چگونه مسیر بالندگی فرزندانمان را هموار کنیم +‌ فیلم
کد خبر: 4175488
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۲

چگونه مسیر بالندگی فرزندانمان را هموار کنیم +‌ فیلم

تغییرات زمانه آموزش‌های متناسب با امروز را طلب می‌کند و نمی‌توان با شیوه‌های تربیتی‌ گذشته نسل جدید را تربیت کرد. این پدر و مادر هستند که باید بتوانند با تسلط به روش‌های تربیتی روز، فرزند صالحی را تربیت کنند؛ فردی که در آینده بتواند نقش‌های فردی و اجتماعی خود را به خوبی ایفا کند.

زاد و ولد و امتداد نسل کار عجیب و خارق‌العاده‌ای نیست و هر موجود زنده‌ای که غریزه و توان لازم را داشته باشد می‌تواند نسل خود را امتداد دهد. اگر در سایر موجودات تربیت به صورت غریزی رخ می‌دهد در انسان اینگونه نیست و این پدر و مادر هستند که باید بتوانند فرزند سالم و صالحی را تربیت کنند؛ فردی که در آینده بتواند نقش‌های فردی و اجتماعی خود را به خوبی ایفا کند.

در زمانه‌ای که نشستن پشت هر وسیله نقلیه‌ای نیازمند طی کردن سلسله مراتب آموزشی و دریافت گواهینامه است، فرزنددار شدن هیچ آموزش و گواهینامه‌ای نمی‌خواهد و هر زوجی می‌تواند صاحب فرزند شود. تربیت و پرورش یک انسان کار آسانی نیست و هر زوج قبل از اینکه تصمیم به فرزنددار شدن بگیرد باید آموزش و سواد فرزندداری را کسب کند و اگر افرادی هستند که بدون مطالعه و طی کردن مراتب آموزشی مورد نیاز اکنون پدر یا مادر هستند؛ اگر آب در دست دارند باید زمین بگذارند و به سراغ کسب این مهارت‌ها بروند چراکه سواد فرزندداری در این زمانه از نان شب هم واجب‌تر است.

همگان اذعان دارند که زمانه تغییر کرده است و نسل‌های امروزی مانند گذشته نیستند و همین تغییرات زمانه آموزش‌های متناسب با امروز را طلب می‌کند و نمی‌توان با شیوه‌های تربیتی‌ گذشته این نسل را تربیت کرد. بنابراین نباید به روش‌های قدیمی اکتفا کرد و باید روش‌های صحیح تربیتی را فرا گرفت.

به همین منظور ایکنا در گفت‌وگو با معصومه قاسمی، روانشناس کودک به موضوعات مهم تربیت فرزند در عصر امروز پرداخته است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید و می‌بینید.

ایکنا - اختلال یادگیری چیست؟  

این اختلال یعنی اینکه کودک یا دانش‌آموزی علیرغم داشتن هوش طبیعی، شنوایی و بینایی طبیعی و نداشتن نقایص حسی و جسمی خاص هنگام قرار گرفتن در معرض آموزش رسمی باکیفیت مناسب نمی‌تواند با روش‌های عادی در کلاس‌های درس معمولی آموزش ببیند و خواندن، نوشتن و حساب کردن را بیاموزد.

اختلال یادگیری انواع مختلفی دارد، ممکن است که یک کودک در یادگیری خواندن مانند روان‌خوانی، درک مطلب، نوشتن، عدم رعایت نظم و اسلوب در انشاء و... مشکلاتی داشته باشد. نوع دیگر اخلال یادگیری اختلال در ریاضی و محاسبات است که ممکن است در یادگیری ریاضی به روش‌های عادی که بقیه بچه‌ها در مدرسه یاد می‌گیرند مشکلاتی داشته باشد که نیازمند آموزش ویژه باشد.

اینگونه نیست که دانش‌آموزی که دچار اختلال یادگیری است نتواند به خوبی خواندن، نوشتن و محاسبه کردن را یاد بگیرد بلکه افرادی که اختلال یادگیری دارند نیازمند آموزش روش‌های ویژه توان‌بخشی، آموزش ویژه و روش‌‌های خاص خود هستند.  

