به گزارش ایکنا، محمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی، قرائتی نو از نگاه امامان شیعه به زنان ارائه داده است و به روایاتی اشاره کرده است که در آنها زندوستی تکریم شده است. وی در ادامه تصریح میکند که تحلیل دقیق گزارشهای زنستایانه در عصر امام صادق(ع) نشان میدهد که تمرکز بر زنان به خودی خود چنان موضوعیتی نداشت؛ بلکه هدف از چنین توصیههایی گسترش ازدواج و فرزندآوری در یک جامعه در اقلیت بود که تازه در حال شکل گرفتن در میان جامعه اکثریت متخاصم عامه بود. متن یادداشت از نظر میگذرد؛
«به مناسبت درسی که در دو ترم اخیر با شماری از دانشجویان برگزار شد، شماری از احادیث مربوط به زنان و شرایط تعامل آنان با مردان را با رویکردهای هرمنوتیکی، تاریخی و فرهنگی بازکاوی کردیم؛ طرح برخی از آن نکات در اینجا خالی از فایده نیست. قرائتی که در جامعه امروز ایران از جایگاه زنان در روایات شیعه وجود دارد، قرائتی سراسر سلبی و نفرتانگیز است. در این قرائت زنان به عنوان موجوداتی کمخرد، کمبهره، کمایمان، غیرقابلاعتماد، شهوتران و ... به تصویر کشیده شدهاند. درباره احادیثی که این قرائت از آنها بر آمده است ـ به خصوص احادیث امام علی(ع) ـ هم در حلقههای سنتی و هم در میان روشنفکران دینی ـ همچون سروش ـ سخن زیاد به میان رفته است. اما در اینجا مقصود تکرار حرفهای کهنه، شعاری، عامهپسندانه و کلیشهای نیست، بلکه تلاش بر این است که با رویکردی تاریخی ـ فرهنگی و همچنین همافق شدن با عصر امامان چند نکتهای درباره این احادیث عرضه شود.
نخست آنکه برخلاف این قرائت کلیشهای، شمار بسیارِ دیگری از روایات نه تنها جایگاه زنان را تنقیص نمیکند، بلکه زن و زندوستی را به شدت تکریم میکند و ارج مینهد تا بدان حد که اگر بگوئیم این گزارشها مردان را به نوعی «بانوپرستی» سوق میدهد، سخن گزافی نگفتهایم. برای نمونه، در این گزارشها «زندوستی» به عنوان قسیم ایمان، نماز و ... قرار داده شده است و تأکید شده است که مؤمن هر قدر ایمانش بیشتر شود زندوستی او نیز بیشتر خواهد شد و یا حتی بالعکس؛ یعنی بالاتر رفتن درجات ایمان در پی بالارفتن درجه زندوستی مؤمنان محقق خواهد شد و یا اینکه نشانه آن است.
نکته شگفت انگیز دیگر آن است که گزارشهای «زنستیزانه» و «زنستایانه» از لحاظ مرجع صدور آنها آشفته نیستند، بلکه برخی امامان، عمدتا مرجع روایات زنستیزانه و برخی دیگر، عمدتا مرجع روایات زنستایانه هستند. البته این تمایز از دید کسی که این گزارشها را با رویکرد تاریخی/بروندینی و نه الهیاتی/کلامی مطالعه میکند، نه تنها اعجابآور نیست بلکه شاید مبتنی بر پیشبینی اولیه و تا حدی طبیعی باشد. بسیار جالب است که عمده روایات زنستیزانه به نقل از امام علی(ع) ـ و به خصوص کتاب نهج البلاغه ـ در دست است؛ از سوی دیگر اکثر روایات زنستایانه به نقل از امام صادق(ع) به دست ما رسیده است.
تصویری که براساس گزارشهای امام علی(ع) از زنان شکل میگیرد، یک تصویر کاملا سلبی وغیر قابل قبول براساس انگارههای مدرن است؛ برعکس، تصویری که در گزارشهای امام صادق(ع) از زنان ارائه میشود، مالامال از زندوستی، زنستایی و تشویق به تعامل با آنان است. حتی ادعیهای که از امام علی(ع) درباره نکاح نقل شده است، مشتمل بر عباراتی درباره زنان است که اگر کسی نداند آنها را امام علی(ع) بیان کرده است، گویندهی آن را کسی میداند که زندگی آکنده از تجربیات و خاطرات بسیار تلخ از زنان داشته است. البته پیوند زدن تمایزهای محتوایی روایات به تجربیات زیسته و شخصی امامان، شاید از لحاظ عقاید کلامی و الهیاتی چالشبرانگیز باشد و سبب خلجان پرسشهایی در ذهن مؤمنان درباره جایگاه بشری یا فرابشری امامان شود.
