به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «مبانی نظری و الزامات اجرایی یکپارچهسازی نظام مالیاتی حمایتی» صبح امروز، 18 تیرماه، به همت پژوهشکده امور اقتصادی برگزار شد.
محمدجواد توکلی، رئیس پژوهشکده امور اقتصادی با آسیبشناسی نظام مالیاتی و حمایتی موجود در کشور در این نشست گفت: سه آسیب و ضعف در نظام مالیاتی ایران وجود دارد؛ اول اینکه با گسستگی سازمانی و اجرایی مواجه هستیم یعنی اینکه یک سازمان مالیات میگیرد و سازمان دیگر حمایت میکند. دومین آسیب و ضعف مربوط به گسستگی اطلاعاتی نظام مالیاتی و حمایتی است طوری که سازمان حمایتی از اطلاعات سازمان مالیاتی خبردار نیست و بالعکس و سوم هم مربوط به عدم پوشش کامل نظام مالیاتی حمایتی است و در این زمینه هم فرارهای مالیاتی، پرداخت یارانه به غیرمستحقان و عدم پرداخت یارانه به برخی مستحقان مطرح هستند.
وی در ادامه درباره مبانی نظری یکپارچگی نظام مالیاتی و حمایتی اظهار کرد: 6 مؤلفه یا شاخص در مبانی نظری یکپارچگی نظام مالیاتی و حمایتی مطرح هستند که «مالیات بر درآمد منفی»، «مالیات اعتباری بر درآمد»، «مالیات بر مجموع درآمد با نرخ واحد»، «اعتبار مالیاتی درآمد کار»، «اعتبارهای مالیاتی خاص» و «رویکرد اسلامی به یکپارچگی نظام مالیاتی حمایتی» را شامل میشوند.
رئیس پژوهشکده امور اقتصادی در همین رابطه ادامه داد: برای اولین بار آگوستین کورنو به مفهوم و لفظ مالیات بر درآمد منفی اشاره کرد اما ایده او چندان مورد اقبال قرار نگرفت تا زمانی که میلتون فریدمن در کتاب «سرمایهداری و آزادی» مجدداً آن را مطرح کرده و در نوشتهها و سخنرانیهای مختلف به دفاع از آن برخاست.
توکلی اضافه کرد: مالیات بر درآمد منفی پیشنهادی است که نسبت به نظامهای درآمدپایه همگانی، هزینه نسبتاً کمتری برای دولت دارد چون پرداخت خود را فقط شامل حال فقرا میکند. منطقی است باید نظام یارانه طوری طراحی شود که وضعیت فرد در حالتی که تلاشی هرچند اندک دارد بهتر از حالتی باشد که هیچ تلاشی برای بهبود وضعیت خود ندارد تا فرد انگیزه برای کار کردن پیدا کند. در این طرح فرد با درآمد صفر، به سطح حداقلی تعیینشده میرسد و فرد شاغل دارای درآمد اندک در سطحی بالاتر از فرد اول که هیچ تلاشی نکرده، قرار میگیرد. افراد دارای درآمد متوسط شامل مالیات و مزایا نمیشوند اما افراد دارای درآمدهای بالاتر، مشمول مالیات بر درآمد شده و بنابراین درآمد خالص آنها کمتر از درآمد ناخالصشان میشود.
وی ادامه داد: ایده مالیات بر درآمد منفی متعلق به فریدمن است و همچنین ایده مالیات بر درآمد اعتباری هم متعلق به رالف و ایده مالیات بر مجموع درآمد با نرخ واحد هم متعلق به اتکینسون است. به نوعی میتوان گفت این سه رویکرد مشابه یکدیگر هستند و تنها تفاوتشان در نحوه بیان و تفسیر است.
