بهره قرآن از فصل بهار برای بازنمایی نقش ایمان در حیات معنوی
کد خبر: 4205682
تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۷
حجت‌الاسلام نائیجی بیان کرد؛

بهره قرآن از فصل بهار برای بازنمایی نقش ایمان در حیات معنوی

مدیر حوزه امام حسن عسکری(ع) ضمن اشاره به اینکه آیات مربوط به فصل بهار یک معنای ظاهری دارند و یک تفسیر باطنی دارند، گفت: ظاهر آیات قرآن در باب بهار اشاره به بهار طبیعت است ولی تفسیر باطنی این آیات اشاره به حیات معنوی انسان است و اینکه انسان با ایمان زنده می‌شود.

فصل بهار و رویش دوباره گیاهان و درختان، در قرآن کریم مورد توجه ویژه قرار گرفته است و به عنوان یکی از نشانه‌های روز معاد و همچنین قدرت پروردگار به شمار آمده است.

درباره این موضوع با حجت‌الاسلام و المسلمین محمدباقر نائیجی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و مدیر حوزه علمیه امام حسن عسکری(ع) گفت‌وگو کردیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید؛

 

ایکنا ـ لطفا درباره جایگاه فصل بهار و اهمیت طبیعت در قرآن کریم توضیح بفرمایید.

مطالبم را با یک داستان از مولوی آغاز می‌کنم. مولوی در مثنوی معنوی نقل می‌کند یک روزی نقاشان چینی با نقاشان رومی نزد یک پادشاهی صحبت می‌کردند و هر کدام از این دو گروه، ادعای این را داشتند در نقاشی و هنر از گروه دیگر برتر هستند. پادشاه دو دیوار مقابل هم را در اختیاران آنان قرار داد تا روی آن نقاشی کنند و میان آن دو دیوار پرده‌ای کشید. نقاشان چینی از پادشاه درخواست رنگ و ابزار نقاشی کردند، پادشاه هم آن وسایل را در اختیار آنها قرار داد و آنها شروع به نقاشی کردند. بعد از مدتی نقاشی چینی‌ها تمام شد اما رومی‌ها در این مدت نه رنگی خواستند و نه وسیله نقاشی خواستند و فقط مشغول صیقل دادن دیوار بودند. وقتی پادشاه نقاشی چینی‌ها را دید شگفت‌زده شد و بعد از آن سراغ نقاشی رومی‌ها آمد. رومی‌ها دیوار را صیقل داده بودند و شبیه آینه شده بود، لذا وقتی پرده را کنار زدند عکس نقاشی چینی‌ها در آینه رومی‌ها افتاد و زیبایی نقاشی چینی‌ها چندبرابر شد.

این داستان بسیار زیبایی است که مولوی تعریف می‌کند و بعد اینطور نتیجه می‌گیرد که:

آن صفای آینه وصف دل است
صورت بی‌منتها را قابل است
صورت بی‌صورت بی حد غیب
ز آینه دل تافت بر موسی ز جیب
گرچه آن صورت نگنجد در فلک
نه بعرش و فرش و دریا و سمک
زانک محدود است و معدود است آن
آینه دل را نباشد حد بدان
عقل اینجا ساکت آمد یا مضل
زانک دل یا اوست یا خود اوست دل
عکس هر نقشی نتابد تا ابد
جز ز دل هم با عدد هم بی عدد

مولوی اینجا داستانی را آورد تا به داستان همیشگی تقابل علم و دین اشاره کند. نقاشی چینی‌ها نشان صورت ظاهری است که وقتی انسان نگاه می‌کند شگفت‌زده می‌شود و محو نقاشی می‌شود. در مقابل، آینه رومی‌ها نماد باطن و روح است. بنابراین در اینجا دو تقابل وجود دارد؛ هم تقابل علم و دین و هم تقابل ظاهر و باطن. علم ناظر به امور ظاهری و تجربی و حسی است، در مقابل دین را داریم که ناظر به امور باطنی، روحانی و معنوی است. وقتی شما به قرآن نگاه می‌کنید همین نگاه در قرآن هم مطرح شده است که توضیح خواهم داد.

عرض من این است که فصل بهار نیز یک صورت ظاهری دارد که همان چیزی است که ما در عالم خارج شاهد آن هستیم مثل اینکه درختان زنده می‌شوند، رودها جاری می‌شوند. این بهار، بهار جسم و ظاهر است که بسیار مهم است و زینت آفرینش است چنانکه خداوند متعال در آیات هفتم و هشتم سوره کهف می‌فرماید: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا؛ در حقيقت ما آنچه را كه بر زمين است زيورى براى آن قرار داديم تا آنان را بيازماييم كه كدام يك از ايشان نيكوكارترند و ما آنچه را كه بر آن است قطعا بيابانى بى‏‌گياه خواهيم كرد». توجه کردن انسان به طبیعت و بهار در قرآن هم بسیار مورد سفارش قرار گرفته است. به عنوان مثال، خداوند متعال در سوره حدید می‌فرماید: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ بدانید که خداست که زمین را پس از مرگ (خزان) زنده می‌گرداند». بنابراین ظاهر فصل بهار بسیار امر مهمی است و این تغییر و  حرکت در آفرینش یک جریانی است که خدا قرار داده تا انسان به آن توجه کند و از آن عبرت بگیرد. در روایت هم هست که «اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور» یعنی وقتی بهار را دیدید، بسیار یاد قیامت کنید. پس بحث اول ما درباره اهمیت بهار بود و اینکه فصل بهار یک ظاهری دارد که باید به آن توجه کرد.