بررسی این چالش در اینجا امکانپذیر نیست و باید آن را به فرصت دیگری موکول کرد، اما دستکم بر این نکته میتوان صحه گذاشت که اگر کسی بخواهد رویکرد زنستیزانه گزارشهای امام علی(ع) را با تجربه زیسته ایشان پیوند بزند، برایش ممکن خواهد بود. به عنوان یک نمونه، عایشه نخستین کسی بود که با راه انداختن غائله جمل، نابسامانی و جنگ در دوره خلافت امام علی(ع) را کلید زد. بعدها جناح شکستخورده در این جنگ، با پیوستن به معاویه معرکه صفین را به راه انداخت و غائله نهروان نیز مولود ماجرای حکمیت در صفین بود؛ پس اگر بگوئیم سرآغاز نابسامانیهای امنیتی در دوره خلافت امام علی(ع) یک «زن» بود، سخن گزافی نگفتهایم. البته تفصیل این بحث بماند تا فرصتی دیگر.
اما نکتهای که میتوان از تحلیل گزارشها درباره زنان دریافت، بیشتر از آنکه مرتبط با تجربه زیسته امامان باشد، گویا در ارتباط مستقیم با سیاستهای جمیعتی امامان برای یک جامعه تازه شکلگرفته و در اقلیت به عنوان «امامیه» بود. تحلیل دقیق گزارشهای زنستایانه در عصر امام صادق(ع) نشان میدهد که تمرکز بر زنان به خودی خود چنان موضوعیتی نداشت؛ بلکه هدف از چنین توصیههایی گسترش ازدواج و فرزندآوری در یک جامعه در اقلیت بود که تازه در حال شکل گرفتن در میان جامعه اکثریت متخاصم عامه بود؛ جامعهای که هیچ راهی برای گسترش حلقه پیروانش بهتر از توالد و تناسل نداشت، همانگونه که امروزه نیز اینگونه است. سیاستی که اتخاذ آن در دوره امام علی(ع)، به دلیل غلبه قشر خاکستری و متخاصم، و شکل نگرفتن جریان اجتماعی شیعه و امامیه، هنوز آنقدر سودمند نبود.
در واقع اگر یک رابطه علّی میان سه پدیده «زندوستی»، «ازدواج» و «فرزندآوری» در نظر بگیریم به نظر میرسد تأکید، توصیه و تمرکز بر مقوله زنان وسیلهای برای رسیدن به هدف نهایی یعنی «فرزندآوری» از طریق «ازدواج» بود. بسیار جالب است در گزارشهایی که در مذمت عُزّاب/مجرُدان وجود دارد، در نمونهای یگانه راوی درباره اینکه همسر ندارد و ازدواج نکرده است، اما «امّ ولد»(کنیز صاحب فرزند) دارد، پرسش میکند؛ امام در پاسخ تأکید میکند که همین کافی است و وی را از دایره مجرّدان خارج میکند!
دستیابی به چنین درک تاریخی از این روایات علاوه بر فایده هرمنوتیکی که بر آن مترتب است، دو نکته دیگر را نیز به ارمغان میآورد. نخست آنکه به پرسشهای همیشگی درباره برخی روایات امامان شیعه و پیامبر(ع) درباره شدت علاقه به زنان و مباشرت با آنها پاسخ میدهد؛ پرسشهایی که از زاویهای دیگر ـ یعنی «زنپرستی» ونه «زنستیزی» ـ ذهن همواره جوّال برخی را، هیچگاه به حال خود وانمیگذارد. نکته دیگر اینکه، این گزارشهایِ مربوط به 14 قرن پیش، به سیاستمداران عصری میآموزد که دنبال کردن برنامههای افزایش جمعیتی از طریق توصیههای مستقیم به فرزندآوری سیاست هوشمندانهای نیست؛ بلکه چنین برنامههایی باید از طریق ارج نهادن به زنان و بالابردن جایگاه آنان و همینطور توصیه مردان به توجه بیشتر به آنان، دنبال شود.»
انتهای پیام