به گزارش ایکنا، جلسه شرح صحیفه سجادیه، با محوریت دعای بیستم صحیفه با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علیاکبری، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، طبق روال هر هفته، شامگاه ششم دی ماه در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد.
گزیدهای از مباحث این جلسه را میخوانید؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا؛ بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست، و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنکه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانی، و عزتی آشکار برایم ایجاد مکن مگر که به همان اندازه در باطنم خاکسار سازی»
امام در این جمله نورانی عزت ظاهری و رفعت شأن اجتماعی را در پرتو ذلت باطنی و ظرفیت درونی طلب میکند. معلوم شد اگر بین ظاهر و باطن انسان توازن برقرار باشد، انسان میتواند به سلامت از مسیر عبور کند. اگر این توازن به هم بریزد، به این معنا که باطن انسان یاریگر ظاهرش نباشد و نتواند از ظاهر انسان پشتیبانی کند این تعادل به هم میخورد و چنین کسی نمیتوان به سلامت از این مسیر عبور کند. هر مقدار رفعت شأن انسانی و عزت ظاهری برای انسان پیش بیاید، با فرض اینکه از باطن انسان پشتیبانی شود، برای او بیخطر و پیشبرنده است؛ یعنی عزتی است که برایش پیشبرنده است. این عزت انسان را در برابر فشارهای زندگی حفظ و صیانت میکند، این رفعت و عزت تسهیلگر خدمت است و زمینهسازی میکند فرد بهتر حرکت کند و برای سایر بندگان خدا راهگشایی کند. اگر عزت ظاهری بر ذلت باطنی غلبه کرد و وزنش بیشتر شد، تعادل به هم میخورد. وقتی تعادل به هم خورد زندگی حیات طیبه نیست و عزت ظاهری عامل سقوط میشود و انسان را دچار تکلف میکند.
در معارف اخلاقی اسلام باب وسیعی در محور ارتباطات اجتماعی تحت عنوان تواضع گشوده شده است و تواضع جزء عناصر و کلیدهای سعادت و خوشبختی است. این ویژگی در اسلام بسیار مورد تجلیل قرار گرفته و به آن دعوت شده است. در این زمینه تعبیر جالبی از پیامبر(ص) داریم که حضرت میفرمایند؛ خوش به سعادت کسی که بدون اینکه کمی و کاستی داشته باشد و به این و آن نیاز داشته باشد، تواضع داشته باشد.
یک وقت آدم به یک کسی نیاز دارد، باید در برابر او اظهار تواضع کند تا کارش را راه بیندازند، اما یک نفر هیچ نیازی ندارد ولی متواضع است. این آدم اهل بهشت است و این تواضع او را بهشتی خواهد کرد. وقتی حالت مسکنت بر انسان سیطره میکند، انسان احساس فروکاهی میکند و این مسکنت او را دچار ذلت و حقارت میکند. این احساس ناشی از گرفتاری و مسکنت و فقر و ناداری است. این تواضع به درد نمیخورد و مضر است و جزء خسارتهای بزرگ است و نشانه خطرناکی هم هست. نقطه مقابلش کسی است که مسکنتی ندارد اما در برابر دیگران فروتنی میکند. اگر این تواضع از معرفت انسان به خویشتن و شهود مقام فقر ریشه بگیرد عالی است و چنین کسی نمیتواند تکبر بورزد. سیره اولیای خدا هم همین است که افتاده هستند.
اگر انسان باطنا گیر دارد، به او توصیه میشود در مواجهههای اجتماعی روش تواضع پیشه کند. امید این است این رفتار ظاهری به باطن او رسوخ کند. همچنان که در باب زهد سفارش به تزهد داریم، در باب صبر سفارش به تصبر نداریم و در باب حلم، سفارش به تحلم داریم. یک وقت بردباری ناشی از ظرفیت درونی است ولی یک وقت انسان باطنا کمتحمل است و زود جوش میآورد، به این آدم میگویند اگر تحمل نداری، خودت را به کسی شبیه کن که تحمل دارد و رفتار حلیمانه را به خودت تحمیل کن تا این صفت در وجود تو رسوخ کند.
تواضع حقیقی حاصل جمع معرفت به خویشتن و خشوع در برابر پروردگار متعال است. همچنان که خودبزرگبینی نشانه جهل به خویشتن است و نشانه این است که انسان طعم خشوع در برابر پروردگار متعال را نچشیده است. اگر انسان خودش را شناخت سرش پایین میافتد. وقتی انسان عظمت خدای متعال را درک کرد خاشع میشود. خشوع محصول چنین مناسباتی است.
نکته بعدی این است که امتحان عزت خیلی سختتر از امتحان عادی بودن و مجهولالقدر بودن است. بعضیها خیلی بهرههای باطنی و علمی دارند اما مسطور هستند، مجهولالقدر هستند و کسی آنها را نمیشناسد و آن را تحویل نمیگیرد. این امتحان خیلی آسانتر از امتحان عزت است. خدا به فریاد کسانی برسد که در این آزمایش و ابتلا قرار دارند، چون اگر شکست بخورند شکستشان خیلی سنگین است و عده دیگری را هم با خودشان مبتلا میکنند.
شهرت مسئولیت میآورد. وقتی کسی شهرت پیدا کرد، خیلی مسئولیتش سنگین میشود. شما میبینید انسانهای کمظرفیت مانند برخی سلبریتیها چه اوضاعی درست میکنند. این افراد خیلی گرفتار هستند. فکر میکنند وقتی فلان جلوهها را ارائه میکنند و فالوئر جمع میکنند واقعا خبری هست. این اول بیچارگیها و جواب دادنهاست. اگر رفتار تو به خاطر ظرفیت هنری یا ورزشی که داری محل توجه قرار گرفت، مسئولیتت میلیونها برابر شده است. اگر خدا عزتی به تو داده است که مورد توجهی و درباره تو گفتوگو میکنند، حرفت را میبینند، به رفتارهای تو توجه میکنند، به اندازه توجهی که هست مسئولیت داری.
انتهای پیام