در روزهایی سوگوار شهادت تجسم تام و تمام عدل؛ امیرالمومنین علی(ع) هستیم که هر چه میگذرد و حتی پس از 1400 سال ارزش، عمق و صراحت سخنان آن حضرت بیشتر روشن میشود و همچنان سند و سخنی کاربردیتر، دقیقتر، الهیتر و انسانیتر از بیانات او در باب عدالت و حق مردم یافت نشده است.
آن چه مهم است این نکته است که علی(ع) هنگامی این سخنان را بر زبان راند که در مسند قدرت و خلافت بود، نه قبل از آن و نه بعد از آن، چرا که فراوانند افرادی که تا مقام و پستی در اختیار دارند، نسبت به عدالت و حقوق مردم سکوت پیشه میکنند و همین که برکنار شدند علَم مبارزه با بی عدالتی برمیدارند.
عماد افروغ، جامعهشناس، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه دین که مطالعات گستردهای در حوزه عدالت داشته و با نهجالبلاغه مانوس است در گفتوگو با خبرنگار ایکنا به توضیح درباره بایستهها و لوازم امر به معروف و نهی از منکر در پرتو نهجالبلاغه پرداخت و گفت: پرسش شما درباره جایگاه امر به معروف و نهی از منکر به ویژه در سطح رابطه مردم با حاکمان و بالعکس است. ما در صورتی میتوانیم به این سوال پاسخ مبنایی بدهیم که ببینیم فلسفه سیاسی یا تعریف مشروعیت از منظر امام علی(ع) چیست. اگر به این پرسش پاسخ ندهیم نمیتوانیم حقوق متقابل بین مردم و بازتابش را در امر به معروف و نهی از منکر در این سطح حساس معلوم کنیم.
وی با اشاره به تحقیقات خود گفت: در مطالعاتی که بنده داشتم مشروعیت از نظر حضرت امیر(ع) که مربوط به استقرار و قانونیت یک نظام سیاسی است، نه دائر مدار دموکراسی است و نه دائر مدار تئوکراسی. یعنی فلسفه سیاسی ایشان نه دموکراتیک محض است و نه تئوکراتیک محض است. در دموکراسی فقط به شکل حکومت کار داریم و به رضایت مردم توجه داریم و به ویژگی حاکمان توجهی نداریم. در تئوکراسی برعکس است و فقط به ویژگی اشخاص حاکم و صلاحیت حاکمان کار داریم و به شکل حکومت توجهی نداریم ولی در فلسفه سیاسی مردمسالاری دینی به هر دو توجه داریم. هم اینکه حاکمان باید ویژگی خاصی داشته باشند و هم از طریق خاصی روی کار آمده باشند، یعنی ما به چگونگی حکومت هم کار داریم که به مسئله مقبولیت برمیگردد. بنابراین مشروعیت از نظر حضرت امیر(ع) جمع بین مشروعیت و مقبولیت است یا جمع بین حقانیت و مقبولیت است. از نظر امام علی(ع) حاکم هم باید واجد شرایط حقانی و شرعی باشد و هم اینکه مورد قبول عامه باشد. نتیجه این میشود؛ حاکمیتی که شرعیت دارد حق ندارد کودتا کند، مردمی هم که به ویژگی شخص حاکم نظر دارند حق ندارند دور هر کسی حلقه بزنند. این بحث مقدماتی ضروری است تا به پرسش حیاتی شما بپردازیم.
افروغ ادامه داد: نکته جالب اینجاست که بحث مشروعیت فقط متوجه اشخاص حاکم نمیشود. از نظر نصوص اسلامی این شرعیت متوجه حضور مردم هم میشود یعنی مردم فقط از راه مقبولیت در حکومت ایفای نقش نمیکنند بلکه از جهت شرعیت خودشان هم ایفای نقش میکنند. به عبارت دیگر ما یک شرعیت دوسویه داریم، شرعیت رهبر و شرعیت نظارت مردمی. اگر شما این مدخل را خوب درک کنید بهتر میتوانید روح و مضمون خطبههایی که میخواهم به آن اشاره کنم را درک کنید که یکی خطبه سی و چهار نهجالبلاغه است، یکی خطبه صد و هجده و یکی خطبه دویست و هجده است.
این پژوهشگر مطالعات اسلامی ادامه داد: در خطبه سی و چهار نهجالبلاغه حضرت میفرمایند؛ «أَیُّهَا النَّاسُ! إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً، وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ، فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ: فَالنَّصیحَةُ لَکُمْ، وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ، عَلَیْکُمْ، وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلا تَجْهَلُوا، وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْما تَعْلَمُوا. وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ: فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَةِ، وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ، وَ الاِْجَابَةُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَةُ حِیْنَ آمُرُکُمْ». معنای خطبه این است که ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است یعنی امر به معروف و نهی از منکر بدون حق متقابل معنا ندارد. حق شما بر من این است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیتالمال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگانی را بدانید و اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید، هر وقت شما را فراخواندم اجابت نمایید و هر وقت فرمان دادم اطاعت کنید. حضرت میفرمایند؛ حق من بر گردن شما این است که مرا در نهان و آشکار نصیحت کنید. این از اسناد بسیار مترقی است که حتی مدعیان لیبرالی حقوق بشر هم به سایه آن نرسیدند. حضرت نمیفرمایند حق شماست که مرا نصیحت کنید بلکه میگویند حق من بر گردن شما است که مرا نصیحت کنید. پس این مسئله هم وظیفه مردم است و هم حق حکمران است.
وی افزود: خطبه دیگری که به آن اشاره میکنم و در همین راستا معنا میدهد خطبه صد و هجده نهجالبلاغه است که در ارتباط با یاری کردن با نیت خیرخواهانه است. این خطبه کوتاه این است؛ «فَأَعِینُونی بِمُنَاصَحَة خَلِیَّة مِنَ الْغِشِّ، سَلِیمَة مِنَ الرَّیْبِ» یعنی مرا با خیرخواهی خالصانه از هرگونه شک و تردید یاری کنید. یعنی هم خیرخواهیتان خالص باشد و شائبه منفعتطلبی نداشته باشد و هم در نقد و خیرخواهی قاطع باشید و با صراحت لهجه نقدتان را عرضه کنید. خطبه دیگری که باید مورد مطالعه قرا گیرد، خطبه دویست و شانزده نهجالبلاغه است. ایشان در خطبه دویست و شانزده میفرمایند خداوند سبحان برای من بر شما به جهت سرپرستی حکومت حقی قرار داده و برای شما همانند حق من حقی تعیین فرموده است پس حق گستردهتر از آن است که وصفش کنند ولی به هنگام عمل تنگنایی بیمانند دارد. حق اگر به سود کسی اجرا شود ناگزیر به زیان او نیز روزی به کار رود و چون به زیان کسی اجرا شود روزی به سود او نیز جریان خواهد داشت.
عماد افروغ تأکید کرد: در ادامه این خطبه یکی از فرازهای شگفتانگیز حقوق مردم مطرح میشود که واقعا بیمانند است؛ با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن میگویید حرف نزنید، یعنی آزاد باشید، و چنانکه از آدمهای خشمگین کناره میگیرید دوری نجویید و با ظاهرسازی با من رفتار نکنید و گمان نبرید اگر حقی به من پیشنها دهید بر من گران آید یا در پی بزرگ نشان دادن خویشم زیرا کسی که شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد عمل کردن به آن برای او دشوارتر خواهد بود بنابراین از گفتن حق یا مشورت در عدالت خودداری نکنید زیرا خود را برتر از آنکه اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمیدانم مگر اینکه خداوند مرا حفظ کند و همانا من و شما بندگان و مملوک پروردگاریم که جز او پروردگاری نیست. او مالک ما است و ما را بر نفس خود اختیاری نیست، ما را از آنچه بدیم خارج و به آنچه صلاح ما بود درآورد.
