سیدمیلاد اوصیا، رواندرمانگر معنوی، در گفتوگو با ایکنا از قم، درخصوص رابطه والدین و فرزندان، با اشاره به اینکه فرزندان، پس از گذراندن دوران کودکی و همزمان با آغاز نوجوانی، آهستهآهسته مسیر خود را از والدین جدا میکنند، بیان کرد: این جدا شدن از مسیر در حوزههای مختلفی ظهور و بروز پیدا میکند، بهطور مثال در پوشش، رفتار و اعتقادات دینی، رعایت هنجار اجتماعی، رفتوآمدها، تعامل، تحصیل و درس این تغییر و تحولات بهطور عینی مشهود میشود. نوجوان در این مرحله، جدا شدن از تصویری که والدین در طول سالیان سال برای آنان ترسیم کردهاند را تجربه کرده و به مجموعهای از باورها میرسند که در درمان معنوی خداسو میگوییم جوان از تصاویر یا ایمیجها در حال رسیدن به باورهای درونی است.
وی با اشاره به اینکه نوجوان در این مسیر درصدد آن است که نسبت خود را با الگوهای موردپسند والدین پیدا کند و این سرآغاز مشکلات آنان با والدین میشود، افزود: نوجوان در این دوره حجم بسیار زیادی از باورهای والدین را نمیپذیرد. بسیاری از این باورها را در اثر القائات جامعه میداند و یا با آنان ارتباط مناسبی برقرار نمیکند زیرا بهصورت تعبدی از والدین الگو گرفته است و به همین خاطر برای او کانسپت یا درونی نشده است.
این مشاور حوزه نوجوان اظهار کرد: نوجوان در مرحله حساسی از زندگی خود قرار دارد، اگر والدین بتوانند در مسیر درست تربیتی حرکت کنند، مشکلات و بحرانهای دوران نوجوانی فرزندشان کاهش پیدا میکند، اما صفر نمیشود. ما نباید انتظار داشته باشیم که فرزندمان بیقید و شرط از ما تبعیت کند تا دچار خطا و اشتباه نشود زیرا در صورت پذیرش و پیروی بیقید و شرط نوجوان از دستورات والدین، شاهد بروز ناهنجاری و مشکلات در هویتیابی نوجوان میشویم. بخشی از والدین آنان با نوجوان طبیعی بهنظر میرسد ولی اگر با درستترین شیوه تربیتی حرکت کنیم، بخش دیگر اختلافات حل و فصل میشود و به جنگ و جدال آنها با فرزندانشان نمیانجامد.
وی تصریح کرد: نوجوانان معمولاً مجموعهای از الگوهای رفتاری یکسان مانند اعتیاد شدید به تلفن همراه و فضای مجازی، کاهش تابآوری، بروز رفتارهای پرخطر، پرخاشگری، بینظمی و ناهنجاریهای رفتاری دیگر را از خود نشان میدهند. والدین سهم عمدهای در بروز مشکلات رفتاری نوجوان خود دارند و برای عبور از موقعیت بحرانی نوجوان، بهترین کار برای والدین، شناسایی شیوههای نادرست تربیت نوجوان است تا مسیر درست خود را نشان بدهد و والدین هم به ناکارآمدی شیوههای قبلی با تمام وجود ایمان بیاورند.
اوصیا با اشاره به اینکه تنبیه بدنی، پرخاشگری، سرزنشگری، مقایسه کردن فرزند با خودش در زمان گذشته، مقایسه فرزند با دیگران، برآورده کردن تمام خواستهها و نیازهای نوجوان، کنترلگری احساسی نوجوان، از جمله شیوههای نادرست تربیت نوجوان بهشمار میرود، افزود: ویلیام گلاسر، مبدع تئوری انتخاب، روشهای کنترل روابط نوجوان را به خوبی تشریح کرده است؛ برهمین اساس، بینتیجهترین کار والدین نسبت به وضعیت فرزند نوجوانشان، کنترل روابط است. به این معنا که والدین یا با استفاده از ابزار تخریب و تنبیه یا با دادن امتیازات مثبت به او، فرزندش را کنترل میکند تا از او «نه» نشنود.
