به گزارش ایکنا، حسن انصاری، عضو هیئت علمی دانشگاه پرینستون، یادداشتی درباره یکی از نظرات عبدالکریم سروش در کانال خود منتشر کرده است که متن آن را میخوانید؛
آقای دکتر سروش اخيرا بحثی جالب درباره ملاک صدق و کذب و حقيقت و تطابق با واقع را مطرح کردند (من البته فقط بخش اول را شنيدم و پرسش و پاسخها را هنوز فرصت نکردهام بشنوم). به تعبير خود ايشان در اين بحث از اين نظر دفاع کردهاند که ملاک تصديق، صدق نيست بلکه بر عکس ملاک صدق، تصديق است و منظور از تصديق يعنی توافق عقلا. درباره سخنان ايشان خيلی مطلب میتوان گفت و آن را به نقد و بحث گذارد اما به نظرم هنوز چون نظريهای کم و بيش خام است و گويی چندان درباره آن تأمل و اندیشه نشده بحث درباره آن را به آينده میسپارم.
آنچه تنها در چند کلمه اينجا يادداشت میکنم شايد برای دوستانی که آن بحث را دنبال کردهاند بتواند مفيد باشد و آن اينکه طبق اين ديدگاه بايد گفت نه تنها ما صدقی نداريم بلکه تصديقی هم نخواهيم داشت چون هر تصديقی موقوف است بر توافق عقلا و توافق بر اينکه عقلا چگونه آدميانی هستند خود موضوع صدق و کذب است. بدين ترتيب سؤال اين است که توافق بر اينکه چه کسانی از جمله عقلايند تا توافقشان ملاک صدق باشد چگونه حاصل شده است؟ اين توافق بر معنای عقلا خود يک حقيقت است که نيازمند صدق و تصديق است و بنابر نظر آقای سروش صدق آن جز با تصديق خود عقلا روشن نمیشود و اين يعنی دور باطل!
بنابراين اگر ديدگاه آقای سروش را بپذيريم نه تنها ما هيچ قضيه صادقهای نداريم بلکه هيچ توافق/ تصديقی هم نداريم تا بنابر فرمايش ايشان آن تصديق جمعی خود موجب/ معیار حکم دادن به صدق چيزی شود. ولله الحمد أولاً وآخرا.
پ.ن: روشن است که مقصود ما از توافق بر معنای عقلا توافقی است که دست کم دو طرف دارد. بنابراین در مقام پاسخ آقای دکتر سروش نمیتوانند اظهار کنند که برای ما روشن است که نه یک توافق بلکه توافقها بر معنای عقلا داريم و اين خود يعنی تعدد حقيقت. بحث ما قبل از اين مرحله است. حتی برای توافقی که دو نفر با هم درباره چيزی پيدا میکنند، طبق نظر آقای سروش این توافق اگر به معنی توافق بر صدق چیزی باشد (که يعنی تصديق) يعنی در واقع دو نفر با هم توافق میکنند که چيزی صادق است يا به تعبير آقای سروش هر دو تصديق میکنند که چيزی صادق است و همان هم معيار صدق است این توافق موقوف است بر توافقشان بر روی معنی عاقل بودن. برای این توافق باید باز بر سلسلهای نامتناهی از توافقها این دو نفر توافق داشته باشند (و اين يعنی تسلسل باطل)؛ کما لا يخفی علی اللبيب.
باطل بودن دور و تسلسل گرچه در نظریه دکتر سروش حقیقتی است توافقی اما در این سخن نمیتوانند انکار کنند که وجود دور و تسلسل مانع تحقق توافق است. علت اینکه حکما و منطقيون ما بر ضرورت وجود بديهيات برای حصول هرگونه شناخت و یا استدلالی تأکيد میکردند هم همین بود؛ به شرحی که در جايش بايد ديد.
انتهای پیام