تجلی انسانیت در نهضت امام حسین (ع)
کد خبر: 4075594
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۰

تجلی انسانیت در نهضت امام حسین (ع)

در میان ابعاد گوناگون قیام امام حسین (ع)، بُعد اخلاقی و انسانی این نهضت، از ویژگی‌های برجسته‌ای برخوردار است که آن را از قیام‌ها و نهضت‌های دیگر متمایز کرده و افزون بر شیعیان و پیروان اهل بیت (ع)، غیرمسلمانان را نیز به حیرت واداشته است.

امام حسین (ع) اهمیت بعد اخلاقی در نهضت امام حسین (ع)، به سبب تضاد ظاهری آن با فضای جهاد و جنگ و گریز در میدان نبرد و کشتن و کشته شدن است و اینکه سیدالشهدا (ع) اثبات کرد در این محیط نیز می‌توان پرچم اخلاق، انسانیت و ازادگی را برافراشت.

امام حسین (ع) در رویارویی با دشواری‌های قیام، همواره رفتاری اخلاقی و انسانی داشت و در نظر او هدف متعالی و پاکیزه، تنها با وسیله متعالی و پاکیزه دست‌یافتنی بود. نهضت امام حسین (ع)، انقلابی بر ضد اندیشه‌های منحط اخلاقی تبلوریافته در نظام اموی بود؛ یک مدرسه اخلاقی و تربیتی برای انقلابیون در طول تاریخ که به آنها می‌اموخت روش اخلاقی و انسانی، کارامدترین روش در هدایت انسان‌هاست.

قیام امام حسین (ع) ابعاد گوناگونی دارد؛ ابعادی چون سیاسی، اجتماعی و روان‌شناختی. در بُعد نظامی نیز ارایش جبهه امام حسین (ع) در برابر لشکر عمر سعد نکات قابل تاملی دارد که در این میان، بُعد اخلاقی و انسانی این نهضت، ویژگی‌های برجسته‌ای دارد. همین بُعد قیام حسینی است که در جان جهانیان و نه فقط مسلمانان تاثیر گذاشته است.

اهمیت و ویژگی بُعد اخلاقی، به سبب تضاد ظاهری آن با فضای جهاد و جنگ و گریز در میدان نبرد و کشتن و کشته شدن است، زیرا در چنین فضایی بحث از انسانیت و اخلاق، شاید نامناسب به نظر برسد، اما در همین محیط است که حضرت حسین (ع) پرچم اخلاق، انسانیت و آزادگی را برافراشته و ثابت کرد که در گرماگرم نبردی خونین نیز می‌توان انسان کامل بود.

مقایسه قیام امام حسین (ع) با دیگر انقلاب‌ها

برای روشن شدن چهره تابناک حضرت حسین (ع) باید روش‌های مرسوم در سایر نهضت‌ها را مورد مطالعه قرار داد. هرچند معمولًا در قیام‌ها شعار آزادی انسان و آزادی ملت‌ها را سر می‌دهند و پرچم رهایی انسان از بندگی و بردگی و فساد و انحراف را برمی‌دارند و به عدالت اجتماعی و زندگی شرافتمندانه بشارت داده و به حقوق مساوی شهروندی و روابط انسانی احترام‌آمیز نوید می‌دهند، اما در کوران درگیری و فوران شعله جنگ و پس از آن، ارزش‌ها و شعارهایی که به آنها بشارت می‌دادند را فراموش می‌کنند. در چنین مواقعی است که باطن رهبران انقلاب بروز و ظهور می‌یابد و مقاصد منحرفشان آشکار می‌شود و رفتار و گفتارشان با شعارهای‌شان فاصله می‌گیرد؛ همان شعارهایی که با آن، مردم را به طرفداری خویش ترغیب می‌کردند.

اما نهضت امام حسین (ع) از جنس دیگری بود، چرا که هم در هدف و هم در وسیله، بسیار متعالی و پاکیزه بود. امام هرگز وسیله را فدای هدف نکرد و برای هدف، هیچ وسیله‌ای را توجیه ننمود. در موضع‌گیری‌ها و شعارهایش طریق سلم را پیمود و در برخورد با دوست و دشمن، جوانب انسانی را در نظر گرفت.

این رفتار امام، زمانی جلوه بیشتری می‌یابد که آن را با رفتار و گفتار امویان مقایسه می‌کنیم. امویان در برابر امام حسین (ع) و فرزندان و اصحابش جنایاتی مرتکب شدند که پیش از آن، هیچکس با دشمنش چنین نکرده بود و پس از آن نیز به وقوع نپیوست، اما امویان بدعتی را بنیان نهادند که چند قرن پس از عاشورا و تا امروز نیز پیروان مکتب اهل بیت (ع) در هر جای دنیا که مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند، به یاد مصیبت امام حسین (ع) می‌افتند.

جنایات امویان در سال 61 قمری

تحمیل گرسنگی و تشنگی اجباری به کودکان و شیرخوارگان و ترساندن آنها، آزار روحی و جسمی زنان مصیبت‌دیده و به اسیری گرفتن ایشان و بردن از شهری به شهر دیگر و انتخاب دورترین و سخت‌ترین مسیر برای رسیدن به شام، آتش انداختن به خیمه‌ها و رحم نکردن به حال بیماران و کودکان، به قتل رساندن قاریان قرآن و انسان‌های صالح و مومن، بریدن سرهای شهدا و حمل سرها در مقابل چشم خانواده‌های‌شان از محلی به محل دیگر، دواندن اسب بر پیکرهای شهدا و. .. اما امام حسین (ع) با تحمل همه این مصیبت‌ها، برخوردی اخلاقی و انسانی داشت، آن هم در عالی‌ترین درجه ان. برخی از جلوه های این رفتار امام از این قرار است:

شفاف‌سازی اهداف قیام و مسامحه نداشتن در این زمینه

معمولًا رهبران قیام برای جذب حداکثری، سعی می‌کنند آینده قیام را بسیار مثبت و امیدآفرین جلوه دهند و دست به تبلیغات دروغ و فریب مردم می‌زنند. اهداف حقیقی و نیت درونی خود را پنهان کرده و اهدافی رویایی و آرمانی پیش چشم مردم می‌گذارند و مردم را در جریان مشکلات و خطرات پیش رو قرار نمی‌دهند تا مردم از اطرافشان پراکنده نشوند، اما امام حسین (ع) چنین نکرد و کسی را نفریفت، بلکه از همان ابتدا هدف نهضت را اعلام نمود و مسیر را برای همگان روشن ساخت و فرمود که سرانجام کار، شهادت و کشته شدن در راه خداست. آن زمان که تصمیم به خروج از مکه گرفت، به تبیین اهداف و مسیر قیام پرداخت و در منازل و زمان‌های مختلف تا شب عاشورا و روز عاشورا و حتی با نوشتن نامه، اهداف قیام را تبیین می‌فرمود.

ترحم و لطف به دشمن

معمولًا در فضای جنگ، طرفینِ نبرد تلاش می‌کنند تا به هر وسیله، به یکدیگر ضربه وارد کنند و موجبات ضعف و سُستی یکدیگر را فراهم آورند و چنین فضایی با اموری چون رحمت و عطوفت و مهربانی، آن هم به دشمن بیگانه است و ظاهراً تا می‌توان، باید بر بی‌رَحمی و خشونت افزود و از شفقت و دلسوزی کاست. امام امام حسین (ع) خلاف این تصور را به همه نشان داد و با کسی که سد راهش شده و قصد جانش را کرده بود، باب گفت‌وگو و نصیحت را باز نمود.

عنایت خاص به یاران

معمولًا رهبر یک جنبش و نهضت، در گرماگرم جنگ و در میدان نبرد، عناصر زیردست خود را فراموش و در رسیدگی به ایشان و جویا شدن از احوالشان اهمال می‌کند و به کارهای دیگری که به نظرش مهمتر است و در اولویت قرار دارد، رسیدگی می‌کند و نهایتاً مراقب اقوام و خانواده خویش است، اما حضرت حسین (ع) اصحاب و یارانش را حتی در میدان جنگ فراموش نکرد.