وی در ادامه توضیح داد: فکر میکنم در همین حد کاملا روشن شده باشد که نگاه حضرت امیر(ع) به امر به معروف و نهی از منکر در سطح مردم با حکمران از چه ویژگی و مضمونی برخوردار است. بالاخره اگر بخواهیم امر به معروف و نهی از منکر را به صورت جامعتر ذیل حق تعریف کنیم و ببینم حضرت امیر(ع) چه حقوقی برای مردم قائل است باید به نامه پنجاه و سه رجوع کنیم که معروف به نامه مالک اشتر است. برخلاف خیلی سندها که فقط حق سیاسی را مطرح میکنند یا حق برخورداری از عدالت فردی و اجتماعی را مطرح میکنند شما اینجا دایره حقوق را میبینید که حتی حق برخورداری از دوستی هم در آن گنجانده شده است.
وی خاطر نشان کرد: من بر اساس این نامه هشت حق را احصا کردم. یک، حق عطوفت و مهربانی. عین عبارت ایشان این است؛ مهربانی با رعیت و دوستورزیدن با آنها را برای دل خود پوشش گردان، یعنی مردم حقی به عنوان حق برخورداری از عطوفت و مهربانی دارند. دوم، روحیه عفو و بخشش است. عین عبارت ایشان این است؛ اگر گناهی از رعیت سرمیزند یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستش میرود به خطایشان منگر و از خطایشان درگذر. امام علی(ع) به مالک میگوید به راحتی از گناهان مردم درگذر ولی از کوچکترین خطاهای امرای خودش درنمیگذرد. شما با شرایط حال مقایسه کنید. خیلیها مطرح میکردند دولت ما خط قرمز است یعنی هر کاری کردند کردند ولی به راحتی به جان مردم میافتادند.
وی به حقوق دیگر اشاره کرد و افزود: مورد سوم، پرهیز از اقتدارگرایی و قانونگرایی صوری است. عین عبارت ایشان این است؛ مگو مرا فرمودهاند و من میفرمایم و اطاعت امر را میپایم که این کار دل را سیاه میکند و دین را پژمرده و موجب زوال نعمت و بلا و آفت است. در جامعه ما چقدر به اسم قانونگرایی اسیر فرمالیسم و صورتگرایی میشوند و مردم را در تنگنا قرار میدهند. یکجا در ارتباط با ماجرای استادیوم مشهد گزارش میدادند که بخشی از نیروهای قهریه کشور به این نتیجه رسیدند که خانمها را به استادیوم راه ندهند. بعد گفتند به استناد ماده فلان قانون عفاف و حجاب این کار را کردیم. اگر با استناد به این قانون مانع ورود زنان به ورزشگاه شدید چرا با استناد به همین قانون مانع ورود خانمها در ورزشگاه آزادی به تماشای بازی ایران و عراق نشدید؟ این یک قانونگرایی صوری است. قانون باید انعطاف داشته باشد. حضرت در این فرمایش توصیه میکنند که اینقدر خشک با قانون برخورد نکن که بگویی مرا فرمودهاند و من میفرمایم.
افروغ ادامه داد: مورد چهارم حقطلبی و حقمداری است. عبارت حضرت این است مبادا نکوکار و بدکار در نظرت برابر آیند چون نکوکار را در نیکی سست کند و بدکار را به بدی وادار نماید. مورد پنجم عدالتخواهی است. عبارت حضرت این است؛ آنچه بیشتر دیده والیان به آن روشن است برقراری عدالت در شهرهاست. مورد ششم حق مشاوره و نظارت مردم است؛ سپس در کار عاملان خود بیندیش و به میل خود و بیمشورت دیگران آنها را به کاری نگمار. مورد هفتم وفاداری به عهد است؛ اگر با دشمنت پیمانی نهادی و در نامه خود به او امان دادی به عهد خویش وفا کن. آخرین حق پرهیز از انحصارطلبی است؛ بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری که بهره همه مردم در آن یکسان است. این حقوقی است که مردم دارند و والیان باید به آن توجه داشته باشند و این نشاندهنده زیربنای امر به معروف و نهی از منکر و گستره آن نزد حضرت امیر(ع) است.
انتهای پیام