به گزارش ایکنا از قم، حجتالاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، استاد حوزه و دانشگاه در هجدهمین نشست از دهمین دوره کرسیهای آزاداندیشی با عنوان «راهبرد تحول؛ ضرورت گام دوم انقلاب اسلامی» که به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر، امروز، 12 مهرماه در دانشگاه طلوع مهر قم بهصورت حضوری و مجازی برگزار شد، گفت: در جلسات قبل از ارکان تحول، درباره رکن «اراده» و «علم و آگاهی» بحث کردیم و سومین رکنی که در این جلسه مورد بحث ماست، عنصر «هدفمندی» است. هر تحولی میخواهد رخ بدهد باید هدفمند باشد، باید اهداف خود را ترسیم کند. باید معلوم باشد میخواهد به کدام سمت حرکت کند. این هدفمندی از چیزهایی است که حتماً باید روشن شود. اصلاً پیششرط تحول این است که هدفش مشخص شود.
وی افزود: اگر یک کاری یا تحولی بخواهد بیهدف انجام شود، منفعل میشود. اگر هدف تعیین نشود عملیات تحول عملاً یک چیز بیهدف و تابع حوادث میشود. اینکه ببینیم چه میشود؟ قبلاً گفتیم که در تحول سه پارادایم و چارچوب داریم: چارچوب طبیعتگرایی، دین و مدرنیزاسیونی که دنیای غرب میگویند. شما وقتی در یک نظام دینی چارچوب تحول را هدفگذاری نکنید به تحول مطلوب انقلاب اسلامی نخواهید رسید.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر با اشاره به اینکه در تحول راهبردی، اول باید هدف را مشخص کرد و اینکه ما دوست داریم قدرت و کشور اول دنیا شویم؛ نباید صرفاً در مرحله توقع، تمایل، انتظار و گفتن بماند. این تمایل و انتظار باید مبتنی بر واقعیتهای خارجی باشد، گفت: دادهها، فرصتها، امکانات و تواناییها باید هماهنگ و همجهت با تحولطلبی باشد. اگر آرمانها با واقعیتها همسو شد، معنایش این است که ما در مدار «عقلانیت» از «راهبرد تحول» سخن میگوییم. بزرگترین و بادوامترین تحول قرن بیستم میلادی، یعنی انقلاب اسلامی زمانی شکل گرفت که همه ظرفیتها برای آرمانها بسیج شد و ملت تمامقد خواهان تحول انقلابی شد.
وی افزود: در بحث هدفگذاری تحول، یک سری پیشفرضها و بایستگیهایی وجود دارد که تحول براساس آنها شکل میگیرد. یعنی اگر شما برنامهریزی کردید که کشور به سمت بهبود و توسعه برود و چشمانداز مثبتی برای کشور تصویر میکنید و بنای تحول داریم، باید براساس این پیشفرضها و بایستهها جلو برویم.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه تصریح کرد: یکی از پیشفرضهای جدی در هدفگذاری تحول این است که خود هدفگذاری باعث اعتماد بهنفس میشود. یعنی همین که شما تصمیم گرفتید، خود همین تصمیمگیری، انگیزه و حرکت ایجاد میکند، با این انگیزه برنامهریزی میکنید و زمان، مکان، توشه، امکانات و هر چیزی که لازم است را آماده میکنید؛ در مقابل کسی که هیچ هدفی ندارد و نمیداند به کجا میخواهد برود.
وی با اشاره به اینکه «باور به موفقیت» بایسته بعدی در هدفگذاری است. کسی که میخواهد تحول ایجاد کند یکی از مسائل مهم آن این است که باید اعتقاد و باور داشته باشد که من میتوانم موفق شوم.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: دیدن موانع بایسته دیگر هدفگذاری است. وقتی برای آینده طراحی و برنامهریزی میکنیم، موانع را هم میتوانیم پیشبینی کنیم. مزاحمتها و چالشهای سر راه تحول نیز باید دیده شوند و کسی که میخواهد برای تحول برنامهریزی کند همه اینها را باید پیشبینی کند.
