به گزارش ایکنا، سعید طاووسی مسرور، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، هفتم مرداد ماه در نشست علمی «متشیعان»، گفت: شیعه از نظر لغوی به معنای پیرو است و در قرآن به کار رفته و فرموده: «وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ» و در ادبیات عرب و روایات هم به کار رفته است و از جمله امام حسین(ع) فرمودند وای بر شما شیعیان و پیروان ابوسفیان.
وی با بیان اینکه معنای عام شیعه به اهل سنت هم اطلاق میشود، افزود: یعنی اهل سنتی که به طور ویژه ابراز محبت به حضرت علی(ع) یا اهل بیت(ع) بکنند شیعه هستند و متشیعان در مفهوم عام شامل اهل سنت و شیعه میشود، البته شیعه در مفهوم خاص خود جریانی است که به امامت علی بن ابیطالب(ع) به صورت بلافصل بعد از پیامبر(ص) قائل هستند یعنی شیعیان اثنی عشری، زیدیه، اسماعیلیه و ... و مفهوم خاص الخاص شیعه کسانی هستند که امیرالمؤمنین و فرزندان ایشان را با ویژگیهایی چون عصمت و علم لدنی، امام میدانند که ما شیعیان 12 امامی هستیم.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه تعبیر متشیعان یعنی اهل سنتی که محب اهل بیت(ع) هستند، اضافه کرد: به اینها از این جهت شیعه گفته میشود که اثر و رنگی از شیعه در آنان وجود دارد. در کتب اهل سنت مثلا کتب رجال یا ترجم اگر گفته شود که فلانی شیعه بوده است اصلا به این معنا نیست که او شیعه اثنی عشری و حتی شیعه غیر امامی بوده بلکه سنی متشیع است یعنی از نظر مذهبی، عقیدتی و کلامی کاملا سنی بودهاند ولی خود را محب میدانستند.
طاووسی مسرور اضافه کرد: برخی از اینها، ما شیعیان دوازده امامی را رافضی و شیعیان زیدی را زیدی و اسماعیلیه را کافر میدانند و اصلا مسلمان محسوب نمیکنند زیرا از جماعت بریدهاند، این افراد اعتقادات خاصی از شیعه را پذیرفته بودند و از این جهت که رنگ و بوی شیعه داشتند به آنها متشیعه گفته شده است.
وی با اشاره به تفاوت بین اهل سنت متشیعه و سایر اهل سنت، افزود: برخلاف تصور عمومی که همه اهل سنت را دارای باورهای یکسان میدانند، جریانات مختلف در اهل سنت وجود دارند که یکی از آنها متشیعان هستند؛ تحلیل بنده این است که وقتی سقیفه رقم خورد و انصار تن به بیعت دادند، آنجا شاهد شکلگیری متشیعان بودیم یعنی دل این افراد با امام علی(ع) بود و امام را ترجیح میدادند و دوست داشتند ولی زیر بار خلافت و امامت ایشان نرفتند و خلافت رسمی را پذیرفتند و میتوان گفت نقطه آغاز این جریان در مدینه بوده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: متشیعان فارغ از علاقه قلبی در کوفه به یک جریان تبدیل و تثبیت شدند و علتش این است که در کوفه جریاناتی از یمن مستقر شدند و یمنیها نسبت به امام علی(ع) علاقهمند بودند زیرا امام بسیاری از اینها را مسلمان کرده بود و حسن رفتار با آنها داشت؛ وقتی خالدبن ولید به یمن رفت و دست به جنایت در این منطقه زد آن هم به بهانه یک شبهه، پیامبر(ص) برای جبران این فاجعه امام علی(ع) را به یمن فرستاد و آن حضرت حتی تمام خسارات وارد شده به مردم یمن را جبران کرد و حضرت علی(ع) حتی پولی به خاطر ترس و وحشت ایجاد شده در مردم یمن از ناحیه ولید به یمنیها پرداخت.
طاووسی مسرور گفت: از سویی وقتی خلیفه دوم به ایران حمله کرد به پیشنهاد امام علی(ع)، ایرانیان اسیرشده آزاد شدند تا بر روی زمینها کار کنند و اینها تبدیل به موالی شدند که به امام علی(ع) علاقه و محبت داشتند و بعدها بدنه اصلی کوفه را تشکیل دادند، البته اینها هم مسلمان سنی بودند.
