به گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب «رسانه شیعه» در حوزه جامعهشناسی آیینهای سوگواری و هیئتهای مذهبی در ایران بوده و به قلم محسن حسام مظاهری پژوهشگر مطالعات اجتماعی شیعه به نگارش درآمده و شرکت چاپ و نشر بینالملل آن را روانه بازار نشر کرده است. این کتاب نخستین اثر مستقلی است که با موضوع بررسی جامعهشناختی آیینها و مجالس عزاداری در ایران نوشته و منتشر شده و حاصل پژوهشی پنجساله است و ۹ فصل را شامل میشود.
فصل اول: تاریخ تحلیلی پیدایش و تکوین آیینها و مجالس سوگواری
نخستین فصل کتاب، تاریخ آیینها و مجالس عزاداری است. فرضیه بنیادین کتاب، رابطه عزادار، تغییر و تحولاتش با وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هر عصر است. ازاینرو در این فصل، به تفصیل در باب بسترهای اجتماعی و فرهنگی که در هر عصر سبب ظهور یک آیین یا صورت جدید در عزاداری عاشورا شده، سخن گفته شده است. در خلال گزارش تاریخی، در این فصل همچنین به مدلهای دینداری و گفتمان دینی هر عصر و نیز مناسبات بین نهاد دین و سیاست پرداخته شده است. این فصل، به ترتیب این دورههای تاریخی زندگی امامان شیعه، آلبویه، سلجوقیان، مغولان، تیموریان، صفویان، افشاریان، زندیان، قاجاریان، پهلوی و دوره انقلاب اسلامی (جنگ تحمیلی، دوران پس از جنگ تا امروز) را شامل میشود. بخشهای واپسین این فصل هم به بیان تحولات سالهای اخیر در جریان مداحی و عزاداری اختصاص یافته است.
فصل دوم: مفاهیم و کلیات
این فصل «مفاهیم و کلیات» نام دارد و چنانچه از نامش پیداست به ارائه تعاریف، بررسی مفاهیم، مباحث کلی و زیربنایی کتاب اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل به تعریف مفاهیمی از جمله «فرهنگ خواص»، «فرهنگ عامه»، «دین»، «دینداری»، «مناسک دینی» و «آیینهای دینداران» پرداخته است. از جمله بر این نکته تأکید میکند که باید بین دو مفهوم دین و دینداری تفکیک قائل شد: «مفهوم دین راجع است به ذات و جوهر دین که در هالهای از تقدس قرار دارد و مرجع تعریفش خود شارع است؛ اما دینداری به رفتار دینی دینداران راجع است و مرجع تعریفش فارغ از دستورات و تعاریف دین، عمل بیرونی و بروزها و نمودهای عینی و بشری دستورات دینی است.»
به عبارت دیگر مقوله دین در مقام تعریف است، اما مقوله دینداری در مقام تحقق. نویسنده در ادامه بین دینداری خواص و دینداری عوام نیز تفاوتهایی را برمیشمرد: «بر دینداری خواص، منطق عقلی و استدلالی حاکم است و یا لااقل حاکمیت این منطق، ارزش محسوب میشود. اما در دینداری عامه، منطق عاطفه و احساس حرف اول را میزند و به عبارتی ذوقمحور است؛ و هرچه دینداری خواص بر اصول دین تکیه دارد، دینداری عوام معمولاً گرایش به التقاط دارد و از اختلاط باورهای عوام و آداب محلی به وجود میآید. به تبع این خصلت، در دینداری عامه نمادهای اساسی دینداری بیشتر متأثر از فرهنگ عامه است و نه از متن دین.»
پس از ذکر این مقدمات نویسنده نتیجه میگیرد که عزاداری عاشورا را باید «اولاً از زمره مقوله دینداری محسوب کرد، نه دین. ثانیاً یکی از آیینهای دینداران دانست و نه یک منسک دینی. به همین دلیل امامان شیعه که این آیین را پایهریزی کردهاند، پس از چندی و وقتی با فرهنگ ایرانی آمیخته و در آن نهادینه شد، صورت دیگری یافت که به کلی با نمونه ساده و اولیهاش تفاوت داشت. صورتی که خود دینداران و به تناسب فرهنگ و باورهای آنها و نیز قرائتی که در هر عصر از مذهب شیعه و قیام امامحسین(ع) داشتند، تعریف شده بود.» این فراز را میتوان لب همه مطالب و مباحث کتاب دانست؛ اینکه «پدیده آیینها و مجالس سوگواری علیرغم کارکرد دینی خود، اما بیش و پیش از هر چیز پدیدهای اجتماعیاند و متأثر از تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی».