وی گفت: نکته بعدی این است که در بحث هدفگذاری تحول، باید «ظرفیتهای مقاومتی» خود را ببینیم. اینکه من چه قدر میتوانم دوام بیاورم. چه قدر میتوانم مقاومت کنم. باید ببینم چه قدر مقاومت در من وجود دارد. چه قدر میتوانم در مقابل موانع و مشکلات و گرفتاریها و چالشهایی که در مسیر هست تسلیم نشوم. ممکن است هزاران مشکل در مسیر باشند. من چه قدر شجاعت دارم و چه قدر میتوانم مقاومت کنم؟
استاد حوزه و دانشگاه افزود: نکته بعدی در بحث هدفگذاری تصویرسازیهای ذهنی است. به هر حال آینده هنوز نیامده است و هیچ موردی از آن قطعی نیست و همه چیز احتمالی است. در این شرایط، تصویرهای ذهنی و تخیلی ما بسیار مهم است، چون این تصویرسازیها میتواند مسیر را تعیین کند. اینها بخشی از چیزهایی است که میشود روی آن برنامهریزی کرد. چون تصویرهای مختلف، احتمالات مختلف را ایجاد میکنند و همین باعث میشود که ما ارزیابی کنیم و بسنجیم که با کدام تصویرها میتوانیم برنامهریزی کنیم.
مهاجرنیا با اشاره به اینکه یکی دیگر از بایستههای هدفگذاری تحول واقعنگری است، بیان کرد: کسی که میخواهد برای تحول برنامهریزی کند، باید واقعیتها را ببیند. اینکه من دوست دارم یا دین، خدا و پیامبر(ص) گفته است، اینها مجموعهای از آرمانها هستند. باید در برنامهریزی آرمانها را با واقعیت تطبیق کنیم. اینکه فقط بگوییم ما میخواهیم مقدمه حکومت امام زمان(عج) را فراهم کنیم، این آرمان خوبی است، ولی باید ببینیم برای رسیدن به این آرمان چه قدر ظرفیت داریم.
وی افزود: در هر کار و تحولی ما با چهار پدیده روبهرو هستیم. یکسری نقطه ضعف داریم. یکسری نقطه قوت هم داریم که اینها مزیت نسبی ماست. شرایط زمانی هم دائماً یکسری تهدیدها را بهوجود میآورد و یکسری فرصتهای مکانی، زمانی و جغرافیایی و ظرفیتهایی داریم که با توجه به این چهار نکته، باید دائماً دنبال این باشیم که نقطهضعفها را به قوت و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنم تا بتوانیم موفق شویم.
استاد حوزه و دانشگاه گفت: نکته بعدی «اولویتبندی» در مسائل است. شما وقتی هدفگذاری میکنید و یک هدف عالی دارید که میخواهید به آن برسید، باید برای رسیدن به آن، پلههای دیگری را درست کنید که آرام آرام و پله پله بالا بروید. نمیشود یک دفعه پرواز کنید و به پله آخر بروید. باید آن را رتبهبندی، درجهبندی و اولویتگذاری کرد و آرام آرام پیش رفت. وقتی هدف بزرگ را کوچک کردید راحت میتوانید ارزیابی کنید که چه قدر موفق شدم و تا کجا پیش رفتهام.
وی افزود: نکته بعدی در بحث هدفگذاری «دفع توهم» است. بعضی وقتها بعضی از برنامهریزان تخیلاتی و توهمزده میشوند. بهطور نمونه میگویند که ما میخواهیم اینطور شویم یا به اینجا برسیم و برای این کار من اصلاً خطا ندارم و صد درصد میخواهم به آن اهداف متعالی برسم، این یک توهم میشود. در صورتی که هر کاری خطا دارد و باید آنها را رفع کرد و هدفگذاری با توهم، حتماً با مشکل مواجه میشود.