این رواندرمانگر معنوی ادامه داد: یکی از شیوههای بسیار بینتیجه، تلاش والدین برای تغییر دادن فرزندشان بدون تغییرات اساسی خود والدین است. آنها گمان میکنند که اگر فرزند را به مشاوره بفرستند و خودشان تغییری نکنند، کار به نتیجه مطلوب میرسد. در حالی که این وضعیت بینتیجه بدون این درخواست مانند این است که دو نفر گرسنه باشند و نفر اول درخواست که دوستش غذا بخورد تا نفر اول احساس سیری به او دست دهد؛ متأسفانه بیشتر والدین با همین پیشفرض وارد اتاق درمان میشوند که مشاور بهصورت یک طرفه کاری انجام دهد که فرزند آنها تغییر کند.
اوصیا بیان کرد: والدین آگاه باشند که مقایسه کردن فرزندشان با زمان حاضر یا زمان خودشان در دهههای پیشین، مقایسه بیهودهای است. حتی اگر باور نداشته باشیم که مقایسه کار اشتباهی است، باز هم تأثیرات جامعه و تغییرات نسلها آنچنان گسترش پیدا کرده است که حتی نسل دهه هفتاد را با دهه هشتاد یا دهه هشتاد را با دهه نودیها نمیتوان مقایسه کرد. بنابراین، والدین با کنترل فرزندشان به نتیجه مطلوب دست پیدا نمیکنند بلکه وارد یک جنگ و مبارزه طاقتفرسا با فرزندشان میشوند که برای طرفین مضر است.
وی اظهار کرد: شاید این تعابیر را بسیار از نوجوانان شنیده باشیم که میگویند «پدر و مادرمان دائماً امر و نهی میکنند» یا به اصطلاح خودشان «به ما گیر میدهند»، این مصداق همان کنترلگری بینتیجه والدین است. این سخنان یک رابطه مسالمتآمیز نیست بلکه نشان میدهد تا چه اندازه احساس جنگ و لجبازی نسبت به رفتار و گفتار والدین در وجود نوجوان مشهود است که هر عمل آنان را امر و نهی تلقی میکنند و والدین نیز با دستورات و خردهفرمایشهای خویش، به تداوم و شکلگیری این رابطه نادرست دامن میزنند.
این روانشناس ادامه داد: با وجود اینکه گروهی از نوجوانان خانواده مذهبی دارند و در مدارس مذهبی رشد و پرورش یافتند، پس از پایان دوران مدرسه و ورود به دانشگاه، ناگهان تغییرات بسیار زیادی در ظاهر و رفتار و عقاید آنها رخ میدهد. شواهد نشان میدهد اگر «اجبار» در مدارس و خانواده کارایی لازم را داشت، چرا با تغییر محیط از مدرسه به دانشگاه، شاهد تغییرات سیلآسای اعتقادات فرزندانمان میشویم، بنابراین سلاح زور و اجبار نهتنها کارآمد نیست بلکه با فطرت آدمی هم سازگار نیست.
این رواندرمانگر معنوی افزود: شایسته است که والدین بر رابطهشان با فرزند نوجوان خود تمرکز کنند زیرا مهمترین عامل نجات فرزند از بحران نوجوانی، رابطه با والدین است. اگر نوجوان رابطه خوبی با والدین خود داشته باشد، تأثیرپذیری فرزند از بسیاری از تهدیدهای بیرونی مانند اعتیاد، مسائل جنسی و اختلالات روانی کاهش پیدا میکند. رابطه مسالمتآمیز والدین با فرزند نوجوانشان، بهمثابه ترمز درونی برای نوجوان عمل میکند که او را نجات میدهد.