دانش‌آموزی که به اختلال یادگیری مبتلاست می‌تواند تحصیل کند، زندگی اجتماعی موفق و آینده درخشانی داشته باشد اما شرط این موضوع تشخیص به موقع اختلال، ارجاع به متخصص و برنامه درمانی توان‌بخشی و آموزش برای مشکلات یادگیری است. بنابراین پیگیری درمان‌ها بسیار مهم است.

ایکنا - چه زمانی نیاز است که به وجود اختلال یادگیری شک کنیم و برای ارزیابی و تشخیص درست فرزندمان به متخصص مراجعه کنیم؟

علائم یادگیری در سنین پیش از دبستان و قبل از ورود به مدرسه دیده می‌شود و به معلم، مربی و والدین هشدار می‌دهد اما تا زمانی که کودک در معرض آموزش رسمی قرار نگرفته و وارد مدرسه نشده است نمی‌توانیم اختلال یادگیری را تشخیص دهیم.

بنابراین از والدین عزیز و معلمان محترم می‌خواهیم که بعد از گذشت دو ماه از سال تحصیلی اگر دیده شد که دانش‌آموزی نمی‌تواند همگام با کلاس درس پیش برود؛ یعنی به اندازه متوسط کلاس عملکرد خوبی داشته باشد حتماً برای ارزیابی، تشخیص و پیگیری روند درمان به مراکز توان‌بخشی و مشکلات یادگیری ارجاع دهند تا روانشناسان کودک و افرادی که در زمینه اختلال یادگیری متخصص هستند به کودکان کمک کنند.

ایکنا - در رابطه با بیش‌فعالی کودکان توضیح دهید.

نارسایی توجه یا بیش‌فعالی مربوط به یک اختلال می‌شود که انواع مختلف و علائم متفاوتی دارد. این اختلال به سه زیر گروه تقسیم می‌شود؛ در بخش اول با نوعی کم‌توجهی مواجهیم و کودک حواس‌پرت و بی‌دقت است؛ مثلاً ممکن است که دیکته بنویسد اما پر از غلط باشد و یکسری از کلمات را جا بیندازد یا در سایر زمینه‌ها غیر از حیطه تحصیلی فراموش‌کار باشد و به دلیل فراموشی وسایل خود را جا بگذارد، تکالیف خود را نیمه‌کاره رها کند. به طور کل با کودکی مواجهیم که بازه توجه و تمرکز او به لحاظ دیداری و شنیداری کوتاه است و نمی‌تواند توجه خود را حفظ کند و بی‌دقت است.

نوع دوم نوع بیش‌فعالی و تکانشگری است؛ در این نوع با بچه‌هایی سروکار داریم که بسیار پر جنب‌وجوش و پرسروصدا هستند؛ یعنی انگار به آنها یک موتور پرسروصدا وصل است و بپر بپر می‌کنند و آنها والدین خود را هنگام خرید کردن، مهمانی و مجامع عمومی به دردسر می‌اندازند و چالش‌هایی به وجود می‌آورند.

در کودکانی که تکانشگر هستند رفتارها و حرکات تکانشی می‌بینیم؛ مثلاً ممکن است معلم در کلاس از آنها سؤالی بپرسد و قبل از اینکه سؤال معلم تمام شود شروع به جواب دادن کنند و در پایان می‌بینیم که اصلاً جواب را هم بلد نبودند و صبر نکردند که سؤال را تا آخر گوش کنند و بعد جواب دهند. به طور کل کودکانی که تکانشگر هستند، بروز رفتارهای بدون تأمل و فکر زیاد دارند.

در نوع سوم که نوع ترکیبی است علائم بی‌توجهی، بیش‌فعالی و تکانشگری را همزمان با هم مشاهده می‌کنیم و بسته به شدت و نوع علائم درمان‌های مختلفی برای این کودکان وجود دارد؛ اولاً که بهبودی خود به خودی در این کودکان دیده نمی‌شود زیرا اختلال به صورت عصبی و رشدی است یعنی طی زندگی با فرد همراه است و کاری که همکاران ما برای این بچه‌ها انجام می‌دهند بیشتر مدیریت اختلال است. در انواع درمان‌ها دارودرمانی تجویز می‌شود که به کاهش علائم، بهبود وضعیت و ایجاد زمینه برای بقیه درمان‌ها کمک می‌کند.

از والدین عزیز خواهش می‌کنم که اگر متخصصان تشخیص دادند که برای فرزند شما دارودرمانی نیاز است، مقاومت نداشته باشید و این بخش از درمان را به متخصصان و همکاران روان‌پزشک که فوق‌تخصص روان‌پزشک کودک و نوجوان هستند بسپارید و به آنها اعتماد کنید زیرا آنها خیلی بیشتر از والدین از عوارض، ضرر و زیان و محاسن داروها مطلع هستند.

درمان دیگری که برای این بچه‌ها وجود دارد آموزش والدین است چراکه والدین در رفتار با این بچه‌ها چالش‌های زیادی را تجربه می‌کنند؛ والدین باید یاد بگیرند که چگونه فرزندان خود را تشویق کنند و کجا لازم است برای کاهش رفتارهای نامطلوب روش‌های اصلاح رفتار را اعمال کنند و چگونه رفتارهای بچه‌ها را در مهمانی‌ها، خریدها و مجامع عمومی کنترل کنند.

کاردرمانی از مهم‌ترین و اثرگذارترین درمان‌ها برای نارسایی توجه و بیش‌فعالی است؛ کاردرمانی کمک می‌کند تا مهارت توجه و تمرکز به لحاظ دیداری، شنیداری، نگهداری توجه، کنترل پاسخ به محرک‌های نامربوط و بسیاری از مهارت‌های دیگر در این کودکان پرورش پیدا کند. اثر کاردرمانی به مراتب ماندگارتر و قوی‌تر از دارودرمانی است منتها گاهی لازم است تا دارو درمانی انجام شود زیرا بدون دارو درمانی و کاهش علائم، بقیه درمان‌ها ممکن نیست.

همه ما وظیفه داریم به عنوان والدین اگر در فرزندانمان رفتارها و علائم اینچنینی را می‌بینیم به متخصص مراجعه کنیم و اجازه دهیم که کودک به درستی ارزیابی و تشخیص داده شود و برای او برنامه درمانی در نظر گرفته شود تا عوارض اختلال به حداقل برسد.

ایکنا - در رابطه با اضطراب بین کودکان توضیح دهید.

این روزها که مدارس تازه شروع به فعالیت کرده‌اند، بسیاری از دانش‌آموزان را می‌بینیم که برای مدرسه رفتن، انجام تکالیف، یادگیری و مسائل تحصیلی خود دچار اضطراب هستند. عوامل مختلفی می‌تواند موجب اضطراب کودکان در مدرسه رفتن شود و فرایند شیرین یادگیری را برای آنها دلهره‌آور و تجربه‌ای پر از ترس کند.

دلیل این ترس و اضطراب در کودکانی که تازه می‌خواهند وارد مدرسه شوند می‌تواند ناشناخته بودن محیط باشد زیرا کودک نمی‌داند چه اتفاقات و فرایندی در انتظار او است و ورود به محیط ناشناخته برای او ایجاد اضطراب می‌کند. چقدر خوب است که والدین قبل از شروع سال تحصیلی کودک را به مدرسه ببرند تا محیط آن را ببینند و با فضاهای مختلف آشنا و با فرایند و روش مدرسه رفتن و یادگیری آشنا شوند و  برای آنها با شور و اشتیاق به صورت کامل توضیح دهند که در مدرسه قرار است که چه اتفاقی رخ دهد. این کار باعث می‌شود تا اضطراب کودکان تا حد زیادی کاهش پیدا کند.

