«هناس» و «شب طلایی» دو فیلمی بودند که در ششمین شب جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمدند. این دو کار را باید از آثار ارزشی جشنواره محسوب کرد که یکی زندگی شهید داریوش رضایینژاد را مدنظر دارد و دیگری به مقام مادر میپردازد.
«هناس» دومین تجربه حسین دارابی در مقام کارگردان است اما تجربه دوم او مطمئناً از فیلم نخست بهتر نیست چون «مصلحت» در بخشهای مختلف فنی از «هناس» فیلم بهتریست، البته این امر تا حدی طبیعی است چون فیلم نخست کارگردان، اثری ماجراجویانه است اما فیلم دوم سعی دارد ملودرامی عاشقانه باشد.
فیلم دارابی روایتگر روزهای پایانی زندگی شهید داریوش رضایینژاد است با این تفاوت که این بار روایتی جدید و نو را شاهد هستیم، زیرا در فیلم قصه از زبان همسر شهید بیان میشود برای همین فیلم روایتی زنانه به خود میگیرد. این اتفاق عموماً در فیلمهای اینچنینی رخ نمیدهد، پس یکی از امتیازات «هناس» مطمئناً شکل قصهگویی آن است. در ضمن شخصیتپردازی فیلم مقبول است چون به زوایای درونی دو قهرمان اصلی که بهروز شعیبی و مریلا زارعی آن را بازی میکنند، ورود کرده است.
مریلا زارعی بازی قابل قبولی از خود ارائه میدهد، همچنین بهروز شعیبی توانسته نقش شهید رضایی نژاد را به شکل قابل قبولی ارائه دهد اما بهترین بازی در این فیلم به بازی سیاوش طهمورث برمیگردد که بعد از سریال موفق «زخم کاری» بار دیگر هنرنمایی دیگر از خود نشان میدهد.
یکی دیگر از امتیازات فیلم به طراحی صحنه خوب و فیلمبرداری اثر مربوط میشود همچنین موسیقی فیلم به ریتم کار کمک کرده است اما همانگونه که در اول مطلب به آن اشاره کردیم فیلم نخست کارگردان «مصلحت» به اندازهای خوب بود که فیلم اخیر کارگردان تحت تاثیر آن است.
«هناس» یک ضعف در فیلمنامهنویسی دارد آن هم اینکه نویسنده نتوانسته مسائل امنیتی را به خوبی مدنظر قرار دهد، چون تماشاگر از خود سؤال میکند چرا دانشمندی که تا به این اندازه وجودش برای کشور دارای اهمیت است بدون حمایت است و به راحتی در معرض تیررس تروریستها قرار میگیرد؟ در انتها سکانس پایانی «هناس» اتفاق خوبی برای فیلم محسوب میشود چون امید ویژگی اصلی این سکانس است و به تماشاگر میفهماند که شهادت دانشمندان هستهای پایان راه نیست بلکه آغاز راهیست که جوانان این مرز و بوم آن را ادامه خواهند داد.
در نشست خبری فیلم نیز کارگردان تأکید کرد نمیخواسته روایتی مستند و نعل به نعل از زندگی شهید داشته باشد بلکه نمای کلی از روزهای پایانی شهید مدنظرش بوده و قصه به شکلی دراماتیزه شده بیان می شود. همچنین در نشست خبری فیلم همسر شهید حضور داشت و در پایان از سوی اهالی رسانه و عوامل فیلم در مورد تشویق قرار گرفت.
توجه به کانون اصلی خانواده
دومین فیلم «شب طلایی» نام داشت اولین ساخته یوسف حاتمیکیا فرزند فیلمساز مطرح کشورمان ابراهیم حاتمیکیا. لازم به ذکر است در فیلم ابراهیم حاتمیکیا در مقام تهیهکننده حضور دارد اما آنگونه که اثر نشان میدهد پدر در کار پسر دخالت نکرده و «شب طلایی» محصول واقعی فیلمساز است.
موضوع و محور اصلی فیلم مادر است. مادر در این کار کانون اصلی خانواده است اما در مواقع سختی فرزندان به او توجه لازم را ندارند! برای مثال در زمانی که مادر کرونا می گیرد خانواده از او پرستاری نمیکند و دو غریبه نگهداری مادر را برعهده می گیرد. در حقیقت فیلم در پی بیان این امر است که آدمها در موقعیتهایی سختی که قرار میگیرند ممکن است خود واقعی را نشان داده و بسیاری از اخلاقیات را زیر پا بگذارند.
«شب طلایی» قصه خانوادهای را روایت میکند که میخواهند برای مادرشان تولد بگیرند اما با آمدن داماد خانواده به قصه، فضای جدید بر خانواده حاکم میشود. طلا گم میشود و اعضای خانواده هر کدام دیگری را به دزدی متهم میکند. در پایان نیز مشخص نمیشود دزدی به طور مشخص کار چه کسی است و با پایان باز فیلم به انتها میرسد.
درباره مسائل فنی چند نکته مثبت وجود دارد و یک نکته منفی. ابتدا به امتیازات فیلم میپردازیم. کارگردانی یوسف حاتمیکیا در قدم اول نمره قبولی گرفته است به ویژه دکوپاژ و میزانسنهایی که کارگردان چیده به خوبی با قصه همخوانی دارد همچنین بازی خوبی که کارگردان از بازیگرانش گرفته است دیگر اتفاق مثبت «شب طلایی» است به این نکات باید فیلمبرداری، موسیقی و طراحی خوب صحنه را هم وی اضافه کرد.
اصلیترین نکته منفی «شب طلایی» نیز به ریتم کار برمیگردد. کارگردانی خوب قصه را آغاز میکند اما در طول قصه ریتم خوب کار حفظ نشده و به نوعی داستان کش داده میشود البته برای اکران عمومی، کارگردان میتواند با تدوینی بهتر این نقیصه را از بین ببرد.
انتهای پیام