رئیس پژوهشکده امور اقتصادی درباره اعتبار مالیاتی درآمد کار گفت: این ایده در 1975 با هدف ارتقای درآمد مزدبگیران آمریکایی طراحی و تصویب شد. به نوعی میتوان گفت اعتبار مالیاتی برگشتپذیر بوده و مالیاتدهندگان کمدرآمد که درآمد ناشی از کار دارند را شامل میشود و در صورتی که اگر درآمد آنها از آستانه مشخصی کمتر باشد با توجه به تعداد افراد تحت تکفل و میزان درآمد ناشی از کار از آن برخوردار میشوند. در این شیوه مالیاتی به خانوارهای بدون درآمد مزایا تعلق نمیگیرد زیرا اگر خانوادههای با درآمد صفر مستحق دریافت مزایا شمرده میشدند امکان داشت افراد توانمند، عرضه نیروی کار خود را کاهش داده و با تکیه بر پرداخت نقدی دولت امرار معاش کنند اما با وجود شرط دریافت دستمزد برای بهرهمندی از این اعتبار مالیاتی برگشتپذیر، چنین افرادی مجبور به تلاش برای کسب درآمد میشوند.
توکلی دربخش دیگری از سخنان خود با اشاره به رویکرد اسلامی به یکپارچگی نظام مالیاتی حمایتی اظهار کرد: چند مؤلفه در این رویکرد اثرگذار و قابل تحلیل هستند؛ یک: سرپرست خانوار متکفل تأمین هزینه خانوار است و از این رو واحد تبدیل باید خانوار باشد. دو: مالیاتها و یارانههای حمایتی براساس منطق تأمین معاش در سطح کفاف تعیین میشود. سه: در منطق مالیاتهای حمایتی، افراد یا مشمول مالیات میشوند و یا مشمول دریافت یارانه. چهار: در نظام اخلاقی اسلام افراد تشویق شدهاند که وارد نظام حمایتی غیرالزامی شوند حتی زمانی که درآمدشان کفاف هزینههایشان را نمیدهد(استحباب انفاق حتی در حالت تنگدستی). پنج: در مواردی مانند خراج، یارانه به صورت مساوی بین عموم توزیع میشود که این امر ناشی از مالکیت عمومی منابع یارانه است و براساس این منطق افراد یا مستحق دریافت یارانه ناشی از منابع غیرعمومی میشوند و یا موظف به پرداخت مالیات.
وی یکپارچگی نظام مالیاتی و حمایتی در ایران را نیازمند الزاماتی دانست و گفت: «نظام مالیات بر مجموع درآمد به جای مالیات بر درآمد»، «نظام مالیات بر خانوار به جای مالیات بر اشخاص»، «یارانه موضوعی براساس وسع»، «تجمیع متولی پرداخت یارانهها و دریافت مالیاتها در یک نهاد واحد/ ادغام سازمانی»، «تأمین مالی سیاستهای حمایتی از مالیات»، «اصلاح قوانین و رویهها (گسست یارانه از افزایش قیمت حاملها و اتصال آن به نظام مالیات)» و «اصلاح ساختار اطلاعاتی» از الزامات یکپارچگی نظام مالیاتی و حمایتی در ایران محسوب میشوند.
رئیس پژوهشکده امور اقتصادی درباره نظام مالیات بر مجموع درآمد به جای مالیات بر درآمد اظهار کرد: هر شخصی در طول دوران عمر خود از منابع مختلفی کسب درآمد میکند و مهمترین موارد «درآمد حاصل از نیروی کار»، «درآمد ناشی از سود بانکی»، «سود تقسیم شده»، «درآمد اجاره»، «درآمد شغلی» و «درآمد مالکانه» هستند. برای مالیاتستانی از درآمدهای مذکور نظام مالیاتی فعلی کشور به نحوی است که افراد حقیقی و حقوقی براساس درآمدهای مختلفی که کسب میکنند، مالیات میپردازند و در صورتی که از منابع مختلفی درآمد کسب کنند هرکدام از آنها به صورت جداگانه محاسبه میشود و نرخ مالیاتی آن تعیین میشود و به طور جداگانه مالیات به آن تعلق میگیرد. در حالی که نظام حمایتی متصل به نظام مالیاتی این اقتضا را دارد که دادههای مربوط به تمامی منابع درآمدی فرد در یک فایل جمع شود تا از این طریق بتوان استحقاق وی را نسبت به شمول دریافت یارانه به دست آورد.