پس از تعاریف مفاهیم اساسی، نویسنده به تعریف و بررسی ۷ مفهوم که آنها را «عناصر هویتی هیئتهای مذهبی» مینامد، پرداخته که عبارتاند از: «کارکرد»، «سازمان»، «مخاطب»، «مدل دینداری»، «متولیان»، «مداحی» و «ادبیات». اینها متغیرهایی هستند که وی در فصول بعدی از منظر آنها به مقایسه و بررسی و نقد گونههای گوناگون هیئتهای مذهبی معاصر میپردازد. وی از جمله زیر بحث کارکرد، «کارکرد سیاسی»، «اسوهسازی» و «تقویت باورهای دینی» را به عنوان کارکردهای عمومی آشکار و «تقویت همبستگی اجتماعی»، «تثبیت نظام اخلاقی»، «حفظ الگوی جامعه»، «کارکرد فراغتی» و «تسکین آلام و تخدیر مصائب فردی و اجتماعی» را به عنوان کارکردهای عمومی پنهان هیئتهای مذهبی برمیشمارد.
فصل سوم: گونهبندی هیئتهای مذهبی
این فصل به بررسی مدلهای مختلفی اختصاص یافته که با آنها میتوان هیئتهای مذهبی را گونهبندی کرد. نویسنده با در نظرگرفتن دو معیار «سازمان» و «مخاطب»، ۱۵ مدل فرضی گونهبندی را بررسی کرده و در انتها یک مدل تلفیقی و چندبعدی را به عنوان «مدل ساختی کارکردی» پیشنهاد کرده است. «طبق این مدل که مدل بنیادی و زیربنایی مباحث کتاب است هیئتهای مذهبی معاصر را میتوان در سه دسته «سنتی»، «انقلابی» و «عامهپسند»، به علاوه یک گونه فرعی «شبههیئتها» گنجاند. البته هرکدام از این دستهها خود شامل تقسیمبندیهای ثانویه هم میشوند.»
فصل چهارم: هیئتهای سنتی
این فصل به «هیئتهای سنتی» اختصاص دارد؛ هیئتهایی که بیگمان دیرپاترین گونه هیئتهای مذهبی محسوب میشوند. نویسنده سازماندهی قوی، ثبات زیاد، پیچیدگی، وجود هنجار مکانی و هنجار زمانی را به عنوان خصوصیات سازمان این هیئتها ذکر میکند و مدل دینداری آنها را «مدل اسلام سنتی» میداند که با این گزارهها قابل تعریف است: «بر تفکیک دیانت از سیاست تأکید دارد»، «مناسکی است»، «رویکردش بیشتر فردی است تا اجتماعی»، «آخرتگراست»، «اسطورهگراست» و «نقلی است». نویسنده، مداحی هیئتهای سنتی را هم واجد این مشخصات میداند: «وجود نظام آموزش سنتی»، «حضور هنجارها و قوانین ثابت و محکم»، «حاکمیت نظام سلسلهمراتبی»، «ابزارمندی» و «تنوع آیینها و هویتهای منطقهای». وی همچنین «تبیین قضا و قدری»، «تفسیر عرفانی و رویکرد اسطورهای به عاشورا» را از جمله درونمایههای ادبیات این هیئتها دانسته است.
فصل پنجم: هیئتهای انقلابی دوران جنگ
این فصل به بررسی «هیئتهای انقلابی دوران جنگ» اختصاص یافته است. هیئتهایی که چنین تعریف شدهاند: «منظور از هیئتهای انقلابی دوران جنگ گونهای از هیئتهای مذهبی است که چندی پس از آغاز جنگ تحمیلی و در راستای الگوی تطبیقی دفاع مقدس و واقعه عاشورا، براساس ایدئولوژی و آرمانهای انقلاب اسلامی و با گفتمان تشیع انقلابی و مبارزاتی، در جبهههای جنگ و نیز در شهرها شکل گرفتند.» نویسنده کارکردهای اختصاصی هیئتهای انقلابی دوران جنگ را چنین برمیشمرد: حفظ، تقویت و جهتدهی روحیه رزمندگان، تبلیغات به نفع جریان جنگ، سالمسازی و جهتدهی مناسبات اجتماعی و حفظ و تقویت ارزشهای انقلاب اسلامی در جامعه. به باور وی سازمان هیئتهای انقلابی دوران جنگ، سازمانی ساده و با ثبات کم است. ضمن آنکه در این هیئتها با ظهور هنجار مکانی جدید و استمرار زمانی مواجهیم.
فصل ششم: هیئتهای انقلابی دوران پس از جنگ
این فصل به بررسی «هیئتهای انقلابی دوران پس از جنگ» اختصاص یافته است؛ هیئتهایی که «از ترکیب هیئتهای انقلابی دوران جنگ و هیئتهای سنتی، و به اقتضای تغییرات و تحولات اجتماعی فرهنگی سالهای پس از جنگ تحمیلی شکل گرفتند.» و این کارکردها را دنبال میکردند: «حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس و شهدا»، «کارکرد حفاظتی»، «انتقال ارزشی به نسل سوم انقلاب»، «نقد فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور» و «شکلگیری گروههای رادیکال فعال و خودسر مذهبی و انقلابی». نویسنده از جمله خصوصیات سازمان این هیأتها «سازمانیابی»، «پایایی زیاد»، «سازمان مرکب»، «ظهور هنجار مکانی جدید» و «تثبیت هنجار زمانی» را برشمرده است. همچنین مشخصههای مخاطب این هیئتها را «عدم تفکیک جنسیتی»، «غلبه حضور جوانان و نوجوانان» و «تعلق به طبقه متوسط» دانسته است.
