حجتالاسلام والمسلمین حیدر همتی مدرس حوزه و دانشگاه یادداشتی درباره منویات مقام معظم رهبری در سالگرد رحلت امام خمینی(ره) برای ایکنا ارسال کرده است که متن آن را در ادامه میخوانید؛
یکی از موضوعات طرح شده توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی سالگرد رحلت امام خمینی(ره) نسبت گرایش مردم به دین قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بوده است. ایشان در این سخنرانی بیان فرمودند که «امروز گرایش مردم به انقلاب و به دین از روز اوّل انقلاب یقیناً بیشتر است».
یکی از موضوعاتی که در مواجه با تشکیل حکومت دینی از طرف برخی از متدینین مطرح شده و آنها را وادار به مخالفت با حکومت دینی کرده است این امر بوده که با ورود دین در عرصه سیاست میزان دینداری مردم کاهش مییابد مسالهای که همواره توسط منتقدان حکومت دینی و قائلین به تفکیک دین از سیاست چه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب مطرح بوده است با این عنوان که ورود دین در عرصه سیاست باعث بیدینی در قشرهای مختلف مردم گردیده است که در این میان جوابهای مختلفی به آن داده شده است. این یادداشت با هدف تبیین ابعاد مفهومی و مصداقی تدین در اندیشه رهبر انقلاب پرداخته است و به دنبال پیشنهاد سنجههای دینداری بر اساس شاخصههایی است که ایشان طرح کردهاند چرا که برخی از اختلاف نظرها در میزان گرایش مردم به دینداری بازگشت به ملاک و شاخصی است که درباره دینداری وجود دارد و همین امر موجب تفاوت در نوع نگاه به میزان تدین جامعه میگردد.
بیان شاخصههای دینداری در معرفت دینی آیتالله خامنهای نشان دهنده نگاه متفاوت ایشان به موضوع تدین است. بیشک درباره تعریف از اصل دین میان فیلسوفان دین اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد هم چنان که برخی هر اعتقادی را، اگرچه خاستگاه الهی و واقعی نداشته باشد، دین تلقی کردهاند. برخی دین را شیوه و روش زندگی معنا کردهاند که طبق این تعریف، انسان کافر هم برای خود دینی دارد. گروهی دیگر دین را تا حدی پایین آوردهاند که تعلیمات آن، علیالاصول برای حیات اخروی جهتگیری شده و حداکثر دخالت دین در امور دنیوی از این جهت است که به زندگی اخروی بهتر کمک میکند و آن را یک باور صرفاً فردی میدانند که به رابطه انسان و خدا بازمیگردد. در این تعریف، دین برنامه بندگی انسان و رازآلود و حیرتافکن است؛ ماهیت و رسالت اجتماعی ندارد. اما شاخصههایی که آیتالله خامنهای در تعریف از دین و تدین به کار بردهاند، ایشان پایه دین را معرفت میدانند یعنی نوعی شناخت درباره هستی، انسان، مسئولیت، راه و هدف انسان است که این شناخت، جهان را مجموعه و مظهری از صنع قدرت و لطف و رحمت الهی معرفی میکند، انسان را محور جهان میداند و در بنای جهان و مهندسی عظیم عالم وجود دست قدرت وصنع خدا را دخیل وهمه کاره میداند مجموعه این معرفتها پایه دین است.
با ورود به عرصه دینداری دین، معارف جدیدی را در اختیار انسان قرار میدهد. آیتالله خامنهای این گونه بیان میکنند که: «نگاه اسلام به انسان؛ به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت، و به عالم وجود نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان میگذارد». ایشان با توجه به آنچه که امروزه در تمدن غرب تحت عنوان ستیز علم و دین رخ داده است علت این ستیز را در این میدانند که نگاه معرفت بخش زیر بنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده لذا تحقیقات علمی در غرب، در ستیز با آنچه آن را دین میپنداشتند آغاز شده است.
از منظر آیتلله خامنهای دین امری وجودی و جزئی از هویت انسان بوده که با انسان رشد کرده و شکوفا میشود و در تمام افعال و حرکاتش اثر میگذارد، با این مبنا که دین در هویت وجودی انسان است. زندگی دینی مختص دوره خاصی از زندگی انسان چون روز یا ماه یا سال نیست و تنها پاسخ به یک نیاز از انسان نبوده بلکه دین حقیقتی است در وجود انسان. ایشان دراین باره این گونه میفرماید: «تدین، جزو وجود و ذهن انسان است، با انسان رشد میکند، شکوفایی پیدا میکند و در تمام حرکات انسان اثر میگذارد. دین، بیگانهای از زندگی نیست. دین، در یک کلمه حرف زدن، در یک اشاره، در یک موضع گیری، تاثیر میگذارد. انسانی که معتقد به دین است، مگر میتواند مدتی بیدین زندگی کند».
بر پایه این نگاه به دین، تدین همه ابعاد وجودی انسان را دربرمیگیرد و دین منحصر در بعدی از وجود انسان و یا پاسخگوی یک نیاز از انسان نبوده و در مقابل برداشتهای عوامانه از تدین وجود دارد که آن را محدود در عمل و شعائری ویژه قرار میدهند و یا این که در زمان و یا مکان خاصی دینداری آنها ظهور و بروز دارد. ایشان با مخاطب قرار دادن دانشجویان با توجه دادن به این نکته که از آن جایی که دین در وجود انسان است و نمیتوان حصهای از وجود انسان را از او جدا کرد به تکون همزمان علم و دین در شخصیت انسان اشاره کردهاند فرمودهاند: «باید درسشان را با تدین بخوانند. تدین، چیزی نیست که برایش زمانی بگذاریم و بگوییم؛ حالا این مدت را درس بخواند، بعد شروع به تدین کند، تدین که این نیست». با چنین نگاهی است که دین، همه ابعاد وجودی انسان را در برخواهد گرفت.
یکی از موارد فهم تدین از منظر ایشان تحلیل رابطه تمدن و تدین است. ایشان با رد نگاه تعارضجویانه میان تمدن و تدین شاخصههای زندگی تمدنی و تدینی را همراستا میدانند: «تمدن و تدین چرا با هم منافات داشته باشند؟ تمدن یعنی زندگی توام با نظم علمی، با تجربیات خوب زندگی، استفاده از پیشرفتهای زندگی، تدین جهت درست در زندگی داشتن، جهت عدل و انصاف، صفا، صداقت، و روبه طرف خدا، اینها با هم چه منافاتی دارد».
یکی از موارد دیگر در تحلیل امر دینی بیان شاخصههای رفتار دینی است، اینکه چه رفتاری را میتوان وصف دینی به آن اطلاق کرد. از منظر ایشان رفتار دینی، یعنی گسترش عدالت در جامعه و خدمت به آحاد مردم. در اسلام؛ خدمت به انسانها، حتی انسانهای غیر مومن هم مورد نظر است.
ایشان محتوای محقق دین اسلام را مجموعهای وحیانی میداند که شامل معارف، احکام و اخلاق است که لازمه زیست انسانی است. یعنی لازمه زیست فردی و اجتماعی و همه شئون زندگی اجتماعی بشر که در اجتماع لازم و ضروری است همانند عدالت، علم، پیشرفت، صنعت، ثروت، رفاه، عزت. در این بیان معارف و محتوای دین در یک گستره معرفتی فقط درباره رابطه انسان و خدا و تنظیم رابطه معنوی نیست بلکه شامل عدالت، علم، پیشرفت، صنعت، ثروت، رفاه، وعزت نیز میباشد. بدیهی است که این منظر معرفتی از دین متمایز از معرفت دینی تولید شده در زمان حاضر درحوزههای علمیه میباشد که ذهن خود را کمتر معطوف به تولید معرفت معطوف به این نمونهها میکنند که شاهد آن کتب ابواب کتب فقهی موجود است.
آیتالله خامنهای در بیانی دیگر دین را نقشهای الهی دانسته که توسط خداوند ترسیم گردیده به گونهای که این نقشه تنها در درون جامعه بشری و با تلاش جمعی جهت تحقق بیرونی و خارجی امکانپذیراست.
