مُحق در میان دشمنان کینهتوز، دنیاطلب، فتنهانگیز و باطل و البته متحد بر باطل از یکسو و برخی پیروان ناهمدل، پراکنده، تفرقهخواه، سست عنصر و بیاراده، متساهل، متخاذل، سودجو، بیبصیرت، سبکسر، فریفته، سادهانگار، متزلزل، ترسو، دنیادوست، نافرمان، عصیانگر، عهدشکن، منافق رفتار، پَست اخلاق، ناسپاس و قدرنشناس از دیگر سو ازجمله مسائل و مضامینی است که در نهجالبلاغه در خطبهها، نامهها و حکمتهای متعددی با هنرمندانهترین تعابیر تجلی یافته است.
در این میان همدلی امام علی(ع) و ناهمدلی و ناسازگاری مردمان بیوفا و عهدشکن از برجستهترین مسائلی است که در نهجالبلاغه بیان شده و اینکه امام علی(ع) در مواقع و حوادث متعدد به جهت حفظ مصالح عالیه اسلام و ایجاد وحدت و همدلی و انسجام و جلوگیری از گسست و تفرقه، خار در چشم و استخوان در گلو راه صبرِ تلختر از حنظل را در پیش گرفت در حالی که علیرغم این همه خیرخواهی و دعوت به وحدت و همدلی امام شاهد مردمانی هستیم که تمام همت خود را در ناسازگاری، ناهمدلی، تفرقه، سستی، ناکارآمدسازی و خنثی نمودن تلاشهای امام علی(ع) به کار گرفتند و نهجالبلاغه تابلویی هنری و بازتابی آیینهوار از این مضامین است.
بدون تردید نهجالبلاغه آیینه تمامنمای جایگاه امام علی(ع) و اهلبیت مکرم ایشان از یکسو و امت اسلامی با عقاید و گرایشهای مختلف از دیگر سو است بنابراین جهت شناخت بیشتر از وضعیت مسلمانان و فرمانبرداری آنان از امام زمان خود و نیز میزان انحراف مردم از سیره و صراط مستقیم پیامبر عظیمالشأن(ص) یعنی همان صراط قیّم، شایسته و بایسته است که علاوهبر قرآن کریم، بیش از هر منبعی به کتاب شریف نهجالبلاغه رجوع شود تا لایههای پیدا و پنهان بهتر درک گردد.
یکی از مسائلی که جهت شناخت آن و درک درستتر از زوایای متعددش، نیازمند بازگشت به نهجالبلاغه است، مسئله همدلی امیرمؤمنان علی(ع) و رهبری بیبدیل وی در راستای ایجاد همدلی، وحدت و هماهنگی جامعه اسلامی است، در کنار همدلی، صبر، دوراندیشی، مروت، مدارا، خیرخواهی، حقیقتطلبی، عدالتخواهی امام علی(ع) شاهد ناهمدلی، ناشکیبایی، نامهربانی، سبکسری، تفرقهافکنی، ناجوانمردی، جهل، عصبیت، کوتهبینی، باطلگرایی بسیاری از مردمان عصر امام علی(ع) نه تنها در صفوف مخالفان و دشمنان که در میان مردمانِ پیرامون و تحت فرمان امام(ع) هستیم.
از مواردی که اوج مظلومیت امام علی(ع) را به تصویر میکشد خطبه 97 است که امام علی(ع) در این خطبه از همراهی، همدلی و خیرخواهی خود و ناهمدلی و ناپذیرایی آنان سخن میگوید: «مهربانانه به آنان حکمت میآموزد ولی از حکمت بیزارند»، «پندها و اندرزهای رسای وحدت و همدلی را برایشان میگوید ولی راه تفرقه در پیش میگیرند»، امام علی(ع) در این خطبه تفاوت خود و مردمانش را با سایر زمامداران تاریخ و مردمان تحت فرمانشان را مظلومانه بیان میکند که معمولاً ملتهای جهان از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشت هستند در حالی که من از ستمگری پیروان خود وحشت دارم که از این عبارات به خوبی همدلی و همراهی و دلسوزی امام از یکسو و ناهمدلی و نافرمانی و خیانتکاری مردمان را از دیگر سو میتوان استنباط کرد.