وی افزود: مسئله دیگر در شکلگیری جریان متشیعه، این است که اهل کوفه اتفاقا روی خلیفه اول و دوم تعصب داشتند و همین سبب شد تا امام علی(ع) نتوانند با سیاستهای آنها مخالفت کنند و حتی اگر مخالفت میکردند باز گوش نمیدادند کما اینکه در نماز تراویح این موضوع پیش آمد. یکی از کانونهای مخالف خلیفه سوم که مالک اشتر فرمانده آن بود و به مدینه آمدند معترضان کوفی یعنی اهل سنت محب امام علی(ع) بودند و از خلافت عثمان به شدت ناراضی بودند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه اهل سنت غیرمتشیعان روی خلافت هر سه خلیفه از جمله عثمان اتفاق نظر داشتند و مثلا در بصره عثمان را ستایش میکردند، اظهار کرد: ولی این گروه اهل سنت یعنی متشیعان، دو خلیفه اول را پذیرفته و مشروع میدانستند ولی خلیفه سوم را نامشروع میدانستند و قبول نداشتند و از طرفی علی بن ابیطالب(ع) را هم میپذیرند.
وی با بیان اینکه تا مدتها بعد در اهل سنت روی خلافت امام علی(ع) بحث و جدل بود، ادامه داد: این بحثها تا جایی پیش رفت که احمدبن حنبل گفت اگر کسی خلافت علی(ع) را قبول نداشته باشد از خر آبکش نفهمتر است و سپس درباره امامت امام علی(ع) استدلال میکند و استدلال وی این است که علی(ع) صحابی پیامبر و داماد ایشان است و او خود را امام میدانست و حرف صحابی، حجت است و در این صورت آیا درست است بعد 200 سال من بگویم علی(ع) امام نبوده است؟
طاووسی مسرور اضافه کرد: جریان اهل سنت متشیعان دو گروه بودند، اول کسانی که ابوبکر را از عمر افضل میدانستند و عثمان را نامشروع ولی جریان دیگر علی(ع) را از همه خلفای دیگر برتر میدانستند، شیخین خلافت مشروع داشتند و عثمان خلافت نامشروع داشت و علی(ع) افضل بر همه بود و این جریان وقتی امام در کوفه مستقر شدند قوت گرفت و کوفه به کانون شیعیان اعم از مذهبی و یا گرایش سیاسی تبدیل شد. این جریان بعدها توسط مکتب فکری معتزله رنگ و بوی کلامی هم گرفت و به یک اعتقاد تبدیل شد یعنی بیعت با خلفای نخستین مشروع بوده ولی علی(ع) افضل بر آنها بوده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه آورده است که خدا را سپاس که آن سه نفر را بر علی(ع) مقدم کرد تا منزلت و قدر علی را بهتر متوجه شوند، اگر علی(ع) از ابتدا خلیفه بود قدر و منزلت و فرق ایشان با خلفای دیگر محسوس نبود. بنابراین جریان متشیعان کوفه به تعبیر استاد رسول جعفریان، تشیع عراقی است. اینها دو خلیفه را قبول دارند؛ ممکن است گفته شود که این موضوع با ذات تشیع منافات دارد ولی با نگاه کلان و عام به شیعه، منافات ندارد. این شیعیان علاقه و محبت فراوانی به امام علی(ع) و اهل بیت دارند و حتی ممکن است امام علی(ع) را افضل بر آنها بدانند.