وفای به عهد

رهبران انقلاب‌ها در دنیا در ابتدای امر وعده‌های بسیار می‌دهند، اما بعدها یا فراموش می‌کنند یا خود را به فراموشی می‌زنند، اما حضرت حسین (ع) به تمام وعده‌هایش جامه عمل پوشاند. در نظر ایشان فضیلت‌های انسانی، مهمتر از پیروز شدن بر دشمن بود، هرچند خودش به عنوان مدافع حق در این میان دچار خسارت دنیوی شود.

صله ارحامِ منحرف از حقّ

طبیعی است که انسان در درون خود، علاقه ویژه‌ای به خویشاوندانش احساس می‌کند، اما تا زمانی که او را مخالف با عقیده خود نبیند، زیرا در غیر این صورت از او فاصله می‌گیرد، اما سیره حضرت حسین (ع) چنین نبود، بلکه از هر فرصتی استفاده می‌کرد تا همین اقوام منحرف نیز هدایت شوند و خُلق خوش را سبب هدایت ایشان می‌دانست.

زنان و بانوان و جایگاه ایشان در نظر امام حسین (ع)

امام حسین (ع) به شخصیت زن مسلمان تعالی بخشید و آن را در جایگاهی که شایسته آن بود قرار داد. به ظرافت‌ها و حساسیت‌های بانوان احترام می‌گذاشت و آن را مراعات می‌نمود. زنان را با خود به کربلا نیاورد، مگر به این سبب که رسالتی مهم بر دوش ایشان بگذارد، نه این که از آنان به عنوان سپر انسانی، سوء استفاده کند. آنان را به کربلا آورد تا با گوش خود بشنوند و با چشم خود ببینند و پیام نهضت را به همگان برسانند. به همین دلیل امام (ع) راضی نشد هیچ بانویی حتی برای لحظاتی در میدان نبرد حاضر شود و فرمود: جهاد از بانوان برداشته شده است.

رعایت عواطف انسانی

انقلاب‌ها معمولا خالی از احساسات و عواطف پاک انسانی هستند و انقلابیون اساساً امور عاطفی و مراعات آن را مانعی بر سر راه پیروزی و موفقیت خویش می‌شمرند. ولی حضرت حسین (ع) به احساس و عواطف بها می‌دادند و اصلا قیام کردند تا عواطف انسانی زنده بماند. پس چگونه می‌تواند نسبت به آن بی‌تفاوت باشد؟! (عمرو بن جناده انصاری)، یاور یازده ساله امام حسین (ع) از خیمه بیرون آمد تا پس از به شهادت رسیدن پدر، از امام اجازه رفتن به میدان نبرد بگیرد. حضرت فرمود: پدرت لحظاتی پیش شهید شده و شاید مادرت راضی نباشد تا به میدان بروی! عمرو عرض کرد: یا ابن رسول الله! مادرم زره بر تنم کرده و به من گفته از تو راضی نمی‌شوم مگر این که مرا نزد حسین (ع) روسفید کنی.

امام به این احساس پاک مادر ارج و احترام نهاد و عمرو به میدان رفت و لحظاتی بعد سرش به طرف خیمه مادر پرتاب شد. مادر نیز سر فرزند را برداشت بوسید و از غبار پاک کرد و آن را به سوی سربازان عمر سعد انداخت، به گونه‌ای که بر اثر اصابت سر به آنان دو نفر از یزیدیان به هلاکت رسیدند. آنگاه گفت: من پیرزنی هستم نزدیک مرگ و لاغر و خمیده، شما را با عمود خیمه سخت می‌زنم، آن هم مقابل چشمان فرزند فاطمه پاک سرشت. .. پس عمود خیمه را برداشت و دو نفر دیگر را به هلاکت رساند. امام حسین (ع) او را نیز به خیمه بازگرداند.

عفو و بخشش

این دو واژه در قاموس جنگ، کمتر به چشم می‌خورد و دشمنان کمتر یکدیگر را می‌بخشند و تا می‌توانند بغض‌ها و کینه‌ها را روی هم انباشته می‌کنند تا در میدان نبرد آن را بر سر حریف خالی کنند. اما امام حسین (ع) حتی از کسانی که سبب فرود آمدنش در کربلا بودند نیز گذشت کرد. آن زمان که حر بن یزید ریاحی تمام پیشنهادهای امام حسین (ع) را رد کرد و نگذاشت امام پیش رود یا بازگردد یا به جای دیگری برود، وقتی لطف و بزرگواری حضرت حسین (ع) را دید، به خود آمد و پشیمان شد و با شرمساری برای عذرخواهی به پیشگاه حضرت آمد. امام به استقبال او رفت و به او خوشامد گفت و عذرش را پذیرفت و مدال افتخاری به او داد که تا دنیا باقی است، بر تارک تاریخ می درخشد.

هدایت، مهم‌ترین برنامه امام حسین (ع)

انقلاب‌ها اغلب زمانی که امر برایشان دشوار می‌شود، در پی انتقام‌جویی برآمده و تمام نیرو را صرف از میان برداشتن دشمن می‌کنند. اما نهضت حسینی از این جهت نیز با دیگر انقلاب‌ها بسیار متفاوت است، زیرا این نهضت، نهضتی هدایت‌گر و بیدارکننده است، به ویژه درباره کسانی که طاغوت آنها را فریب داده است.

امام حسین (ع) آغازکننده جنگ نبود و کار را با موعظه و نصیحت پیش می‌برد. حتی وقتی سپاه حر در موضع ضعف بود، ابتدا به ایشان حمله نبرد. زهیر بن قین بَجَلی به حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! جنگیدن با اینان در این حالت برای ما راحت‌تر از جنگیدن با کسانی است که بعد از این گروه می‌آیند. به خدا سوگند جمعیتی به سوی ما خواهند آمد که ما توانایی مقابله با ایشان را نداریم.

امام فرمود: من جنگ را آغاز نمی‌کنم. پس حضرت به نصیحت ایشان پرداخت و خود را به آنها معرفی کرد و از قیامت و حساب و کتاب آن بیم داد. حضرت در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. حتی وقتی ناچار به جنگ شد، بیشتر دفاع می‌کرد و ضربات را دفع می‌نمود و در کشتن دشمن به قدر ضرورت اکتفا می‌کرد. امام حسین (ع) آن قدر که به هدایت آنان امید داشت، به کشتنشان راغب نبود.

آزادی اراده در یاری امام حسین (ع)

امام حسین (ع) هیچ کس را مجبور به شرکت در جنگ نکرد، بلکه به مقتضای آیه شریفه (اِنَّا هَدَیناهُ السَّبِیلَ اِمَّا شاکراً وَ اِمَّا کفُوراً) ارشاد می‌کرد و عاقبت هر دو مسیر را بیان می‌فرمود، اما انتخاب را بر عهده خود اشخاص می‌گذاشت. حتی در شب عاشورا در میان اصحاب و خانواده‌اش فرمود: به نظر می‌رسد امشب اخرین شب زندگانی ماست. من بیعت خود را از شما برداشتم و شما آزادید و می‌توانید بروید. حال که شب همه جا را فرا گرفته، هر یک از شما اصحابم دست فردی از اهل بیت مرا بگیرد و برود. خداوند به شما جزای خیر دهد. بروید و در شهرهای‌تان پراکنده شوید تا اگر تحت تعقیب قرار گرفتید پیدایتان نکنند. آنان مرا می‌خواهند و اگر به من دست یابند، از تعقیب دیگران دست برمی دارند، اما اصحاب حضرت گفتند که هرگز ایشان را تنها نخواهند گذاشت.

 

منابع:

کتب تاریخ زندگانی امام حسین( ع)، تاریخ طبری و بحارالانوار و hawzah.net

 

انتهای پیام
captcha