ابن ابیالحدید معتقد است که فقط تعداد اندکی از مردمان، جایگاه و حق و منزلت امام را میشناختند و مطیع بودند و سواد اعظم و طیف وسیعی از آنان به تقلید از پیشینیان خود، تقدم تاریخی خلافت را به منزله افضلیت سایر خلفا بر امام تلقی میکردند، ابن ابیالحدید در شرح این خطبه نکات قابل تأملی را مطرح میکند و معتقد است امام علی(ع) در شرایط سختی که حکومت میکرد همواره به جهت رعایت مصالح اسلام و حفظ آن، منادی وحدت و انسجام و یکپارچگی جامعه بود و راه مدارا و همدلی و همراهی با مردم را در پیش میگرفت به گونهای که برخی از مردم باورشان آمده بود امام رعیت آنان است و باید از آنان تبعیت کند.
ابن ابیالحدید این مدارای امام علی(ع) را صبر عظیم و تحمل و بردباری شگفت و توفیقی آشکار و بیّن میداند که مبنایی است برای استدلال متکلمان و دیگر منصفان که حُسن تدبیر و شیوه مدیریتی و حکومتداری امام(ع) را بستایند و آنرا در آن وضعیت بحرانی و سرشار از حادثه، نوعی معجزه بدانند.
امام علی(ع) در شِکوه از قریش در مسئله غصب خلافت و تنهایی و بییاوری وی و اهلبیتش تعابیری به کار گرفته است که همه بیانگر عمق صبر و شکیبایی آن حضرت در راستای مصالح اسلام و جلوگیری از فروپاشی جامعه اسلامی است حضرت در خطبه 217 دست به دعا بر میدارد و میفرماید: «خدایا مرا بر حقم بر قریش یاری رسان، آنان پیوند خویشاوندیام را بریدند و بر حقی که میدانند که من سزاوارتر از هر کسی هستم با من در ستیز هستند»، سپس در ادامه، گفتار و نوع مواجهه زورمدارانه و غاصبانه قریش را با غصب خلافت چنین ترسیم میفرماید: «و گفتند: حق را اگر توانی بگیر، و یا اگر تو را از حق محروم دارند، یا با غم و اندوه صبر کن و یا با حسرت بمیر».
اما امام علی(ع) در مقابل منطق زور و ناعادلانه قریش و غاصبان خلافت خار در چشم و استخوان در گلو، راه صبر و خویشتنداری را در پیش میگیرد صبری تلختر از حنظل و دردناکتر از فرو رفتن تیزی شمشیر و در این رابطه میگوید: «پس خار در چشم فرو رفته، دیده بر هم نهادم و با گلوی استخوان در آن گیر کرده، جام تلخ را جرعهجرعه نوشیدم و در فرو خوردن خشم در امری که تلختر از گیاه حنظل و دردناکتر از فرو رفتن تیزی شمشیر در دل بود شکیبایی کردم».
نهجالبلاغه سرشار از تعابیر ناب و پُرمعنایی است که سیمای جامعه پیرامون و عصر امام علی(ع) را به خوبی ترسیم میکند، بسیاری از این تعابیر، تصویری را که از جامعه و مردمان عصر پُرتلاطم و فتنه و آشوب سده اول اسلام ارائه میدهد تصویری مملو از جامهای تلخ، پیمانهای شکسته، تکیهگاههایی لرزان و نامطمئن است، این تصویر صرفاً تصویر دشمنان لجوج، سرکش، دنیاطلب، مخالفان کینهتوز و متعصب و فریبخورده نیست بلکه تصویری صادقانه از برخی از اصحاب، طرفداران، پیروان و مردمان تحت حاکمیت امام علی(ع) است.
امام علی(ع) این افراد سست پیمان را گاهی در فضای فتنهانگیز کوفه ترسیم میکند و گاهی مردمان سستعهد بصره را به باد انتقادات میگیرد و گاهی قریشیان غاصب خلافت و فریفته دنیا را توبیخ و سرزنش و نفرین میکند و گاهی به شکلی انفرادی بعضی از یاران و کارگزاران کمبصیرت و کمتجربه و سادهانگار را ملامت میکند و گاهی به شکلی انفرادی بعضی از یاران و کارگزاران کمبصیرت و کمتجربه و سادهانگار را ملامت میفرماید.