مدل دینداری هیئتهای انقلابی دوران پس از جنگ به تعبیر نویسنده کتاب، مدل «اسلام سیاسی اجتماعی (الگوی پس از جنگ)» است که با این گزارهها شناخته میشود: «داعیه نوگرایی دارد»، «بر وطنگرایی تأکید دارد»، «به اخلاق بیش از دیگر ساحتهای دین میپردازد» و «متساهل و آسانگیر است».
نویسنده، جایگزینی سن به جای منبر، ظهور کالاهای فرهنگی، پیدایش و تثبیت الگوهای تبلیغاتی گسترده و عمومی و موسیقی تقلیدی را به عنوان مشخصههای مداحی هیئتهای انقلابی دوران پس از جنگ ذکر کرده و بهرهگیری از واژگان ادبیات عرفانی، تکیه بر زیبایی ظاهری اهلبیت(ع)، نوستالژی دوران جنگ، گلایه از اوضاع زمانه و کمرنگشدن ارزشها، رگههایی از غلو و توجه به مفهوم انتظار را از خصوصیات ادبیات این هیئتها دانسته است.
فصل هفتم: هیئتهای عامهپسند
موضوع این فصل، بررسی هیئتهای عامهپسند است. این هیئتها گونه جدیدی از هیئتهای مذهبیاند که در سالهای اخیر، و در برخی شهرهای بزرگ و صنعتی کشور ظهور کردهاند. از منظر نویسنده کتاب، این هیئتها چند کارکرد اختصاصی دارند که عبارتاند از: «کارکرد حفاظتی»، «جامعهپذیری مجدد»، «تخلیه روانی» و «پاسخ به غرایز دوران جوانی». سازمان هیئتهای عامهپسند هم واجد چنین خصوصیاتیاند: سادگی و انعطافپذیری، پایایی کم، هنجارشکنی مکانی و هنجارشکنی زمانی. نویسنده، مخاطب این هیئتها را به دسته درونی و بیرونی تقسیم کرده و عدم گزینش مخاطب، حضور تکجنسیتی و تعلق به گروه سنی نوجوان و جوان را از جمله مشخصات مخاطبان درونی دانسته است. به باور وی، مدل دینداری هیئتهای عامهپسند، مدل اسلام عرفی است که میتوان آن را با این گزارهها بازشناخت: داعیه استقلال از مرجعیت رسمی هنجار دینی دارد، منفک از شریعت (فقه) عمل میکند، در آن حجیت عقل اصالتی ندارد، اسطورهمحور است، متأثر از تصوف است، بر انفکاک از سیاست تأکید دارد، فردی است و متساهل و آسانگیر است. مداحی هیئتهای عامهپسند را نیز میتوان واجد خصوصیاتی مانند موسیقی تقلیدی و عاریتی، تکیه بر قابلیتهای تکنولوژی صوتی روز، فضاسازی مجازی، پدیده ستاره شدن، پدیده شیفتگی، بهرهمندی از سیستم گسترده توزیع، فقدان شعایر سنتی پیشین و ظهور نمادهای جدید و جایگزین دانست.
در پایان این فصل، نویسنده از پدیده هیئتهای عامهپسند به عنوان یک پدیده اجتماعی، چهار تبیین ارائه میکند که عبارتاند از: زیرمجموعه فرهنگ جوانان، خردهفرهنگ شهری، سبک زندگی و نمودی از جنبش جوانان.
فصل هشتم: شبههیئتها
این فصل اختصاص به بررسی پدیده نوظهور شبههیئتها دارد که نویسنده به اختصار آنها را چنین تعریف میکند: شبههیئتها را باید نمودی از جنبش جوانان مرفه شهرهای بزرگ دانست که دارای کارکردهای ابراز شادی جمعی، رفتار سیاسی انتقادی و تعامل آزادانه با جنس مخالفاند و با رویکردی اعتراضی سعی در نمایاندن و رسمیت بخشیدن به یک نوع نگرش متفاوت و غیررسمی به برخی مقولات دینی و ارائه یک سبک زندگی امروزی و متفاوت از الگوهای رسمی مورد تبلیغ و حمایت حاکمیت دارند.
فصل نهم: جمعبندی و نتیجهگیری
در فصل پایانی نویسنده کوشیده است براساس مباحث طرح شده در فصول پیشین، یک مدل نظری کاربردی را برای تبیین تغییرات و تحولات هیئتهای مذهبی تدوین کند. صفحات پایانی کتاب «رسانه شیعه» شامل نمایهها، آلبوم عکسها و کتابنامه است.
انتهای پیام