اوصیا در پاسخ به این پرسش که «چگونه والدین میتوانند با نوجوانی که از رابطه با والدین گریزان است، رابطه را بهبود ببخشند؟» بیان کرد: در این قبیل موارد که به اصطلاح کار رابطه نوجوان با والدین گره میخورد و به ظاهر به بن بست رسیده است، ابتدا باید مدل رفتاری حضرت رسول(ص) با مردم را که بهترین الگوی رفتاری برای والدین است، بشناسیم. این الگوی رفتاری در قرآن چنین بیان شده است: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛ [ای پیامبر] پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرمخوی شدی، و اگر درشتخوی و سختدل بودی از پیرامونت پراکنده میشدند، بنابراین از آنان گذشت کن، برای آنان آمرزش بخواه، در کارها با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن زیرا خدا توکلکنندگان را دوست دارد.»(سوره آل عمران، آیه 159)
وی با اشاره به مؤلفههای ارتباط سالم والدین با نوجوان اظهار کرد: والدین احساس عمیق قلبی و محبت درونی نسبت به فرزند نوجوان خود دارند، اما آنچنان در امر و نهی کردن به فرزندشان پیش رفتهاند که این محبت عیان نمیشود. بنابراین، در ابتدا باید فرزندشان را بیقید و شرط دوست داشته باشند. دوست داشتن بیقید و شرط بهمعنای توجیه کردن رفتار نادرست نوجوان نیست، اما در مسیر بهبود رابطه با فرزندمان اولین قدم این است که خشم خود را نسبت به او کنترل کنیم. خشم درونی والدین از فرزندشان بهعلت رفتارهای ناشایست او، مسیر تربیتی و روابط بین آن دو را کاملاً منحرف میکند.
این مشاوره حوزه نوجوان تصریح کرد: یکی از تکنیکهای کنترل خشم والدین نسبت به فرزند نوجوان، پذیرش او بهعنوان محصول و تربیتیافته همین خانواده است. همچنین والدین باید افعال و رفتارهای نوجوان را از ذات پاک او جدا کنند؛ همانگونه که خداوند در قرآن به پیامبر اسلام(ص) میآموزد که از اعمال کافران بیزار باشد نه از خود شما. در چنین شرایطی اگر در مقام ذهن، والدین خشم خود را نسبت به فرزند کنترل کنند، از امر و نهی کردن بیضابطه به نوجوان دست برمیدارند و این امر به آنها کمک میکند که بهترین شیوه تربیتی را ببینند و مطابق آن عمل کنند.
اوصیا اظهار کرد: نکته بسیار مهم این است که کنترل خشم و پذیرش نوجوان در حد تکنیک باقی نماند زیرا در موقعیتهایی که نوجوان دست به اعمال نادرست میزند، این خشم کنترلشده مانند کوه آتشفشان بالاخره فوران میکند و فرزند متوجه میشود تمام این مدت والدین در حال نقش بازی کردن بودند و مصلحتاً جلوی خشم خود را گرفته بودند و در نهایت رابطه والدین و نوجوان شکست میخورد. بنابراین، والدین باید با میل و رغبت قلبی و با تمام وجود او را بپذیرند و از خطاهای فرزندشان بگذرند و در برخی از موقعیتها با او همراهی کنند.
این روانشناس درباره اهمیت آشناشدن والدین با اولویتهای تربیتی توضیح داد: والدین طیف بسیار گستردهای از باید و نبایدها و مجموعه اعتقادات دینی را به فرزندشان ارائه میکنند. درواقع آموزههای دینی را بدون اولویتبندی به فرزندانشان آموزش میدهند، در حالی که حضرت لقمان هنگام نصیحت به فرزندشان در ابتدا از تبعات ظلم و شرک به خدا سخن میگفت. انس عمیق با مضامین سوره لقمان، نکات فوقالعاده آموزنده را در تربیت فرزند آشکار میکند.
وی بیان کرد: والدین در مسیر حفظ رابطه از انتقاد و نصیحت پرهیز کنند و از خطاهای فرزندشان بگذرند. مسیر ارتباط والدین با فرزند، مسیر راحت و همواری نیست بلکه نیاز به صبر و تحمل بسیار زیاد والدین دارد. اما خداوند که خالق انسان است، در قرآن کریم الگوی تأثیر و تأثر انسان را به روشنی ترسیم میکند: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ؛ نیکی و بدی یکسان نیست. [بدی را] با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است [چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است.»(سوره فصلت/ آیه 34). به نظر من والدین باید این آیه را نصبالعین خود قرار داده و به منزله بشارتی برای ایجاد رابطه صمیمانه با فرزند تلقی کنند.
اوصیا با تأکید بر اینکه بهبود رابطه والدین با فرزندان به معنای انفعال و بیاعتنایی به امر تربیت فرزندان نیست اظهار کرد: والدین در مسیر کنترل خشم و حفظ رابطه با فرزند، گمان نکنند که گذشت و چشمپوشی آنها به معنای کوتاه آمدن از استانداردهای تربیتی است زیرا همین امر موجب شعلهور شدن خشم آنان نسبت به فرزند میشود. تنبیه کردن، سرزنش و توبیخ و برونریزی خشم، کارهای آسان اما بینتیجهای است که والدین انجام میدهند. بنابراین، پدر و مادر باید در مسیر درست رابطه قرار بگیرند تا پس از مدتی رابطه آنان با فرزندشان بهبود پیدا کند و اگر بر این مدار قرار بگیرند، دیگر نیازی به مشاور ندارند.
وی با اشاره به اینکه در بسیاری از مواقع شاهد آن هستیم که نوجوان عملاً نسبت به سخنان والدین گوش شنوایی ندارند و این، نشانه عدم شکل گرفتن رابطه سالم بین آنهاست، افزود: پس از بهبود رابطه و اطمینان حاصل یافتن نسبت به حفظ رابطه، والدین میتوانند از الگوی حکمتمحوری حضرت لقمان برای گفتوگو با فرزند استفاده کنند. به عبارت دیگر در ابتدا با بهبود فضای ارتباطی میان خود و فرزندشان او را آماده پذیرفتن و شنیدن سخنان خویش میکنند.
این رواندرمانگر معنوی با بیان اینکه والدین نباید نسبت به فرزندشان منفعل و بیتفاوت باشند، بیان کرد: سیستم تربیت انسان بر مدار اجبار و زور قرار نمیگیرد و فطرت انسان بهگونهای است که با سخن زور مقابله میکند و کودک، نوجوان و جوان ما هم از این قاعده و فطرت مستثنی نیست، بنابراین والدین براساس الگوی فطری و ذاتی خویش که همان الگوی فطری فرزندشان است، حرکت کنند و با قرار گرفتن بر روی ریل الگوهای فطری آدمی که خداوند در وجود همه انسانها قرار داده است، هیچوقت از مسیر تربیت فرزند خویش منحرف نمیشوند.
اوصیا با اشاره به اینکه بسیاری از مشکلات انسانها، حاصل ندانستن نیست بلکه محصول عمل نکردن به دانستههاست، یادآور شد: اینکه والدین برای حفظ رابطه با فرزند نوجوان خویش، از مجموعهای از رفتار و گفتار و عملکرد او موقتاً چشمپوشی میکنند، بهمنزله تأیید این اعمال یا کوتاه آمدن در برابر فرزندشان نیست بلکه در شرایطی که با فرزندشان ارتباط خوبی برقرار نکردند و شیوههای تربیتی نادرستی را برای او بهکار گرفتند، به ناچار باید از برخی از مواضع خود عقبنشینی کرده و به او فرصت برقراری رابطه با خویشتن بدهند. بر رابطه با فرزندشان سرمایهگذاری و در این مسیر صبر پیشه کنند، همانگونه که پیامبر(ص) با صلح حدیبیه توانستند بدون جنگ و خونریزی مکه را فتح کنند و از همه مهمتر، قلوب کافران را به تسخیر خود درآورند. همین الگو به مراتب در رابطه با فرزندان، مؤثر است.
گفتوگو از محدثه نعیمیفرد
انتهای پیام
با تشکر از ایکنای قم و آقای اوصیا بزرگوار