مسئله دیگر برای کودکانی که تازه می‌خواهند وارد مدرسه شوند این است که گاهی برای کودکان قبل از ورود به کلاس اول در مهدکودک یا پیش‌دبستانی فرایند جدا شدن از مادر اتفاق نیفتاده است؛ لازم است که بعد از سن سه‌ سالگی کودک آرام‌آرام ساعتی را بتواند از والدین یا مراقب اصلی جدا بماند و با شادی و لذت فعالیتی را انجام دهد و همینطور که بزرگتر می‌شود در حدود سن مدرسه، باید بتواند یک روز کامل را از مادر خود بدون اینکه بی‌قرار شود و ناراحتی داشته باشد جدا بماند و فعالیت‌هایی را که همه بچه‌ها انجام می‌دهند را انجام دهد. اگر این اتفاق قبل از ورود به مدرسه نیفتاده باشد بچه‌ها در بدو ورود به دبستان اضطراب جدایی را تجربه می‌کنند.

کمالگرایی یا سخت‌گیری‌های بیش از حد والدین از موضوعات دیگری است که برای کودکان اضطراب ایجاد می‌کند. وقتی فردی به عنوان یک مادر کنار فرزند می‌نشیند و وقتی که کودک مشق می‌نویسد مدام اشتباهاتش را اصلاح می‌کند یا انتظاراتی بالاتر از سطح توانایی‌های کودک دارد؛ کودک دچار اضطراب می‌شود.

بچه برای اینکه نظر مادر یا پدر خود را تأمین کند لازم است فشار خیلی زیادی را به خود وارد کند و مادر به جای اینکه منبع مهربانی و عطوفت باشد تبدیل به منبع ایجاد اضطراب برای فرزند می‌شود. بنابراین از والدین خواهش می‌شود که اجازه دهند تا فرایند آموزش و یادگیری برای بچه‌ها فرایندی لذت‌بخش باشد نه فرایندی اضطراب‌آور.

کودکانی که دچار اضطراب هستند معمولاً یک نقص جسمانی دارند یا تفاوتی با بقیه بچه‌ها در ظاهر خود و مسائل سلامتی آنها دیده می‌شود و به همین دلیل ممکن است آنها در ورود به مدرسه اضطرابی را تجربه کنند؛ مثلاً بچه‌ای که کم‌شنواست و در همه جای دنیا در مدارس عادی آموزش می‌بیند و در کشور ما نیز این اتفاق سال‌هاست که رخ داده و کودکان کم‌شنوا، کم‌بینا و افرادی که به لحاظ توانایی‌های شناختی محدودیت‌هایی دارند در کنار بچه‌های عادی در مدارس درس می‌خوانند.

چقدر خوب است که والدینی که فرزندانشان این مشکل را ندارند با آنها صحبت کنند تا توجیه شوند که ممکن است افراد مختلف با ما تفاوت‌هایی داشته باشند و جلب توجه، اذیت کردن یا مسخره کردن این بچه‌ها درست نیست و خوب است که با این بچه‌ها تعامل داشته باشیم و با آنها دوست باشیم تا آنها بدانند که ما شرایطشان را می‌پذیریم و حتی اگر لازم است در یادگیری و آموزش در کلاس به آنها کمک کنیم. البته رفتار معلم و کادر آموزشی هم در بهبود این وضعیت می‌تواند خیلی مؤثر باشد.

دلایلی مختلف دیگری هم می‌تواند در بچه‌ها اضطراب ایجاد کند مانند تعارضات زناشویی و جر و بحث‌های خانوادگی؛ گاهی دیده می‌شود که بچه‌ها وقتی در مدرسه حضور پیدا می‌کنند تمام فکر و ذهنشان پیش خانواده است که اکنون که در خانه نیستم در خانه چه اتفاقی در حال رخ دادن است. بنابراین از والدین عزیز خواهش می‌کنم که بچه‌ها را وارد بازی دوست نداشتنی جروبحث‌ها، تعارضات و اختلافات خانوادگی نکنند و اجازه دهند که بچه‌ها با آرامش خاطر و حال خوب مدرسه بیایند و از یادگیری لذت ببرند.

ایکنا - در رابطه با موضوع طلاق و مراقبت از فرزندانی که شرایط طلاق را تجربه می‌کنند توضیح دهید.

در بعضی از خانواده‌ها زوجین قادر به ادامه زندگی نیستند و مجبورند که جدا از هم زندگی کنند. اگر در این خانواده‌ها فرزندی وجود داشته باشد اوضاع خیلی سخت‌تر خواهد شد زیرا فرزندان اولین گروهی هستند که از طلاق و جدایی والدین خود آسیب می‌بینند البته منظور این نیست که همه فرزندان طلاق شکست خورده، ناکام و ناموفق هستند؛ اتفاقاً می‌توانیم در رابطه با فرزندان طلاق به درستی عمل کنیم و شرایط را کنترل کنیم تا آسیب کمتری متوجه این بچه‌ها شود و حتی‌الامکان بتوانند زندگی عادی‌ داشته باشند.

یکی از مسائلی که لازم است در رابطه با بچه‌ها رعایت کنیم این است که وقتی تصمیم قطعی به طلاق گرفته می‌شود و مصمم هستیم که از همسر خود جدا شویم و می‌دانیم که این اتفاق به زودی رخ می‌دهد راجع به طلاق با فرزند خود صحبت کنیم. البته لازم نیست که دلایل طلاق را به صورت مشخص برای بچه‌ها توضیح دهیم اما لازم است که بچه‌ها بدانند که رابطه زناشویی بین آنها دیگر تمام شده و قرار است که جدا زندگی کنند.

باید به بچه‌ها این اطمینان خاطر را بدهیم که ما به عنوان پدر و مادر همیشه برای او پدر و مادر خواهیم بود و بیان کنیم که درست است که ما دیگر باهم زندگی نمی‌کنیم اما همیشه برای هر کدام از نیازهای تو آماده هستیم که کمک کنیم و در کنار تو باشیم و وظیفه پدر و مادری ما تا همیشه ادامه خواهد داشت.

خیلی لازم نیست در رابطه با اینکه به چه دلیلی از همسر خود جدا شدیم به فرزندان توضیح دهیم زیرا ممکن است درک و فهم تحلیل نداشته باشند و این توضیحات موجب شود که پدر یا مادر در نظر آنها دیگر محبوبیتی که از قبل داشت را نداشته باشد و این اتفاق خیلی به ضرر بچه‌ها تمام می‌شود.

فقط لازم است که به فرزندان خود بگوییم که به هر دلیلی دیگر ما نمی‌توانیم با هم زندگی کنیم اما در کنار تو هستیم. توجه داشته باشیم که بچه‌ها بعد از طلاق ممکن است احساسات و هیجانات مختلفی را تجربه کنند و به گونه‌های مختلفی عکس‌العمل نشان دهند؛ مثلاً ممکن است بعضی از بچه‌ها گوشه‌گیر و منزوی شوند و بعضی افت تحصیلی داشته باشند و بعضی با غم، اندوه و گریه یا علائمی از اختلالات اضطرابی واکنش نشان دهند.

اگر والدین بتوانند به بچه‌ها کمک کنند که فرایند تلخ طلاق را به درستی بپذیرند و هیجانات خود را کنترل کنند، خیلی خوب است اما اگر دیدیم که شدت علائم در کودک به صورتی است که عملکرد‌های او را مختل کرده و نمی‌تواند مثل قبل بازی کند، درس بخواند و با همسالان خود تعامل مثبت داشته باشد لازم است که مداخله تخصصی انجام شود و بهتر است از روانشناسان کودک کمک بگیریم تا هرچه سریع‌تر بچه‌ها را به زندگی آرام، طبیعی و شاد خود بازگردانیم.

ایکنا - در رابطه با اصلاح رفتار و شیوه‌های مختلف آن توضیح دهید.

همه ما در مسیر فرزندپروری و والدگری گاهی با رفتارهایی از بچه‌ها مواجه می‌شویم که آن رفتار مطابق با اصول تربیتی خانواده ما نیست و دوست داریم که آن رفتار را اصلاح کنیم و یا حذف کنیم. روش‌های مختلفی برای اصلاح رفتار بچه‌ها وجود دارد و ممکن است هر متخصص و والدی بسته به اعتقادی که آن نوع و شیوه اصلاح رفتار دارد از این روش‌ها استفاده کند.

