فرمهر منجزی فعالیتش را در ترجمه و مؤلف مقاله از سال ۱۳۶۹ در مجله ادبستان فرهنگ و هنر آغاز کرد. همچنین از همان سال به شورای کتاب کودک پیوست و دوره آشنایی با ادبیات کودک را گذراند و همکاری خود را با گروه بررسی کتابهای پیشدبستان آغاز کرد. پس از تقسیمبندی جدید گروههای بررسی فعالیتش را در گروه داستان – ترجمه ادامه داد. نخستین کتاب ترجمه او «خواهر کوچولو» بود که نشر چشمه در سال ۱۳۷۴ منتشر کرد. از سال ۱۳۷۵ نیز به فرهنگنامه کودکان و نوجوانان پیوست. از وی تاکنون ۴۵ عنوان کتاب ترجمه منتشر شده و بیش از ۷۰ عنوان کتاب نیز در زمینههای گوناگون ویرایش کرده است. داستانهای بچههای شیطان، چرا آسمان اینقدر دور است؟، دردسر معلم، براون به کلاس چهارم میرود و چند روز با پدربزرگ برخی از عناوین ترجمههای اوست. منجزی هماکنون عضو هیئت مدیره شورای کتاب کودک و کانون توسعه فرهنگی کودکان است. با وی درباره مشکلات ترجمه کودکان و نوجوانان گفتوگو کردهایم.
منجزی با اشاره به مؤلفههای مورد نظرش در انتخاب یک اثر برای ترجمه گفت: بخشی از این مؤلفهها به دغدغههای مترجم بازمیگردد و در هر دورهای به آنچه نیاز باشد میپردازم. گاهی نیز به پیشنهاد ناشر عمل میکنم، یعنی اگر کتابی مورد پسندم واقع شود و موضوع آن جذاب باشد، ترجمه آن را میپذیرم و در غیر این صورت آن را رد میکنم.
وی درباره موضوعات جذاب و مورد نیاز کودکان و نوجوانان افزود: باید دغدغهها و نیازهای یک گروه سنی را مورد توجه قرار میدهم، برای مثال تنشهایی که در شرایط اجتماعی فعلی حاکم است ایجاب میکند که به ترجمه کتابهای طنز برای کودکان و نوجوان روی بیاورم.
منجزی درباره ضرورت ترجمه ادبیات به ویژه برای کودکان و نوجوانان گفت: ترجمه یک تبادل فرهنگی است و مانند پل ارتباطی بین فرهنگ، زبان و ملل گوناگون است نه یک دیوار و همین پل ارتباطی میتواند باعث جهانبینی گسترده شود و قرار نیست با خواندن آثار ترجمهای شبیه مردمان آن سرزمینها شویم و فرهنگ آنها را بپذیریم؛ از این رو این شناخت در آینده کودکان و نوجوانان آثار مثبتی به همراه خواهد داشت و نمیتوان از ترجمه ادبیات دیگر کشورها ممانعت کرد.
این مترجم در پاسخ به اینکه آیا همه آثار ترجمهای برای کودکان و نوجوانان کشورمان مناسب است یا ناشر و مترجم باید هوشمندی لازم را در انتخاب یک اثر برای ترجمه داشته باشند تا این اثر متناسب با فرهنگ کشورمان باشد، بیان کرد: اگر منظورتان سانسور است، با آن مخالفم. اما ضروری است که در انتخاب اثر هوشمندی داشته باشیم تا اثر خوبی را برای فرزندانمان انتخاب کنیم. در سایر کشورها نیز این گونه است و هر مسئلهای را برای این گروه سنی نمینویسند، اما برخی موارد جزء فرهنگ کشورهای خارجی است و برای ما پذیرفتنی نیست. بنابراین چنین آثاری را ترجمه نمیکنیم.
وی درباره برخی محتواهای نامناسب در کتابهای ترجمهای مانند «چگونه سر پدر و مادر خود را گول بمالیم» گفت: این کتابها در ژانر طنز هستند و در آنها بیاحترامی یا بدآموزی وجود ندارد. بنابراین نگرانکننده نیستند، اما عامل نگرانکننده این است که مترجم به زبان فارسی توجه نکرده و محاورهای بنویسد و یا با شلختهنویسی، غلط نویسی و یا ورود اصطلاحات کوچهبازاری به کتابها، به زبان و ادبیات فارسی آسیب بزند و متأسفانه این مسئله بسیار رواج یافته است.
این مترجم با اشاره به دلایل این مسئله افزود: به هر حال بازار نشر تعیینکننده است و برخی تصور میکنند اگر آنچه را در مدارس، کوچه و بازار رواج پیدا کرده در کتابها استفاده کنند، مخاطب را به خریداری و خواندن اثر ترغیب میکنند. امروز هم آسیبهای این مسئله را کمابیش مشاهده میکنیم، زیرا بسیاری از کودکان و نوجوانان در نگارش با مشکل مواجهاند و اگر از آنها بخواهید که چند سطر برایتان بنویسند، مطمئناً مملو از غلطهای املایی و دستوری خواهد بود، زیرا دایره واژگان آنها بسیار محدود است.
وی با پرداختن به ضرورت همراهی یک روانشناس با مترجم ادبیات کودکان و نوجوانان برای شناخت بهتر نیاز آنها، بیان کرد: مترجم به دلیل ارتباطی که با مخاطبان کودکان و نوجوانان دارد، باید شناخت روانشناسانه هم داشته باشد، اما این همراهی هم میتواند به مترجمان کمک کند.
وی به آسیب ترجمههای موازی اشاره کرد و گفت: تا وقتی که کپیرایت و قوانین بینالمللی را نپذیرفتهایم، با همین مشکلات مواجهیم و از طرفی هم تصور نمیکنم مترجمی بخواهد موازیکاری کند و اثر ترجمه شده را دوباره ترجمه کند. البته بسیاری از این ترجمهها همزمان انجام میشوند و مترجمان از کار هم بیخبرند و مرجعی هم در این زمینه وجود ندارد که مترجم اثر در دست ترجمه را ثبت و اعلام کند و فیپا به دلیل همین خلأ نتوانسته مشکل را حل کند، زیرا ناشر پس از اتمام ترجمه اقدام به دریافت فیپا میکند و فیپا این قدرت قانونی را ندارد که کتاب ترجمه شده را ثبت نکند.
منجزی تصریح کرد: این مسئله از نظر اخلاقی هم به مترجمان آسیب زده است، زیرا وقتی اثر کسی را بدون اینکه حق و حقوقش را بپردازیم، ترجمه و منتشر میکنیم، حس بدی برای مترجم به همراه دارد، اما چارهای هم نیست. در ابتدا بسیاری از مترجمان و ناشران به دنبال کپیرایت میرفتند، اما اکنون با تشدید تحریمها این مسئله نیز منتفی شده است و ناشر نمیتواند با نویسندگان و ناشران خارجی قرارداد ببندد.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام