فلسفه وجود پیامبران از دیدگاه قرآن / چه زمانی دعا کنیم؟
کد خبر: 3899345
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۹
آیت‌الله‌العظمی مدرسی:

فلسفه وجود پیامبران از دیدگاه قرآن / چه زمانی دعا کنیم؟

مرجع تقلید شیعیان در کربلا با بیان اینکه دعا زمانی به اجابت می‌رسد که انسان به حالت اضطرار رسیده و توجه جدی به خدا دارد، گفت: یکی از فواید عظیم وجود انبیا و پیامبران، واسطه ارتباط و توسل انسان با خداست.

به گزارش خبرنگار افتخاری ایکنا؛ آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدتقی مدرسی از مراجع تقلید شیعیان در کربلای معلی، 26 اردیبهشت‌ماه در ادامه جلسات تقسیر سوره ابراهیم طی سخنانی که به‌صورت مجازی از دفتر معظم‌له در کربلا پخش شد، با اشاره به فواید وجود پیامبران، گفت: وجود مقدس انبیا، اولیاءالله و صدیقین از نعمت‌های بزرگ خداوند سبحان و تعالی به بشر است. این نعمت‌ها از همان نعمت‌هایی است که خداوند آیه 18 سوره مبارکه نحل می‌فرماید «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا...» و اگر نعمت‌هاى خدا را شماره كنيد آن را نمى‌توانيد بشماريد. ما حتی توان شمارش نعمت‌های خداوند را نداریم و این نعمت‌ها دارای تنوع و ابعاد مختلفی است.

وی ادامه داد: نعمت وجود پیامبران فواید زیادی برای بشر دارد که در اینجا فقط دو فایده آن بیان می‌شود. یکی از فواید نعمت وجود پیامبران این است که انبیا(ع) واسطه فیض و وسیله ارتباط ما با خدا هستند. وقتی که با مشکلات روبرو می‌شوید و یا در کاری گیر می‌کنید، همان‌گونه که به وسیله اسماءالله به خداوند متوسل می‌شوید، به وسیله پیامبران هم می‌توان به خداوند متوسل شد. خداوند در آیه پنجم سوره مبارکه منافقون می‌فرماید «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ؛ و چون بديشان گفته شود بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد سرهاى خود را بر مى‏گردانند و آنان را مى‌‏بينى كه تكبركنان روى برمى‌تابند.»

این مرجع عالیقدر گفت: در این آیه خداوند وسیله آمرزش را پیامبر(ص) بیان فرموده است، اما منافقین از این کار سرپیچی می‌کنند. یکی از صفات منافقین این است که آنها نمی‌خواهند نسبت به پیامبران و پیامبر اکرم(ص) کرنش و اطاعت کنند، سعی می‌کنند که یاغی باشند و وقتی می‌گویند بیایید نزد پیغمبر اکرم(ص) تا برای شما استغفار کند، می‌گویند نمی‌آییم، ما خودمان استغفار می‌کنیم. متأسفانه هنوز هم روحیه کبر و غرور در خیلی‌ها وجود دارد و نمی‌خواهند به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) متوسل شوند. بنابراین، یکی از فواید عظیم وجود انبیا و پیامبران همین واسطه ارتباط و توسل ما با خداست.


پیامبران الگویی برای بشر


آیت‌الله‌العظمی مدرسی به دیگر فایده وجود پیامبران اشاره و بیان کرد: یکی دیگر از فواید عظیم پیامبران این است که آنها را الگو خود قرار داده و از آنها عبرت بگیریم. خداوند درباره رسول‌الله(ص) در آیه 21 سوره احزاب می‌فرماید «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ...؛ قطعا براى شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقى نيكوست.»

وی ادامه داد: پس همه پیامبران الگو هستند. پیامبران ضمن اینکه نبوت و رسالت دارند، امام هم هستند؛ به این معنا که باید در راه و دنبال آنها حرکت کنید، هر چند هیچ وقت نمی‌توانید به مرتبه اعلی که آنها رسیده‌اند، برسید اما می‌توانید در این راه به آنها نزدیک شده و به جایی برسید که پیامبراکرم(ص) فرمودند «سَلْمانُ مِنّا أَهْلَ الْبَيْتِ» سلمان، از ما اهل بيت است. همچنین روایتی هم از حضرت صادق(ع) آمده است که اگر شما اطاعت کنید، شما از ما هستید.

آیت‌الله‌العظمی مدرسی اظهار کرد: اگر اطاعت انبیا و اولیا خدا را کردید، با آنها محشور می‌شوید. خداوند در این باره در آیه 69 سوره نساء می‌فرماید «وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا؛ و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته يعنى با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند.»؛ شاید هم درجه آنها نباشید که این بحث دیگری است، اما در آن درجات عالی به یک مقامی می‌رسید و با آنها محشور می‌شوید.


هدایت شدن پیامبران برای هدایت کردن بشر


مؤلف تفسیر هدایت با اشاره به علت هدایت پیامبران، گفت: خداوند سبحان و تعالی در سوره انعام قصه حضرت ابراهیم، اسماعیل، یعقوب، نوح، داوود، ایوب، موسی، هارون، زکریا، یحیی، عیسی و الیاس(ع) را بیان می‌کند و می‌فرماید «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را هدايت كرديم و اين‌گونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم.»(آیه 84/ سوره انعام)

وی ادامه داد: همچنین خداوند پس از بیان قصه این پیامبران، در آیه 90 همین سوره می‌فرماید «أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ... اینان كسانى هستند كه خدا هدايت‌شان كرده است...»؛ خداوند پیامبران را هدایت کرد تا هم خودشان هدایت شوند و هم اینکه در مسیر رسیدن به خدا ما را هم رهبری و هدایت کنند. و در ادامه همین آیه خداوند به ما هم دستور می‌دهد که دنباله روی آنها باشیم «فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ؛ تو نیز از راه آنها پیروی نما.»

بیشتر بخوانید:

معظم له افزود: این نکته مهمی است که اگر امام یا پیامبر این کار را کردند، بعضی‌ها می‌گویند خوب آنها چون امام یا پیامبر بودند انجام داده‌اند، اما خداوند آنها را هم مثل بشر و از بشر خلق کرده که کسی نتواند بگوید آنها مثل ما نبودند که این کارها را انجام می‌دهند. بعد از ذکر تمام این انبیایی که در این مجموعه آیات سوره انعام ذکر شده‌اند، خدا به ما می‌گوید باید به نوری که آنها در حرکت خود ایجاد کردند و عبرتی که به ما دادند، شما هم باید دنبال آنها و راه آنها بروید و به آنها اقتدا کنید تا شما هم هدایت شوید. بنابراین، ما این دو وظیفه را نسبت به انبیا و پیامبران داریم که دنباله‌روی راه آنها بوده و از آنها اطاعت کنیم و زندگی آنها را هم الگوی خود قرار دهیم.


علت بیان مکرر داستان و قصه پیامبران در قرآن


این مفسر قرآن کریم با اشاره به علت بیان قصص پیامبران در قرآن، اظهار کرد: اینکه قرآن قصه انبیا را مکرر بیان می‌کند، صفات آنها را ذکر می‌کند، فداکاری‌های آنها را می‌گوید، از خود‌گذشتگی آن‌ها را بیان می‌کند، برای این است که ما هم از آنها الگو بگیریم و در این جهت حرکت کنیم. نسبت به قصه حضرت ابراهیم(ع) در این سوره و قصه‌های مشابه آنچه در قرآن آمده باید سعی و کوشش کنید که هر کس به قدر حوصله، قدرت و کوشش خودش از آنها پیروی کند.

آیت‌الله‌العظمی مدرسی با اشاره به ماجرای گذاشتن هاجر و اسماعیل در بیابان‌های مکه، بیان کرد: حضرت ابراهیم(ع) که این سوره مبارکه به اسم ایشان است خداوند قصه ایشان را بیان می‌کند از جمله در این آیه که جریان حضرت هاجر و حضرت اسماعیل(ع) بیان شده است. حضرت ابراهیم(ع) در ابتدا همسری داشتند که از همسرشان بچه‌دار نمی‌شدند و همسر ایشان گفت من کنیزی دارم که این را به تو هدیه می‌دهم، شاید خدا از او پسری به تو بدهد و همین‌طور هم شد. وقتی خداوند به این کنیز پسری داد که اسماعیل بود؛ مفسرین نوشته‌اند که همسر اول حضرت ابراهیم(ع) چون خودش اولاد نداشت، ناراحت شد و گفت من نمی‌توانم با این زن در یک جا زندگی کنم و از نظر روانی سختم است.

وی ادامه داد: خدا به حضرت ابراهیم وحی نمود که او به تو خدمت کرده پس حرف او را گوش کن؛ و حضرت ابراهیم(ع) فرمود آنها را کجا ببرم؟ که خداوند فرمود آنها را کنار خانه من ببر. جبرائیل هم نازل شد و آنها راه افتادند و جبرائیل هم جلوی آنها حرکت می‌کرد و حضرت ابراهیم(ع) و هاجر که یک زن جوان بود با بچه شیرخوار به‌دنبال او حرکت کردند. هر جا خوش آب و هوا بود، حضرت ابراهیم(ع) می‌گفت که اینجا آنها را بگذاریم که جبرائیل می‌گفت نه هنوز راه است تا اینکه به سرزمین مکه که در یک وادی خشک و بی‌آب و علف بود که در گودالی که اطراف آن کوه بود، واقع شده بود، رسیدند. جبرائیل گفت آنها را باید اینجا بگذاری و حضرت ابراهیم(ع) هم که مطیع و مخلص بود، سریع اطاعت کرد و تسلیم مطلق خدا شد.

مفسر قرآن کریم بیان کرد: حضرت ابراهیم(ع) که می‌توانست یک انسان ظالم و کافر باشد، اما یک انسان از همه جهات خدایی بود که اطاعت دستور خدا را کرد و به هاجر و اسماعیل گفت اینجا بنشینید و یک مقدار آب هم که در مشک بود به آنها داد و گفت من رفتم و شما را در این بیابان به خدا سپردم. وقتی از آنها دور شد و می‌خواست در مسیری بپیچد که دیگر نمی‌توانست آنها را ببینید، آنجا بود که حضرت ابراهیم(ع) برای آنها دعا کرد. این نکته خیلی مهم است که چه زمانی دعا کنیم؟ دعا زمانی به اجابت می‌رسد که انسان به حالت اضطرار رسیده و از خود بی‌خود شده و توجه جدی به خدا دارد.


درخواست امنیت شهر مکه


آیت‌الله‌العظمی مدرسی با اشاره به اولین درخواست حضرت ابراهیم(ع) بعد از گذاشتن هاجر و اسماعیل در آن بیابان، گفت: حضرت ابراهیم(ع) وقتی هاجر و اسماعیل را در آن بیان می‌گذارد از خدا درخواست می‌کند و می‌گوید «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا» خدایا این شهر مکه را امن کن. امنیت از همه چیز مهم‌تر است، اساساً مردم جایی زندگی می‌کنند که آنجا امنیت باشد. خوراک همه جا پیدا می‌شود، اما کسی که می‌خواهد یک جا مستقر شود و تمدن خود را رشد دهد احتیاج به امنیت دارد.


درخواست حفظ ذریه از بت‌پرستی و گمراهی


این مرجع عالیقدر تقلید اظهار کرد: درخواست دیگر حضرت ابراهیم(ع) در پایان این آیه آمده است که می فرماید «وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ» ما می‌خواهیم جایی برویم که فقط خدا را عبادت کنیم و بت‌ها را عبادت نکنیم. بعضی از مفسرین نوشته‌اند که اولاد حضرت ابراهیم(ع) هیچ کدام از بت‌ها را عبادت نکردند ولی در آیه بعد اشاره‌ای است که بعضی از آنها ناخلف شدند. در اینجا حضرت از خدا درخواست می‌کند که خدایا دست ما را بگیر و کمک کن و به ما عصمتی بده که سمت بت‌پرستی نرویم.
 
 
وی گفت: حالا این «أَصْنَامَ» چه هستند؟ که در آیه بعد می‌فرماید «رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ» ممکن است گاهی این «أَصْنَامَ» یک تخته چوب یا یک تکه سنگ باشد که آن را بت کرده‌اند و می‌پرستند و یا اینکه این «أَصْنَامَ» یک انسان باشد که مدعی الوهیت شده و یا مدعی نیست ولی در عمل خودش را جای خدا قرار داده و مردم را فریب می‌دهد و گمراه می‌کند. این مهم است که انسان در جایی که همه گمراه شدند، این دعا را کند که خدا او را از گمراهی حفظ کند که گمراه نشود.


اهل بهشت بودن تابعین


 آیت‌الله‌العظمی مدرسی بیان کرد: در آیه بعد حضرت ابراهیم(ع) چنین درخواست می‌کند و می‌فرماید «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي» خدایا اگر کسی از من پیروی کرد، او از من است. به  این مفهوم که یک عده خیال می‌کردند چون از ذریه ابراهیم(ع) هستند بهشتی هستند، نه این نیست کسی که تابع ابراهیم(ع) است چه از ذریه او باشد و چه نباشد، اهل بهشت است. و در پایان این آیه می‌فرماید «وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» و اگر کسی هم نافرمانی کرد، تو آمرزنده و مهربان هستی. خیلی با لطف و محبت ابراهیم(ع) دعا کرد و نگفت اگر کسی مرا عصیان کرد به آتش جهنم بینداز. در این آیه می‌فرماید «رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ» بعضی از ذریه خودم را که هاجر و فرزندش اسماعیل باشد را جایی گذاشتم که در آن اصلا گیاه و کشتی نیست و از نظر مادی هم چیزی در اینجا نیست و یک صحرا و زمین بی‌آب و علف است، اما هدف این است که اینها اقامه نماز کنند و بقیه دعاها را هم گفت.


دستور به اقامه نماز در مکانی دوردست


این مرجع عالیقدر تقلید بیان کرد: در این آیه بعد از اینکه خداوند به ابراهیم(ع) دستور داد، زن و فرزند شیرخوار را در آن بیابان بگذار، دستور به اقامه نماز می‌دهد و حضرت ابراهیم(ع) هم دعا کرد و فرمود «رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ»؛ در آیات قبل در آیه 31 نیز خدا فرموده است «قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ» اما نفرمود در مکانی دوردست، که در این آیه چنین فرموده است که آنها را که به آن مکان دوردست بردی، آنجا نماز به پا دارند.

وی ادامه داد: گاهی برای اقامه نماز انسان باید به یک مکان دوردست برود و یک مسیر طولانی را طی کند، مثلا به مکه یا کربلا و یا به یک مسجدی که از محل سکونت دور است؛ برای اینکه در آنجا می‌توان با تمرکز و روح و توجه یک نماز مقبول خواند. مثلاً گاهی وقت‌ها می‌گویند در فلان منطقه فلان امام جماعت است که خیلی فرد خوب و مؤمن و با اخلاصی است؛ شما هم به امید اینکه پشت سر چنین فرد مؤمنی نماز بخوانید، که نماز شما بالا برود و مورد قبول پروردگار قرار بگیرد، این راه طولانی را طی می‌کنید تا آنجا نماز بخوانید.

آیت‌الله‌العظمی مدرسی گفت: اما برخی دلشان می‌خواهد نماز صبح را کنار رختخواب خود بخوانند، آن هم یک نمازی بدون توجه و سریع که بتوانند زود آن را تمام کرده و سریع به رختخواب بروند و بخوابند. همان‌طور که در جلسات قبل در بحث نماز در آیه 31 مطرح شد، چنین نمازی اصلا فایده نداره و به صراحت آیات قرآن خداوند چنین نمازگزاری را نکوهش می‌کند. صبح که از خواب بیدار می‌شوید، باید مقداری صبر کنید که گیجی شما برود و چشم شما باز شده باشد تا با توجه و آن جور که خداوند دستور داده نماز صبح را اقامه کنید. نماز هاجر و اسماعیل دو بُعد داشت که بُعد اول آن خودشان نماز خواندند و بُعد دوم برای همه نمازگزاران دنیا خانه ساخته شد و همه ما به سمت آن قبله نماز می‌خوانیم.

امیرمحسن سلطان‌احمدی
انتهای پیام
captcha