شاخصگذاری برای حقانیت و یا بطلان یک دین و معرفت دینی از موضوعات چالشی در منطق فهم دین است که اندیشمندان دینی به فراخور درون دینی و برون دینی به ارائه نظریاتی درباره آن پرداختهاند. آیتالله خامنهای درباره شاخص و ملاک حقانیت معرفت دینی میفرمایند تا نظام اجتماعی اسلام شکل نگیرد، نمیتوان بسط افکار و احکام اسلامی را در زندگی انسان نمایش داد و کلمه حق الهی را بر انحرافات و بیعدالتیها حاکم کرد. پس از برقراری نظام اسلامی، میتوان حقانیت دعوت نبوی را که ساختن دنیای جدید و برهم زدن نهادهای باطل و توام با ظلم وعدوان است مشاهده کرد. اگر نظم اجتماعی برخاسته از یک مکتب و اندیشه، به گسترش عدالت و رواج ارزشهای انسانی نینجامد نشانه بطلان آن مکتب است. در این بیان تشکیل نظام اجتماعی بر پایه عدالت ملاک و شاخص حقانیت یا بطلان دین ومعرفت دینی است. ایشان دربیانی دیگر اسلام را برخوردار از دو مؤلفه دانستهاند که موجب تفوق آن بر دیگر مکاتب فکری و روشهای زندگی گردیده است اول منطق و استدلال متین و دوم عدالت حقیقی است. ایشان ایمان و باور به معنویت را نیاز دیگری میداند که بشریت تنها در دین حق الهی میتواند آن را بازیابد. ایشان همچنین درباره تعیین شاخص برای حقانیت و صائب بودن معرفت دینی با طرح این پرسش که معرفت دینی چیست درپ اسخ با اشاره به جمله معروف از مرحوم مدرّس که «دیانت ما عین سیاست ماست، سیاست ما عین دیانت ماست» به دو مدل از دینداری اشاره میکنند دینی که بر پایه معرفت حقیقی است و دینی که صرفا دارای ظاهر دینی است. مدلی که جدایی دین از سیاست، جدایی دین از زندگی را دربردارد یعنی دینِ گوشه مسجد، دین داخل خانه، دین فقط در دل، نه در عمل، که موجب گردیده اقتصاد و سیاست غیر دینی باشد، زیر بار دشمن نرفتن غیر دینی باشد، با دوست جنگیدن، با دشمن همراه شدن -بر خلاف نصّ دین- وجود داشته باشد.
در مقابل ایشان معرفت دینی صائب را این گونه معرفی کردهاند که: «همه ادیان حتی مسیحیت راستین اینجور هستند، و آن این است که پیغمبر اکرم اوّلْکاری که بعد از غربت دوران مکّه انجام داد، ایجاد حکومت بود و دین را با ریختن در قالب حکومت توانست ترویج بکند و معنای جدایی دین از حکومت این است که دین بنشیند دائم نصیحت بکند، دائم حرف بزند و قدرتمندان هم هر کار که دلشان میخواهد برخلاف دین و بر ضدّ دین بکنند. نخیر، این معرفت باید وجود داشته باشد که دین منفکّ از سیاست نیست و دشمن دین، از آن دینی میترسد که دولت دارد، قدرت دارد، ارتش دارد، اقتصاد دارد، سیستم مالی دارد، تشکیلات گوناگون اداری دارد؛ از این دین میترسد؛ وَالّا آن دینی که مردم میروند و در مسجد عبادت میکنند، خب بکنند، صد سال بکنند. عدم انفکاک دین از زندگی و از سیاست و جریان دین در همه شراشر زندگی جامعه، یک معرفت درست دینی است؛ این باید تحقّق پیدا بکند و باید دنبال این بود.»
نتیجه اینکه برای جامعه دینی و نیز انسان دیندار و امر دینی شاخصهایی وجود دارد که قبل از قضاوت درباره میزان دینداری جامعه و یا انسان باید به آن پرداخته شود. آیتالله خامنهای ملاکهای خاصی را برای دینداری جامعه و انسان دیندار ذکر کردهاند و از این منظر میتوان میزان رشد و یا اضمحلال جامعه دینی را مورد سنجش قرار داد. ایشان توجه به پیشرفت نظم، عدالتطلبی و خدمت به مردم را از شاخصههای دینداری بیان میکنند و میزان حقانیت ادیان را زمانی قابل سنجه میدانند که یک نظام اجتماعی را تشکیل بدهند و در این نظام بتوانند عدالت را اجرا کنند. هم چنین میزان حقانیت امر دینی زمانی است بتواند با قدرتمندان و ظالمان مبارزه کند. عمل دینیای که در درون آن با مستکبران و ظالمان قابل جمع است در واقع معرفت درستی نیست هرچند از گسترش برخوردار باشد.
انتهای پیام