یکی از راههای تحصیل معرفت ما از جهان خارج از طریق جهانبینی ما نسبت به جهان ماوراء طبیعه است چون انسان در چرخه خلقت بر فطرت توحیدی و یگانهپرستی به عرصه وجود پاگذاشته است گرچه در گذر زمان آیینه دل دستخوش زنگار روزگاری شده اما در اصل و در نهان انسان دارای همان بینش الهی است.
فلسفه سیزده بدر فارغ از نگاه باستانی و نقدهای بیشمار برای برخی رسوم آن در قلمرو و یا آرایههایی که بعداً اضافه شده که گاهاً انسان را تا لبه غفلت از اصل فلسفه و اهداف ناموس خلقت که «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ "لِیَعرِفُونَ» میبرد خداوند متعال همه چیز را برای انسان و انسان را بهعنوان اشرف مخلوقات برای خود به مقام والای خلیفه إلهی برگزیده است، منتهی درجه معرفت خداشناسی با پایه معرفتی خودشناسی است «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» از دیدگاه اسلام و قرآن یک جهانبینی متعالی دارد که درس امید و نشاط و سر زندگی میتوان در آن دید «فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ وَ هُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» باید فرصت دوباره پیش آمده تغیر و تحوّل طبیعت دارای شعور را مغتنم شمرده و به اسرار سحرآمیز خلقت با بینای ژرف بنگریم تا گم گشته خود را در سیر آفاق و انفس بیابیم و گوش فرا دهیم به ندای ملکوتی نباتات و جمادات هستی که شعار توحید سر میدهند و هر بینندهای را ناخودآگاه دعوت به تدبّر و تأمّل و تعقّل در اوصاف و افعال خداوندی میکنند.
هر گياهی که از زمين رويد «وحده لاشريک له» گويد لذا با تأمّل به آفرینشهای إلهی خواهیم دید که کلّ عالم ملک و ملکوت صبغه و رنگ توحید بر تن کرده است و عظمت خداوندی در کوه و بیابان و تمام پهنه هستی با گذر از رستاخیز برف و باران و یخ و کوران خشن زمستان که تجلّی عینی حیات و ممات بود را با برکندن لباس عدم و نیستی حیات و زندگی رخ نمایانده و زندگی را فریاد میزند.
پس به خود بیاییم و با ندای رسا با یگانه مبدأ خالق وجود سرمست از جام قَالُوا بَلَىٰ سر داده و به نشانه تعظیم سجده بر پیشگاه کبریاییاش بنهیم.
یادداشت از حجتالاسلام عزالدین تقیزاده
انتهای پیام