بدیهی است زمانی که از مردمان یک جامعه سخن به میان میآید منظور همه آنها نیست زیرا در همین جامعه مورد مطالعه افرادی مجاهد و بابصیرت و خداترس مانند اهلبیت امام علی(ع)، مالک اشترنخعی، عمار و... وجود داشتند و تا آخرین لحظات عمر به پیامبر اسلام، قرآن کریم، امیرمؤمنان و عهد الهی پایبند ماندند و امام علی(ع) در خطبه 118 نهجالبلاغه در این رابطه میگوید: «شما یاران حق و برادران دینی من میباشید، در روز جنگ چون سپر محافظ، دورکننده ضربتها و در خلوتها، محرم اسرار من هستید با کمک شما پشتکنندگان به حق را میکوبم و به راه میآورم و فرمانبرداری استقبالکنندگان را امیدورام، پس مرا، با خیرخواهی خالصانه و سالم از هرگونه شک و تردید، یاری کنید.به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم».
عباراتی که بیانگر گسست و ناهمدلی و شکاف اجتماعی است در نهجالبلاغه به قدری فراوان و دردناک است که مجال بازگو کردن همه آنها نیست، خطبه 29 نهجالبلاغه از جمله خطبههایی است که عبارتعبارت آن مردمان ناهمدل کوفه را نشانه گرفته است کمااینکه رفتارشناسی و مردمشناسی و نشانههای مردمان ناهمدل و نافرمان و متلاشی از ویژگیهای این خطبه به حساب میآید.
تعبیر «اعالیل باضالیل» بهمعنای بهانههای نابخردانه سخنی کوتاه اما پُرمغز و نغزست که امام علی(ع) در تبیین رفتارهاری بچهگانه و بهانهجویی مردمان تحت فرمان خود به کار گرفته است، اعالیل جمع اعلال و آن جمع عله بهمعنای تعلل ورزیدن، به کاری اقدام نکردن بهدلیل بیماری یا مانع دیگر است و اضالیل نیز جمع اضلال و آن جمع ضله است ضله اسمی است برگرفته از ضلال بهمعنای باطل و گمراهی و ساخت صرفی واژگان اعالیل و ضالیل که جمعالجمع و دارای سازهای سنگین است با سخنان لافآمیز آنان که سنگهای سخت را میشکافد، هماهنگی خاصی را ایجاد کرده است.
امام علی(ع) در خطبه 29 همچنین مردمان سست و ضعیف خود را هشدار میدهد و متنبه میسازد که نه افراد ضعیف مانع ستم خواهند شدو نه حق جز به کوشش به دست میآید، سپس از ضعف آنان نتیجه میگیرد که شما توان دفاع از وطن و کیان نظام اسلامی نخواهید داشت زیرا از نگهداری و پاسداری از منزل خود درماندهاید و میگوید شما که با امانت و رهبری شجاعترین و آزمودهترین عرب همدل و همنوا نیستید پس با چه رهبری سازگار خواهید بود، به خدا سوگند کسی که فریب سخنان شما را بخورد، بازنده و مغبون است و با شمشیر و نیروی شما به میدان کارزار رفتن برابر با شکست و ناامیدی و پشیمانی است.
تناقض بین قول و عمل مردمان به قدری آشکار و مکرر بود که امام علی(ع) سوگند میخورد که قول و یاری و تهدیدات دشمن توسط آنان را باور نمیدارد، امام علی(ع) در این خطبه جامعه عصر خود و مردمان سست عهد و تنپرور و بیغیرت را به مانند بیماری میداند که بهدنبال درمان آنهاست و این درد را در وجود خود آنها و ناشی از افعال و کردار این مردمان میبیند و با پرسش، آنها را به درون خود ارجاع میدهد که شاید به خود بیایند و آسیبها و موانع خود را برطرف کنند.
امام علی(ع) در خطبه 119 نیز هنگامی که مردم را به جهاد و دفاع در مقابل دشمن تشویق میکند ولی هیچ عکسالعملی از آنان نمیبیند با سرزنش آمیزترین واژگان و تعابیر، اوج ناهمدلی آنان را با امام ناصح و خیرخواه، ترسیم میکند و تقریباً همین لحن و ساختار را به کار میگیرد و میگوید: «شما را چه شده، آیا لال هستید» و یا «شما را چه میشود هرگز ره رستگاری نپویید و به راه عدل هدایت نگردید» امام علی(ع) دلسوزانه آنان را به راههای روشن هدایت کرده و میگوید: من شما را به راه روشنی بردم که جز هلاکخواهان، هلاک نگردند، آن کس که استقامت کرد بهسوی بهشت شتافت و آن کس که لغزید در آتش سرنگون شد.
