حکمرانی متعالی در ساحت نظری عاقلانه و در ساحت عملی عادلانه است
کد خبر: 3934400
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۸

حکمرانی متعالی در ساحت نظری عاقلانه و در ساحت عملی عادلانه است

استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با اشاره به نحوه حکمرانی انبیا در قرآن و برشمردن ویژگی‌های حکمرانی متعالی بیان کرد: حکمرانی متعالی به لحاظ نظری، عاقلانه و توحیدی است و به لحاظ عملی و اجرایی نیز عادلانه است و به لحاظ منابع معرفتی بر شهود و وحی نیز مبتنی است؛ یعنی همه منابع معرفتی را با جهت‌گیری و سمت‌وسوی توحیدی می‌پذیرد.

حجت‌الاسلام نجف لکزایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)

به گزارش ایکنا، دومین همایش ملی حکمرانی اسلامی به همت مدرسه حکمرانی شهید بهشتی، امروز، 20 آبان، با سخنرانی جمعی از اندیشمندان و به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن صحبت‌های حجت‌الاسلام نجف لکزایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، را می‌خوانید که با موضوع «نحوه حکمرانی انبیای الهی در قرآن کریم» ایراد شده است؛

چارچوب کلان بحث من، براساس مرجعیت علمی قرآن کریم برای ما مسلمانان است که در کنار مرجعیت اهل بیت(ع) مطرح می‌شود. چون رسول خدا(ص) فرمود: از میان شما می‌روم، اما دو وزنه را در میان شما باقی می‌گذارم که قرآن و عترت است و تا مادامی که به این دو متمسک باشید، گمراه نمی‌شوید تا از حوض کوثر بر من وارد شوید و اینکه خداوند فرمود سعی کنید به انبیای الهی اقتدا کنید که در سبک زندگی و سلوکی که داشته‌اند به صورت امری از سوی خداوند مطرح شده است و تعبیر اسوه نیز برای برخی از انبیا مطرح شده است که از جمله برای ابراهیم(ع) و رسول خدا(ص) است.

در حکمرانی انبیا مقتدا هستند

یکی از عرصه‌هایی که می‌توانیم به رسول خدا(ص) و انبیای الهی اقتدا کنیم، همین بحث حکمرانی است. حکمرانی عهده‌دار تبدیل ایده‌ها، افکار، اندیشه‌ها و راهبردهای مطرح شده در یک جامعه است تا تجلی اجتماعی پیدا کند؛ یعنی وقتی آراء و اندیشه‌ها را به عرصه حیات سیاسی و اجتماعی بیاوریم و آنها را عملیاتی کنیم، همان‌جایی است که بحث حکمرانی مطرح می‌شود. چون ابزار دیگری برای این کار نداریم که بتواند به نحو مناسبی افکار، اندیشه‌ها و آموزه‌هایی که در یک مکتب مطرح می‌شود، به عرصه حیات سیاسی و اجتماعی آورد.

پرسش مهم اینکه، باید دید انبیای الهی مسائل را چطور جمع‌بندی می‌کردند و با مسائل جامعه چطور مواجه می‌شدند و آنها را چطور اولویت‌بندی می‌کردند. آیا همه انبیا به یک سبک در عرصه حکمرانی عمل کردند و یا تفاوت‌هایی وجود داشته است؟ بخشی از ترسیم جامعه مطلوب از سوی انبیای الهی و به تبع آن از طریق وحی، به صورت قیاسی انجام شده است؛ برای نمونه اینکه همه باید موحد باشیم یک امر قیاسی است و جامعه مطلوب در نگاه انبیا جامعه توحیدی و مبتنی بر حیات طیبه است. در این صورت، حکمرانی نیز متعالی خواهد بود؛ یعنی آن حکمرانی که همه را به سمت توحید دعوت می‌کند.

حکمرانی متعالی توحیدی و عادلانه

هیچ انسانی بر دیگری نمی‌تواند اربابی کند، چون یک رَبّ بیشتر نداریم و آن نیز خداوند است. در حکمرانی الهی، سلطه ظلم و اتخاذ ارباب از میان بشر ممنوع است و روبروی حکمرانی متعالی، حکمرانی متدانی است که بی‌توجه به آخرت و توحید است و اگر هم گاهی از دین و خدا استفاده کند، اولویت دنیاست. در قرآن کریم و مباحثی که مفصلاً بحث شده است، چند نوع حکمرانی متدانی مطرح شده که بر اساس سلطه، منفعت و اغوا طراحی می‌شود و یک نوع حکمرانی که متعالی است و بر اساس عقلانیت و عدالت است؛ یعنی به لحاظ نظری، عاقلانه و توحیدی است و به لحاظ عملی و اجرایی نیز عادلانه است و به لحاظ منابع معرفتی بر شهود و وحی نیز مبتنی است؛ یعنی همه منابع معرفتی را با جهت‌گیری و سمت‌وسوی توحیدی می‌پذیرد.

از برخی انبیا در قرآن یاد شده که اینها حکومت تشکیل دادند؛ مانند حضرت یوسف(ع)، سلیمان(ع) و همین طور در دوره سموئیل، به تقاضای مردم از سوی آن حضرت، طالوت مأمور تشکیل حکومت شد که برای دفع خطر جالوت بود. حضرت داود(ع) نیز بعد از همین طالوت حکومت را عهده‌دار شد و در یک مورد دیگری از حکومت ذوالقرنین یاد شده و اینها بخشی از حکمرانی‌های متعالی هستند.

