کودک تازه به دنیا آمده و صدای گریههایش گرمیبخش زندگی یک زوج شده، ولی قبل از تولد او، صفحه مجازیاش خیلی زودتر در اینستاگرام متولد شده و پدر و مادرش قبل از اینکه صدای اولین گریه او را اشتراک بگذارند چندین عکس از اتاق کودک، لباسها، سیسمونی و هر آنچه کودک نیاز دارد را به اشتراک گذاشتهاند.
حالا که کودک دیده به جهان گشوده است هر روز عکسهای جدید، صدای گریه و خندههای کودک و سپس تولد یک ماهگی، دوماهگی تا تولد یک سالگیاش را میتوان در شبکه اجتماعی اینستاگرام دید و تازه بعد از آن تولدها همچنان ادامه دارد.
پدر و مادرهای این چنینی زیاد هستند، والدینی که در صفحات خودشان پست و استوری گذاشته و از دنبالکنندگان خود میخواهند تا صفحه کودک تازه متولد شده را دنبال کنند تا تعداد لایکها و فالوورهایشان زیاد شود و لحظه به لحظه بزرگ شدن این کودک را نظارهگر باشند. غافل از اینکه ما خودمان از تمام صحنههای زندگی خود و کودکمان عکس گرفته و آن را به همه نشان میدهیم و سپس از نقض حریم خصوصی صحبت کرده و اعتراض میکنیم که در کشور ما هیچ توجهی به حریم خصوصی افراد نمیشود.
وقتی یک محفل خانوادگی با حضور اعضای خانواده و فامیل برگزار میشود و قبل از تمام شدن آن مجلس خانوادگی، عکسها و ویدیوهای آن در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی مورد بازدید هزاران نفر قرار میگیرد چطور میتوان از حریم خصوصی شخصی سخن گفت. فرقی نمیکند این مجلس خانوادگی برای یک فرد بزرگسال باشد یا برای یک کودک، وقتی عموم مردم در سراسر دنیا میتوانند مجلس خانوادگی یکدیگر را ببیند دیگر حریم شخصی معنایی ندارد.
به راستی چرا ما به درجهای از زندگی رسیدهایم که دوست داریم کودک ما از همان لحظه تولد در معرض دید دیگران باشد؟ چرا دوست داریم شخصیترین کارها و حریم زندگی خود را فریاد زده و بگوییم امروز کجا شام خوردم، چه حرفهایی به همسرمان گفتیم، دعوای خانگی چطور حل و فصل شد، چه کسانی در جشن خانوادگیام حضور داشتند، محل کار چطور بود و بسیاری از مثالهایی که انتشار آنها به امری عادی در زندگی این روزها تبدیل شده است.
محمدرضا ایوبی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از آذربایجانشرقی، علت همه این نوع رفتارها را شخصی شدن رسانهها دانست و گفت: قبل از اینکه رسانهها شخصیسازی شوند همه خانوادهها یک رسانه داشتند و همگی با یک رسانه ارتباط برقرار کرده و کارهای خود را انجام میدادند، به طور مثال دوربین عکاسی به عنوان یک رسانه تصویری که قابلیت عکس گرفتن داشت وارد ایران شد. خانوادهها به طور دسته جمعی و آن هم در عکاسخانهها به صورت سیاه و سفید عکس میگرفتند. سپس در اثر پیشرفتهای تکنولوژی دوربینهای عکاسی وارد خانههای مردم شد و هر خانواده از مجلس خانوادگی خود عکس و فیلم گرفته و در آلبوم شخصی خود نگهداری میکرد.
وی ادامه داد: سپس فناوری تلفن همراه که قابلیت عکسبرداری و فیلمبرداری داشت دوربین عکاسی را کنار زد و رسانههایی که این قابلیت را داشتند شخصیسازی شدند.
ایوبی، با اشاره به پیشرفت روزافزون تکنولوژی بیان کرد: شخصی شدن رسانهها با وجود داشتن نرمافزارها و اپلیکیشنهایی که بتوانند این عکس را به اشتراک بگذارند باعث شد یک نوع سرگرمی و دلخوشی برای عموم مردم ایجاد شود و بتوانند با استفاده از رسانه شخصی خود لحظات زندگی را با دیگران به اشتراک بگذارند.
این مدرس دانشگاه، اظهار کرد: درحال حاضر تنها به اشتراک جنبههای عمومی زندگی اکتفا نکرده بلکه شخصیترین لحظههای زندگی را با دیگران قسمت میکنند.
وی با اشاره به اینکه متأسفانه صفحات کودکان در شبکههای اجتماعی مخصوصاً اینستاگرام که عکس محور است به شدت افزایش پیدا کرده است، ادامه داد: کودکان بدون اینکه بدانند و بخواهند قربانی شهرتطلبی یا درآمدزایی والدین میشوند. اگر کودک از نظر چهره نیر کمی زیباتر باشد که دیگر اوضاع بدتر میشود؛ چرا که زیبایی کودک ابزاری میشود برای کسب شهرت و درآمدزایی صفحهای که گردانندگان آن والدین کودک هستند. کودکانی که به اجبار والدین به ویژه مادران جوان باید لباسهای خاص بپوشند، لباسهایی که زیبایی دخترانه یا پسرانه آنها را بیشتر کند.
ایوبی، با اشاره به زیاد بودن صفحات دختربچهها در صفحات مجازی، اظهار کرد: بیشتر این صفحات مخصوص دختربچههای زیباست که تنوع کفش و لباس بیشتری دارند. مادران موهای کودک را طبق دلخواه و درخواست خود مرتب و به قول معروف آرایش میکنند. یک روز موی کودک را میبافند، روز دیگر با کشها و گل سرهای مختلف میبندند و روز بعد با شینیونهای دیگر تزئین میکنند. گاهی این کارها به گریههای کودک میانجامد ولی هیچکدام از اینها برای والدین مهم نیست، آنها باید عکسهای جدید از کودک با ژست جدید ثبت کرده و به اشتراک بگذارند.
وی با اظهار تأسف و ناراحتی از رواج چنین پدیدهای در جامعه، گفت: گاهی اوقات این نوع زندگی باعث میشود اصلاً کودک، کودکی نکرده و هیجانات کودکی خود را تخلیه نکند. بلکه مثل مدلها هر آنچه به او دیکته میشود را به زبان آورده و طبق آنچه از او خواسته میشود ژست بگیرد و به اصطلاح یک بازیگر شود.
فاطمه فخرایی، کارشناس فرهنگی نیز این نوع زندگی را تغییر در سبک زندگی عنوان کرد و به ایکنا گفت: متأسفانه سبک زندگی اسلامی و دینمحور در تعدادی از خانوادههای ایرانی به فراموشی سپرده شده است؛ حتی در کشور ما قانونی درباره محدود کردن این موضوع وجود ندارد.
وی ادامه داد: طبق بررسیها و مطالعاتی که داشتهام منتشر کردن عکس نیمه عریان یا نیمه برهنه یک کودک در بسیاری از کشورها خط قرمز است و افراد مورد بازخواست قرار میگیرند و سختگیریهای زیادی در این زمینه وجود دارد.
فخرایی با اشاره به نقش پدرها و مادرها در این زمینه اظهار کرد: رفتار پدرها و مادرهای جوان امروزی بیانگر آن است که آنها در زندگی خود به درستی آموزش ندیدهاند و رفتارشان نشان میدهد در زندگی بهدنبال دیده شدن هستند تا نیاز خودکمبینی خود را جبران کنند.
این کارشناس فرهنگی گفت: اگر پیش از این برخی بانوان با آرایشهای بسیار غلیظ و دور از شأن یک بانوی مسلمان میخواستند جلب توجه کنند این روزها این جلب توجهها به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی کشیده شده است.
انتهای پیام