در جلسات گذشته درباره اینکه جلال چیست و با جمال چه تفاوتی دارد صحبت کردیم. سخن به اینجا رسید که ظرفیت و استعداد انسانها در برابر تجلیات اسمای الهی متفاوت است. برخی بیشتر به جلال و برخی بیشتر به جمال الهی منعطف هستند. این اختلاف در مورد انسانها وجود دارد و حتی در مورد انبیای الهی هم این تفاوت دیده میشود. بر اساس این مقدمه که در جلسه پیش مورد صحبت قرار گرفت یک اصل دیگری را هم میتوان مطرح کرد و آن اصل که جنبه نتیجه دارد این است که در مواجهه با انسانها و در دعوت دیگران در تربیت اشخاص دیگر باید به این تفاوتها توجه کرد و تربیت انسانی به اقتضای همان ظرفیتهای خاص اتفاق میافتد. در تبلیغ و دعوت هم باید به این تفاوتها آشنا بود.
چنین نیست که اگر از اسمای جلال الهی برای دعوت همه انسانها استفاده کنیم، از جهنم بگوییم، از عذاب الهی بگوییم باعث تأثر همگان شود و خوفی در دل آنها ایجاد کند و آنها را به سمت خدا فرا خواند. بله برخی انسانها هستند وقتی برای آنها از غضب الهی و از خوف گفته میشود تحت تأثیر قرار میگیرند، هدایت را میپذیرند و از گذشته خود برمیگردند.برخی انسانها تحمل شنیدن غضب را ندارند و برمیگردند ولی همه افراد چنین نیستند. گاه وقتی آیات عذاب برای برخی خوانده میشود هیچ تأثیری در آنها دیده نمیشود به عکس ممکن است باعث قساوت قلب عدهای شود.
سؤال این است که پس باید چه کرد؟ در مقام دعوت و تربیت باید به ظرفیت مخاطبان توجه کرد. اگر سخن از رحمت الهی باعث جذب آنها میشود از رحمت گفت و اگر سخن از جلال و غضب الهی تأثیری در آنها به وجود میآورد از اسمای جلال الهی سخن بگوییم ولی غالباً چنین است سخن از رحمت تأثیر بهتری در مخاطبان میگذارد و انس با خدا زودتر اتفاق میافتد و آشتی با حق تعالی سریعتر انجام میگیرد و تحول در درون بیشتر احساس میشود. لذا با توجه به این نکته چه بهتر که انسان در مواجهه با دیگران از همین قاعده استفاده کند، از رحمت الهی بیشتر سخن بگوید تا افراد را جذب محبت الهی کند.
عرض کردیم مراتب انسانها متفاوت است. حضرت امام خمینی قبل از اینکه به صورت جدی و گسترده به مباحث فقهی در حوزه بپردازند به مباحث اخلاقی و فلسفی و عرفانی میپرداختند و معروف است در آن زمان در مدرسه فیضیه درس اخلاقی داشتند و این درس اخلاق خیلی افراد را تحت تأثیر قرار میداد. مرحوم شهید مطهری در برخی آثار خودشان خاطرهای از درس اخلاق امام و تأثیر عمیقش ذکر میکنند و تعبیرشان این است که تأثیر آن جلسات را انسان تا چند روز در خودش احساس میکرد. این سؤال اینجا مطرح میشود که امام با چه زبانی سخن میگفت؟ با چه زبانی موعظه میکرد؟ از جمال الهی میگفت یا از جلال و قهر الهی میگفت؟ این تأثیر کدام دسته از اسمای الهی بود که در مخاطبان مؤثر بود.
خود حضرت امام در یکی از سخنرانیهایشان توضیح دادند که من در گذشته در درس اخلاق وقتی از غضب الهی میگفتم افراد خیره میشدند و نگاه میکردند، وقتی از رحمت الهی میگفتم که چقدر گسترده است و شامل انسانها میشود دلها نرم میشد و منقلب و متأثر میشدند. این را کسی میگوید که خودش سالها به لحاظ عملی در حال ریاضت بوده است. این را کسی میگوید که تجربه عملی از تربیت و اخلاق در حوزه وسیع و گسترده دارد و تجربه خودش را بیان میکند. سخن ایشان را از کتاب صحیفه میخوانم: «در مسائل ملایمت و جهت رحمت بیشتر از جهت خشونت تأثیر مىکند. من در زمان اختناق رضاخانى وقتى در مدرسه فیضیه صبحت مىکردم، آنگاه که از جهنم و عذاب الهى بحث مىکردم همه خشکشان مىزد، ولى وقتى از رحمت حرف مىزدمدیدم که دلها نرم مىشود و اشکها سرازیر مىگردد و این تأثیر رحمت است.»
متأسفانه ما دچار یک اشتباه هستیم و آن اشتباه در تبلیغ و تربیت نفوس است. گمان میکنیم چون در قرآن آیاتی در زمینه عذاب است پس ما هم با بیان این آیات میتوانیم انذار داشته باشیم و مردم را بترسانیم و از راه خوف و ترس زمینه برای اصلاح آنها را فراهم کنیم ولی این یک اشتباه است.
انتهای پیام