متقابلاً از حکمرانی‌های متدانی نیز یاد شده است که شبیه حکمرانی فرعون، نمرود و یا حکمرانی ایران و روم است که در برخی از آیات از آنها یاد شده است. مسئله مهم اینکه در مورد هریک از این انبیای الهی، یک بخش ثابت، مشترک و یک بخش متغیر داریم. بخشی که ثابت است اینکه، اولویت اینها گسترش توحید و آموزه‌های توحیدی است، اما بخشی که متغیر است، مربوط به مسائل روز می‌شود که تبدیل به برنامه کاری اینها در عرصه حکمرانی می‌شود.

نمونه‌هایی از حکمرانی انبیای الهی

برای نمونه در مورد حکمرانی یوسف(ع) می‌بینیم که دستور کار ایشان نجات اقتصادی مردم می‌شود که یوسف(ع) به عنوان یک پیامبر(ص) کسی است که شاید بگوییم برای نخستین‌بار در تاریخ طرح‌ریزی‌های راهبردی و یک برنامه 15 ساله کشورداری را طبق آنچه در سوره یوسف(ع) آمده است، طراحی می‌کند. چون طبق خوابی که پادشاه مصر دیده بود و ایشان تعبیر کرد، فرمودند هفت سال خشکسالی می‌شود، پس از آنکه هفت سال پرآبی است. پیشنهادی که یوسف(ع) به پادشاه مصر داد این بود که از این هفت سال ترسالی استفاده کنیم و برای هفت سال خشکسالی گندم ذخیره کنیم و حتی در مورد نحوه ذخیره کردن گندم نیز اظهارنظر می‌کند و می‌گوید که یکسال نیز باید بذر ذخیره کنیم که وقتی خشکسالی تمام می‌شود، باید بذر داشته باشیم که این را بکاریم.

یک حکمرانی توحیدی معطوف به نجات اقتصادی مردم است و مردم با توجه به خشکسالی در شرایط بد قرار می‌گیرند که این پیامبر(ص) وارد عرصه اقتصادی می‌شود و برنامه‌ریزی اقتصادی می‌کند. از این یاد می‌گیریم که باید متناسب با وضعیت زمانه، حکمرانی ما سمت‌وسو پیدا کند و برنامه‌ریزی لازم صورت گیرد و توحید با تأمین نیازهای مردم نه‌تنها منافات ندارد که اینجا یک پیامبر الهی(ص) خود پیش‌قدم می‌شود که متصدی این امر می‌شود و نمی‌گذارد مشکلات اقتصادی به مردم وارد شود. آن قدر ذخیره گندم را انجام دادند که به نواحی خارج از مصر نیز امدادرسانی داشتند.

نجات سیاسی مردم

مورد دیگر، موسی(ع) است که برنامه‌ای که در اولویت قرار می‌دهد، نجات سیاسی مردم است که مأمور می‌شود به سوی فرعون برود و او را به سوی توحید دعوت کند و از خدا می‌خواهد برادرش نیز همراهش بیاید. این دو رفتند و با فرعون برای نجات بنی‌اسرائیل درگیر شدند و تعبیر نجات در قرآن کریم استفاده شده است. البته نصرت الهی نیز شامل حالشان شد و خدا کمک کرد که فرعون ساقط شود و بنی‌اسرائیل از دست فرعون نجات یابند. البته که بعداً بنی‌اسرائیل دچار مشکلات زیادی شدند.

نمونه دیگر، دوره حضرت سموئیل است که ادامه همین قوم بنی‌اسرائیل است که از سوی جالوت مورد آزار بودند و به پیامبر(ص) خود گفتند که برای ما حاکمی انتخاب کند و او نیز گفت خداوند طالوت را انتخاب کرده است و می‌دانیم که اولویت طالوت و برنامه‌ای که در صدر برنامه‌های طالوت با نظرات سموئیل قرار گرفت، نجات نظامی مردم بود که ارتشی تشکیل داد تا به جنگ جالوت برود و اینجا استعدادی نیز به نام داود کشف شد و بعد به حکمرانی داود می‌رسیم که در حکمرانی وی، با توجه به اینکه اختلاف‌های حقوقی زیاد است، برنامه او یکی نجات حقوقی مردم است و دوم نیز بحث زره‌سازی و ابزارهایی است که نیاز بود ارتش آنها داشته باشند تا بر دشمنان پیروز شود.

نمونه دیگر از حکمرانی متعالی، برای حضرت سلیمان(ع) است. او مانند داود پیامبر(ص) است و به حکومت می‌رسد و حکومتش نیز بی‌سابقه است، چون تجلی قدرت سیاسی دین است و یکی از خواسته‌های او از خداوند نیز همین بود. در دوره سلیمان نیز گسترش توحید در سطح بین‌الملل را داریم که در دعوت بلقیس به دین متجلی شده است و قدرت اطلاعاتی بی‌نظیر سلیمان را نیز داریم؛ یعنی هم قدرت هوایی داشت و هم قدرت دریایی و زمینی و تکنولوژی‌های نوپدید در دوره ایشان به فراوانی گزارش شده است.

انتهای پیام
captcha