وی با بیان اینکه شیعیان عراقی، امامی و زیدی نیستند ولی به زیدیه تمایل بیشتری دارند، گفت: زیدیه، مبانی کلامی خود در مورد امامت را با قیام پیوند زدند و گفتند امامی که در خانه بنشیند و قیام نکند فایده ندارد و نستجیر بالله این تعبیر را برای امام صادق(ع) به کار بردند، مثلا یحیی بن زید قیام کرد و او بعد از خود به نفس زکیه وصیت کرد. صحیفه سجادیه را نگاه کنید؛ یک نسخه آن توسط امام باقر(ع) نقل شده و نسخه دیگر توسط یحیی و یحیی سفارش میکند اگر من کشته شدم این نسخه را به نفس زکیه و برادرش ابراهیم بدهند.این وصیت، وصیت مکتبی است و به حسین فخ و ... منتقل شد و اینها چون درگیر قیام بودند فرصتی برای کارهای فقهی و کلامی نیافتند لذا در فقه وابسته به فقه حنفی شدند و فقه حنفی هم فقه کوفه است و در کلام هم به معتزله وابسته شدند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: خود ابوحنیفه از زید حمایت کرد و فتوا برای شرکت در قیام زید داد؛ تعبیر معروف «لولا السنتان لهلک نعمان» اینطور مشهور است که ابوحنیفه درباره امام صادق(ع) گفته ولی تحقیقات نشان داده درباره زید است.
طاووسی مسرور اظهار کرد: گفته میشود نزدیکترین جریان به ما شافعیها هستند ولی این حرف دقیقی نیست، این حرف از آن جهت است که اگر منظور فقه باشد نزدیکترین فقه به اهل بیت(ع) فقه ابوحنیفه است زیرا فقه او فقه کوفه است که دو منشا اصلی یعنی امام علی(ع) و ابن مسعود دارد لذا بیشتر فتاوای ابوحنیفه مستند به سخنان علی بین ابیطالب(ع) است که مولوی اسحاق مدنی به آن پرداخته و در قالب کتابی منتشر کرده است. شافعیها هم به نوعی متشیع محسوب میشوند یعنی امام شافعی در مفهوم عامی که در ابتدای بحث شد، متشیعه است؛ او مدایح زیادی درباره اهل بیت(ع) گفته و آورده است: یا اهل بیت حبکم فرض من الله فی القرآن انزله کفاکم ...من لم صلی علیک لا صلات له. ای اهل بیت پیامبر(ص) برای عظمت شما همین بس که خدا فرموده هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است. یا گفته اگر حب این خاندان رفض است جن و انس گواهی دهند که من رافضی هستم.
وی افزود: تحلیلی در اینجا وجود دارد و اینکه کسانی مانند شافعی که اظهار حب و علاقه شدید به اهل بیت(ع) میکنند از نظر مکتبی و مذهبی دیدگاههایی داشتهاند که ممکن است متهم به ناصبیگری شوند. آنها با اهل بیت(ع) به صورت اعتقادی دشمنی میکردند؛ مثلا معاویه ناصبی بود زیرا علی بن ابیطالب(ع) را لعن میکرد ولی مامون با اینکه امام رضا(ع) را کشته است ناصبی نبود. مامون از روی مسائل سیاسی و بر سر حکومت، امام رضا(ع) را کشته است نه اینکه اختلاف مبنایی دینی با امام رضا(ع) داشته است بنابراین هر کسی که با اهل بیت(ع) مخالف است ناصبی نیست. بنابراین ناصبیگری به هیچ وجه در اهل سنت پذیرفته نبوده است و برخی افراد برای اینکه متهم به ناصبی نشوند از اهل بیت(ع) حمایت کردهاند.
وی افزود: شافعی اشعاری در وصف امام حسین(ع) هم دارد و بارها تاکید کرده من ناصبی نیستم. فضل الله روزبهان خنجی در اصفهان هم فردی است که متوفای 927 است؛ دولت صفویه در سال 907 شکل گرفته است یعنی او 20 سال صفویه را درک کرد؛ وی به شدت ضد شیعه بود و برای اینکه از مبنا صفویه را بزند کتابی به نام ابطال نهج الباطل، در رد آراء علامه حلی نوشت. دشمنی وی تا جایی بود که سبب شد از ایران برود و در ماوراء النهر کتاب «مهمانخانه بخارا» را نوشت. او متهم به ناصبیگری بود ولی برای رفع اتهام از نصب، کتابی در شرح صلوات 14 معصوم(ع) نوشت. او تاکید کرده که ما با روافض مشکل داریم نه با اهل بیت(ع).
گزارش از علی فرج زاده
انتهای پیام