امام علی(ع) حتی برای تحریض و تشویق کوفیان، شامیان را مثل میآورد و میفرمایید: مگر نه این است افراد معاویه و شامیان، مردمانی مانند شما هستید چرا شکست میخورید و آنان پیروزمندان میداناند، آنان در باطنشان وحدت دارند و شما در حقتان متفرق و پراکنده هستید و این همان فضایی است که مردمان، بر فجور و باطل همدل و برادر هستند و مادامی که شما دلهایتان با هم نباشد، تعداد فراوان، شما را پیروز میدان نخواهد کرد.
یکی دیگر از نشانههای مردمان ناهمدل در عصر حضرت امیر، این است که بهدلیل خیانتها، سستیها و تساهلهایی که داشتند، علیرغم تلاش امام جهت تصحیح عملکرد آنان، پشتوانه و مورد وثوق امام(ع) قرار نمیگرفتند و این مسئله دائماً در تعابیر نهجالبلاغه ملموس است، این مباحث به روشنی گویای این است که امام با مردمانی بروبرو بود که کمترین اعتماد و اطمینان را نمیتوان به آنها داشت، اظهار کرد: امام علی(ع) در تحلیل رفتارشناسانه امت عصر خود، سستی، پذیرش خواری، کار را به یکدیگر سپردن، امروز و فردا کردن، پراکندگی در عین حقانیت، فریفتگی، سبکسری را از ویژگیهای بارز مردمان عصر خود معرفی مینماید، ویژگیهایی که ناهمدلی و ناسازگاری و شکاف اجتماعی را به تصویر میکشد.
امام علی(ع) جامعه زمان خود را جامعهای معرفی میکند که علیرغم همه دلسوزیها و مهربانیها و همدلیهایش نسبت به آنان، نافرمان و غیرمطیع هستند و همین عدم هماهنگی و نافرمانی برای شکست و ناکامی و نافرجامی یک قوم کافی است، امام علی(ع) در قضیه تصرف شهر انبار توسط لشکر معاویه، در خطبه معروف جهاد در پایانیترین جمله، مهمترین و اساسیترین عامل شکست پیروان خود را عدم اطاعت از رهبر و امام میداند و در خطبه 27 میفرماید: «چنان نافرمان و عصیانگر و سستعنصر هستید و اوامر امامتان را پشت گوش میاندازید که امام خیرخواه، مهربان و دلسوز، عالم و باتجربه در نصیحت کردن شما دچار تردید میشود».
از جمله تعابیری که میتوان نافرمانی و چموشی و سر به هوایی مردمان از امام علی(ع) را فهمید تعابیر شکوهآمیزی است که در نهجالبلاغه ذکر شده است که ازجمله آنان میتوان به خطبه 25، خطبه 137 اشاره کرد.
نهجالبلاغه مهمترین منبع برای شناخت جایگاه حضرت علی(ع) و پیروان و جامعه عصر امام(ع) و نیز دشمنان آن حضرت است، نهجالبلاغه یکی از مهمترین منابع جامعهشناسی و رفتارشناسی مردمان با عقاید، گرایشهای مختلف دینی، مذهبی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است چراکه در این کتاب مخاطب با امامی الهی، متقی، خداترس، همدل، خیرخواه، ناصح، شفیق، مهربان، صلحطلب، وحدتگرا، اجتماعی، دوراندیش، شجاع، مدیر و اهل مدارا روبرو است کمااینکه بسیاری از مردمان عصر امام علی(ع) را مردمانی بیاراده، بیتدبیر، تفرقهگرا، پراکنده، سادهاندیش، ترسو، پیمانشکن، فریفته، زودباور، دنیاطلب، بیبصیرت، کمخرد، نافرمان، عصیانگر، منفعتجو، کم و کجاندیش معرفی شدهاند.
یادداشت از علی نظری، مدرس ادبیات عرب و نهجالبلاغه دانشگاه لرستان
انتهای پیام