توکلی با اشاره به نظام مالیات بر خانوار به جای مالیات بر اشخاص گفت: در این شیوه باید واحد اخذ مالیات از فرد به خانوار تغییر کند و به جای آنکه افراد درآمدهای خود را گزارش دهند، خانوادهها باید درآمد خود را به دولت گزارش دهند. این ایده، مشابه پرداخت یارانه فعلی است که وضعیت شمول یا عدم شمول خانواده با توجه به تمامی اعضای آن تشخیص داده میشود و در نهایت در صورت شمول، این سرپرست خانوار است که یارانه تمام افراد خانواده را دریافت میکند.
وی پیرامون یارانه موضوعی براساس وسع افزود7: در این نظام یارانه موضوعی با توجه به وسع درآمدی قابل پرداخت است که در اینجا میتوان به پرداخت یارانه کم اجارهبها به مستأجران کمدرآمد و پرداخت یارانه فرزند اشاره کرد.
رئیس پژوهشکده امور اقتصادی در بخش دیگری از سخنان خود درباره تجمیع متولی پرداخت یارانهها و دریافت مالیاتها در یک نهاد واحد یا ادغام سازمانی گفت: به طور کلی در تصمیمگیری در مورد نحوه قرار دادن وظایف در یک نهاد یا چند نهاد باید به مزایای بخشبندیهای مختلف با توجه به هزینههایی که هر بخش ایجاد میکند، نگاه کنیم. از طرفی ایجاد بخشهای بیشتر باعث ارتقای تخصص و هماهنگی درونبخشی میشود اما هزینههای هماهنگی بین بخشی را افزایش میدهد و از طرف دیگر ادغام بخشهای مختلف در یکدیگر اگرچه هزینهها را کاهش میدهد اما تمرکز نهاد و تخصصگرایی آن را کم میکند.
توکلی در توضیح تأمین مالی سیاستهای حمایتی از مالیات عنوان کرد: درباره تأمین منابع لازم برای اجرای سیاستهای حمایتی در دولت دو شاخه مجزا قابل بررسی است: الف) مواد قانونی و بندها و تبصرههای بودجه که تأمین مالی آنها از منابع سالانه دولت ازجمله درآمدهای مالیاتی است. ب) تبصره 14 سند بودجه که ماحصل طرح هدفمندسازی یارانه است و منابع آن مجزاست. این تبصره و جدول مربوط به آن گویای یک مبنایی در تأمین مالی برنامههای حمایتی دولت است و بر این منوال که با اجرای سیاستهای قیمتی و حذف یارانههای قیمتی و آزادسازی قیمتها از محل درآمدهای حاصل، یارانههای نقدی به مردم پرداخت شود. همچنین در نظام یکپارچه مالیاتی حمایتی، ارتباط تأمین مالی منابع حوزه حمایتی با افزایش قیمتها قطع میشود و این ارتباط در حوزه مالیاتی شکل میگیرد.
رئیس پژوهشکده امور اقتصادی در پایان در توضیح اصلاح ساختار اطلاعاتی به عنوان یکی از الزامات یکپارچگی نظام مالیاتی و حمایتی در ایران گفت: برای تحقق این مهم پیادهسازی نرمافزار ملی متناسب با نظام یکپارچه با اصلاح و بومیسازی نرمافزارهای موجود، تجهیز سختافزاری مناسب، طراحی و اجرا و اختصاص شناسه برای همه افراد به عنوان مؤدی مالیاتی حتی نیازمندانی که مشمول پرداخت مالیات هستند، شناسایی و آمادهسازی دادهها و ایجاد بانکهای اطلاعاتی گسترده و قابل اطمینان و در آخر هم اقدامات تئوریک مبنی بر تعیین خط درآمد سر به سر و نرخهای مالیات مثبت و منفی لازم و ضروری هستند.
انتهای پیام