مهاجرنیا به بحث «امیدواری» اشاره کرد و گفت: ما نباید توهم داشته باشیم و براساس توهم برنامهریزی کنیم، اما باید امید داشته باشیم. چون همه عوامل برنامهریزی به تنهایی نیست، بلکه در کنار آن باید به نصرت الهی امید داشته باشیم و ما اگر با اعتقاد به خداوند حرکت کنیم قطعاً خدا هم کمک خواهد کرد.
وی افزود: نکته بعدی که بهعنوان بایسته هدفگذاری مطرح است «دانشافزایی» متناسب با نیاز است. وقتی شما وارد برنامهریزی میشوید هدفگذاری و شروع به حرکت میکنید و در عین حرکت نقصها هم مشخص میشود، اینکه کجاها باید برنامهریزی تکمیلی و ترمیمی انجام بدهید. برنامهریزی تحولی، یک امر انسانی است و قطعاً بیخطا نیست. خطا را موقع حرکت میشود فهمید، بنابراین یکی از چیزهای مهم در هدفگذاری این است که در ضمن کار، دانش هم تولید و افزوده شود.
مهاجرنیا گفت: نکته مهم بعدی در هدفگذاری تحول این است که به تعبیر شهید مطهری «هدف وسیله را توجیه نمیکند.» شما برنامهریزی کردید میخواهید تحول ایجاد کنید. میخواهید به یک اقتصاد و فرهنگ متعالی برسید. اینها اهداف شما هستند و نمیتوانید برای رسیدن به آن اهداف از جاده انحرافی بروید. نمیتوانید خلاف عقل، شرع و دین عمل کنید. شما حق ندارید از طریق نامشروع هدف مشروع خود را تعقیب کنید، با بانکداری ربوی نمیتوانید به یک اقتصاد توسعهیافته برسید و رسیدن به هدف باید براساس ابزارها، روشها و سازوکارهای مشروع باشد.
وی با اشاره به اینکه چند نکته هم از مواردی که پیشتحول هستند مطرح میکنم، گفت: شما وقتی میخواهید هدفگذاری کنید باید مثبت برنامهریزی کنید؛ برنامهریزی اثباتی و ایجابی. یعنی برنامهای نباشد که فقط بگوید ما اینطور نشویم. بلکه برنامهای باشد که میخواهید به انجا برسید. برنامهریزی هدفگذاری باید مثبت باشد.
مهاجرنیا افزود: نکته بعدی این است که قابلیت اندازهگیری داشته باشد. نکته سوم که بسیار هم مهم است، این است که برنامه هدفگذاری شما باید قابلیت انطباق با ارزشهای شما را داشته باشد و مبتنی بر مبانی ارزشها و هنجارها و باورهای شما باشد. باید با اینها بخواند و متناسب با بوم شما باشد. نکته بعدی توجه به زمانبندی اهداف است و اگر شما میخواهید موفق شوید، باید برشهای یک ساله یا چند ساله داشته باشید.
وی با اشاره به اینکه نکتهای دیگر که در هدفگذاری تحول باید به آن توجه داشت، این است که این برنامهریزی نباید مشروط به دیگران باشد. همه آن باید براساس هدفگذاری خود شما باشد و متکی به خود باشید و به بیگانه اعتماد نکنید، یادآور شد: براساس ظرفیتها و فرصتها و امکانات خود برنامهریزی کنید. نباید به این فکر باشید که مثلاً در مسابقه دویدن، پای رقیب من پیچ بخورد و من اول شوم. با این امید نباید حرکت کنید و باید بگویید که من توانایی دارم و از همه جلو میزنم و به خط پایان میرسم، نه اینکه دیگری مشکل پیدا میکند و من جلو میافتم. مجموع این موارد، انشاءالله «هدفگذاری تحول» مطلوب را در انقلاب اسلامی رقم میزند.
انتهای پیام