یکی از مهم‌ترین موضوعات این است که وقتی قرار است رفتار نامطلوبی را حذف کنیم حتماً باید قبل از اقدام به اجرا، روش را برای کودک توضیح داده باشیم یعنی ما نباید پدر و مادر پیش‌بینی ناپذیری باشیم و وقتی کودک اقدام به رفتار نامطلوبی کرد ناگهان به صورت تکانشی وارد صحنه شویم و روشی را برای تنبیه او مانند محروم‌سازی و... برای کاهش یا حذف آن رفتار اعمال کنیم.

خوب است که قبل از اعمال روش‌ها با فرزندمان صحبت کرده و موافقت آنها را جلب کنیم تا بدانند اگر فلان رفتار یا روش را انجام دهند عواقب و پیامدهایی که در انتظار آنهاست چیست؛ زیرا در این صورت کمک می‌کند که فرزندمان پیامدهای رفتار خود را بپذیرد یا اینکه اگر فکر می‌کند عواقب و پیامدهای سختی برای او دارد از انجام آن رفتار جلوگیری کند.

بحث دیگر این است که روش‌های اصلاح رفتار نباید همراه با خشونت اجرا شوند. وقتی با خشونت، داد، فریاد و حالت عصبانیت می‌خواهیم روشی را اجرا کنیم داریم به طور ضمنی به فرزندمان آموزش می‌دهیم که شما هم هر وقت از موضوعی ناراحت بودید همین گونه برون‌ریزی هیجانی داشته باش و با عصبانیت و خشم، ناراحتی خودت را ابراز کن.

وقتی با بچه‌ها قراری می‌گذاریم که مثلاً اگر فلان رفتار نامطلوب را انجام دهی به اندازه نصف روز از دیدن تلویزیون محروم هستی؛ اولاً باید موقع اجرا متعهد به انجام تنبیه بود و انعطاف‌پذیری لازم نیست و باید به فرزند گفته ‌شود که «عزیزم تو اشتباه کردی و من هم می‌بخشمت ولی برای اینکه اشتباه تکرار نشود باید جریمه‌ای را که با هم تعیین کردیم را بپردازی» موقعی که در حال انجام روش اصلاحی برای تربیت فرزند هستیم نباید نشانی از خشونت و انتقام جویی در رفتار ما دیده ‌شود.

گاهی دیده می‌شود که بعضی از والدین به فرزند خود می‌گویند که «اگر جرئت داری چنین کاری را انجام بده و آن وقت مشاهده کن که چه بلایی را بر سرت خواهم آورد» این رفتار درست نیست و باید قبل از اصلاح رفتار نامطلوب، با بچه‌ها قرار گذاشته شود و آنها هم در تعیین این روش جریمه‌ای و پیامد رفتاری آن با ما موافق باشند و بعد در اجرا خشونت نداشته باشیم. در این صورت است که می‌توانیم بدون اینکه روابطمان با کودک دچار آسیب شود، اصلاح رفتار کنیم در غیر این صورت به جای اینکه رفتار اصلاح شود، روابط مادر-فرزندی و پدر- فرزندی متزلزل می‌شود و دیگر نه رفتار اصلاح می‌شود و نه فرزند ما آن رابطه خوب و صمیمی‌ قبل را خواهد داشت.

ایکنا - آسیب‌های استفاده از فضای مجازی برای کودکان چیست؟‌

این روزها همه افراد جامعه به فضای مجازی دسترسی دارند و در آنجا فعالیت می‌کنند. این مسئله همانطور که می‌تواند در آموزش بچه‌ها و پر کردن اوقات فراغت و افزایش برخی مهارت‌ها مؤثر باشد ممکن است عوارض و تبعات منفی جبران‌ناپذیری هم برای کودکان داشته باشد و تا سال‌ها بچه‌های ما را درگیر این مسائل کند.

مسئله این است که باید استفاده از رسانه‌های دیجیتال برای کودکان محدود باشد زیرا پژوهش‌ها نشان داده است که استفاده زیاد از صفحات دیجیتالی می‌تواند به سلامت جسمی کودک آسیب برساند و خواب او را مختل کند. بخش‌هایی از مغز وجود دارد که حتی بعد از 20 سالگی رشد می‌کند و رشد این بخش‌ها با نگاه کردن ساعات طولانی به صفحات دیجیتالی کُند یا دچار آسیب می‌شود.