منتهی هر آیه قرآن یک تفسیر ظاهری دارد و یک تفسیر باطنی، همانطور که خود انسان هم ظاهر و باطن دارد، همانطور که طبیعت هم ظاهر و باطن دارد. ظاهر آیات قرآن در باب بهار همان چیزی بود که به آن اشاره کردیم که اشاره به بهار طبیعت است ولی تفسیر باطنی این آیات اشاره به حیات معنوی انسان است و اینکه انسان با ایمان زنده می‌شود. وقتی که انسان به ظاهر و ماده و جسم توجه داشته باشد، این باعث مرگ انسان می‌شود. انسان زمانی حیات دارد که با قرآن همراه باشد. ماه رمضان این فرصت را در اختیار ما قرار می‌دهد که قرآن بخوانیم و به جنبه باطنی و حقیقی قرآن توجه داشته باشیم و باید این انس با قرآن را بعد از ماه رمضان هم حفظ کنیم. بنابراین این آیات که به بهار جسم و ظاهر اشاره دارد، به حیات باطن و درونی انسان هم اشاره دارد.

ایکنا ـ شما به نقش قرآن در حیات دل اشاره کردید، این حیات به چه شکلی اتفاق می‌افتد و چه شرایطی دارد؟

قرآن صیقل‌دهنده قلب انسان است. قرآن خواندن موجب می‌شود قلب و روح انسان صیقل پیدا کند و انسان حیات معنوی پیدا کند. همانطور که بهار حیات مادی هستی است، قرآن حیات باطنی و معنوی انسان است. امیرالمومنین(ع) نیز فرمودند احیا و زنده نگه داشتن قرآن به این است که انسان‌ها بر آن اجتماع کنند و به آن عمل کنند. جامعه‌ای زنده می‌شود که بر قرآن اجتماع داشته باشد. خانواده‌ای زنده می‌شود و حیات پیدا می‌کند که به قرآن عمل کند. حضرت در ادامه روایت فرمودند میراندن قرآن نیز به این است که انسان‌ها از قرآن جدا شوند. بنابراین طبق فرمایش حضرت باید قرآن را بیاموزیم و به آن عمل کنیم. حضرت در وصیت به امام حسن(ع) نیز می‌فرماید تو را سفارش می‌کنم به آباد کردن دلت با یاد قرآن.

ایشان در روایت دیگری می‌فرمایند: «تَعَلَّموا القرآنَ فإنَّهُ أحسَنُ الحَديثِ، و تَفَقَّهوا فيهِ فإنّهُ رَبيعُ القُلوبِ، و استَشفوا بنُورِهِ فإنّهُ شِفاءُ الصُّدورِ» یعنی قرآن بياموزيد كه بهترين سخن است و در آن دانا شويد كه بهار دل‌هاست و از نور آن شفا جوييد كه شفاى سينه‌ها است. پس قرآن بهار قلب‌هاست و ما باید با نور قرآن خودمان را شفا دهیم و زنده کنیم.

ایکنا ـ پرسش آخر درباره تعبیر «السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام» است که خطاب به امام عصر(عج) بیان می‌شود. چرا از آن حضرت به عنوان «بهار انسان‌ها» یاد شده است؟

ما در کنار حیات معنوی و حیات جسمانی و ظاهری، یک بحثی داریم به نام اتصال ظاهر و باطن که در اینجا باید از امام عصر(عج) نام ببریم. پس ما یک حیات ظاهری طبیعی داریم، یک حیات معنوی و یک امام بهاری داریم که وجود امام عصر(عج) است. در زیارتنامه امام زمان(عج) می‌خوانیم سلام بر بهار مردمان و سلام بر خرمی روزگاران. نشاط و سرزندگی روزگاران به واسطه امام عصر(عج) است. بنابراین در حقیقت امام عصر(عج) وصل‌کننده ظاهر و باطن است. اتحاد جسم و روح ما به واسطه امام زمان(عج) است. اگر می‌خواهیم محو در ماده نشویم این امام است که این کار را انجام می‌دهد و ما را به معنویت و روحانیت نزدیک می‌کند. خود فرهنگ انتظار حیات‌خبش است و اگر ما امامی نداشتیم گرفتار روزمرگی می‌شدیم ولی خود این انتظار موجب نشاط و توجه انسان است.

ایکناـ در پایان اگر نکته‌ای لازم به ذکر است، بفرمایید.

گفتم در داستان مولوی چینی‌ها مصداق جنبه ظاهری هستند اما رومیان نماد حیات باطنی و معنوی. ماه رمضان هم صیقل‌دهنده قلب انسان است و قلب انسان را آینه می‌کند تا حقیقت را ببیند و در این صورت قلب انسان حقیقت امام را درک می‌کند و امام اتصال‌دهنده ظاهر و باطن است. پس ما باید حیات حقیقی خودمان را درک کنیم و به سمت آن برویم و همانطور که کشاورز منتظر سبز شدن محصول خود است ما هم باید دنبال بهاری شدن و به ثمر نشستن خودمان باشیم تا محصول آن را در عالم دیگر برداشت کنیم.

انتهای پیام
captcha