بخش‌هایی که تا بعد از 20 سالگی هم رشد می‌کنند، مسئول عملکردهای عالی هستند؛ یعنی بعضی وقت‌ها دیده می‌شود بحث توجه و تمرکز، حافظه فعال، برنامه‌ریزی در فرزندان آسیب می‌بیند و این به دلیل استفاده‌های طولانی مدت سه یا چهار ساعته و بیشتر از صفحات دیجیتالی است.

غیر از بحث جسمی فرایند اجتماعی شدن بچه‌ها هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد و بچه‌ها به جای اینکه با همسالان خود بازی‌های فیزیکی، فکری و خلاقانه انجام دهند ساعت‌ها مشغول بازی در تبلت خود هستند. بازی‌های آنلاین علاوه بر بحث نگاه کردن به صفحات دیجیتال آسیب‌های دیگری هم دارد. بسیاری از بازی‌های آنلاین فضای گفت‌وگویی هم دارند و وقتی کودک وارد این فضا می‌شود معلوم نیست که طرف مقابلی که همبازی‌ او شده است چند ساله است، چه جنسیتی دارد و از چه فرهنگی است و آنجا در گفت‌وگویی که با کودک در جریان است چه مسائلی را ممکن است مطرح کند. گاهی دیده شده است که بچه‌ها از این موضوع آسیب‌های جدی‌ خورده‌اند.

موضوع دیگر اجازه جست‌وجو کردن در اینترنت به صورت نامحدود است؛ گاهی دیده می‌شود که نوجوانان و حتی کودکان دسترسی نامحدود به اینترنت دارند و هرچه کنجکاوی دارند را جست‌وجو می‌کنند. حتی دیده شده یک کودک پیش‌دبستانی که سواد نوشتن برای جست‌وجو کردن را ندارد با استفاده از میکروفون موتورهای جست‌وجوگر، واژه‌ای را که اصلاً مناسب سن این کودک نبوده را جست‌وجو کرده و بسیاری از عکس‌ها و فیلم‌ها نامربوط را دیده است.

بنابراین نباید مهارت استفاده کودک از موبایل موجب افتخار باشد و نسبت به این موضوع حس خوبی داشت. این مهارت بالا نشان دهنده این است که کودک ساعت‌های طولانی با این وسیله سروکار داشته که به این مهارت دست یافته است.

یکی از آسیب‌های استفاده طولانی با این وسیله‌ها این است که مهارت دیداری را به شدت و به صورت نامعمول و غیرطبیعی پرورش می‌دهند به صورتی که بسیاری از بچه‌ها به دلیل پرورش بسیار زیاد مهارت‌های دیداری خود، قبل از سن مدرسه می‌توانند بخوانند و نشانه‌های زیادی را می‌شناسند. این رشد غیرطبیعی مهارت‌های دیداری و شنیداری که برای پرورش گفتار، زبان، مهارت‌ها و برای یادگیری خواندن و نوشت لازم است را به شدت سرکوب می‌کند. این‌ها آسیب‌هایی است که به فرزندانمان می‌زنیم برای اینکه از این وسیله‌ها درست استفاده نمی‌کنیم.

تلفن همراه وسیله‌ای برای پر کردن اوقات فراغت فرزند، ساکت کردن کودک خردسال و پرستار کودک نیست و باید بسیار حساب شده از آن استفاده شود. مجموع استفاده‌های درست و تحت نظارت فرزندانمان از صفحات دیجیتالی اعم از موبایل، تلویزیون و... در سنین پیش از دبستان بین یک تا نهایت یک و نیم‌ ساعت باشد و بیشتر از این میزان آسیب‌زاست و همین مقدار هم حتماً باید با نظارت والدین باشد؛ اینکه کودک در اتاق خود تلویزیون یا رایانه شخصی دارد و به صورت اختصاصی می‌تواند از آن استفاده کند اتفاقی است که ممکن است عوارض فاجعه باری داشته باشد.

گفت‌وگو از محسن مسجدجامعی و زینب غفوریان

انتهای پیام
captcha