به گزارش ایکنا، معاونت آموزش و کارآفرینی جهاددانشگاهی بنا دارد سلسلهنشستهایی را با عنوان «دانشگاه تراز انقلاب اسلامی» برگزار کند تا خصوصیات دانشگاه تراز انقلاب اسلامی، افقهای پیش رو، راهبردهای تحقق این هدف و سهم جهاددانشگاهی و معاونت آموزشی آن بررسی شود. اولین نشست از این مجموعه هفته گذشته در استودیو مبین سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور با حضور حامد نجاران طوسی، استادیار دانشگاه جامع امام حسین(ع)، مهدی فاتحراد، استادیار دانشگاه صنعتی شریف به عنوان دو مؤلف کتاب «دانشگاه تراز انقلاب اسلامی»؛ محمدمحسن غفوریان، معاون آموزش و کارآفرینی جهاددانشگاهی، محمود طاووسی، از مدیران آموزشی جهاددانشگاهی و فریدون محمدی فام، مدیرکل راهبری و نظارت راهبردی جهاددانشگاهی برگزار شد.
محمدمحسن غفوریان، معاون آموزش و کارآفرینی جهاددانشگاهی، در ابتدای این نشست گفت: یکی از دغدغهها و نیازهای جدی مجموعه معاونت آموزشی جهاددانشگاهی در حوزه فعالیتهای آموزش عالی، داشتن یک مدل و الگوی متناسب با آن چیزی است که ما جهاددانشگاهی را با آن ماهیت میشناسیم یعنی نهاد انقلاب اسلامی که ویژگی ممتاز جهاددانشگاهی است و در تلاشیم زحماتی که تا پیش از این، در این مجموعه کشیده شده است تکمیل و از تجربیات سایر دغدغهمندان استفاده و الگویی برای حوزه آموزش عالی مخصوصاً جهاددانشگاهی طراحی کنیم. البته گام بعدی اجرای این الگوست تا بتوانیم به عنوان خروجی این نشست به تعاریف، کارکردها و مأموریتهای دانشگاه تراز انقلاب اسلامی دست پیدا کنیم تا آن را به عنوان مبنایی برای هرگونه تغییر و تحول در جهاددانشگاهی قرار دهیم.
مهدی فاتحراد، استادیار دانشگاه صنعتی شریف، در ادامه گفت: ما با عبارت ترکیبیِ «دانشگاه تراز انقلاب اسلامی» مواجه هستیم. لذا ابتدا باید به اسلام بپردازیم. مراجع معتبری همانند حضرت امام خمینی(ره) داریم که بنیانگذار این انقلاب بودند و جهاددانشگاهی نهادی برآمده از انقلاب است. همچنین استاد ایشان، مرحوم آیتالله شاهآبادی، مرجع، فیلسوف، عارف و کارآفرین بودند و شرکت مخمس را تشکیل دادند. ایشان به زبان فرانسوی و ریاضیات تسلط داشت و مبارز سیاسی علیه رضاشاه بود و از همه مهمتر امام خمینی(ره) را پرورش دادند و در دوران جوانی حضرت امام به ایشان فرمود که شما انقلاب خواهید کرد و سپس جنگ خواهد شد و از طرف ما کسی شهید میشود یعنی شهید مهدی شاهآبادی؛ در تداوم این افراد، ما رهبر معظم انقلاب را داریم.
فاتحراد یادآور شد: در کتاب «دانشگاه تراز انقلاب اسلامی» بیشتر به دیدگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری به صورت عمیق و دقیق پرداخته شده است. نکته اساسی این است که همواره نوسان و تغییر و تحولی را به دلایل مختلف بین نظر و عمل شاهدیم. عدهای اهل نظر و عدهای اهل عمل هستند اما امام(ره)، هم اهل نظر و هم اهل عمل بودند و مرحوم شاهآبادی و رهبر معظم انقلاب هم اینگونه بودند. در این کتاب نسبتِ بین نظر و عمل در کانون قرار دارد، چراکه دانشگاههای مرسوم ما عمدتاً شأن نظری دارند و صنعت ما بیشتر عملی است. جایی مانند جهاددانشگاهی حلقه واسط نظر و عمل است و در بسیاری از موارد از جمله در زمان جنگ تحمیلی، موفقیتهای زیادی داشته است، اما شاید لازم باشد در فعالیتها بازنگری شود تا شأنِ حلقهِ واسطِ نظر و عمل خود را بیشتر نشان دهد.
وی افزود: ظرفیت چنین کاری در جهاددانشگاهی وجود دارد و افراد با تجربهای در این نهاد هستند که میتوانند کمک کنند. در واقع جهاد دانشگاهی سعی کرده است این شکاف را پر کند. آنچه در این کتاب و کتاب دیگری که در اسفندماه سال گذشته منتشر شد مورد توجه قرار گرفته این است که تلاش کردهایم نخ تسبیحی بین نظر و عمل ایجاد کنیم و نقش حلقه واسط مهمتر است. علم، شأن نظری و نوآوری و عملی دارد و فناوری حلقه واسط نظر و عمل است و جهاد دانشگاهی عمدتاً بر فناوری متمرکز بوده است.
فاتحراد بیان کرد: البته آنچه در کتاب گفتهایم و استدلال منطقی دارد این است که فناوری ذاتاً نرم است و اگر معطوف به امر سختی بود با تسامح به آن فناوری سخت میگفتند. فناوری ذاتا از جنس الگوریتم، روش است و به همین دلیل میتواند حلقه واسط باشد و اگر این حلقه واسط نباشد در یک عدم بلوغ به سر میبریم چون نخ تسبیح وجود ندارد. در دنیا هم اینگونه است و شاهد نظامات اجتماعی قوی هستیم، اما بیعدالتی، فروپاشی خانواده، سلطه فضای مجازی، همجنسبازی و مصرف مسکرات را شاهدیم و اکنون نمایش نابالغی در آنجا بیشتر شده است.
استادیار دانشگاه صنعتی شریف افزود: اما الگویِ نفع چیست، ما انسان هستیم و تکلیف داریم به سوی بلوغ حرکت کنیم. بلوغِ نفع، حکمت است و حکمت، نظر و عمل را به اتحاد و یکپارچگی میرساند. در آیه 265 سوره مبارکه بقره آمده است: «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ؛ خدا فیض حکمت را به هر که خواهد عطا کند، و هر که را به حکمت و دانش رسانند در باره او مرحمت و عنایت بسیار کردهاند و این حقیقت را جز خردمندان متذکر نشوند» شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» میگوید در سطح نفع، خیر و شرِ نسبی عجین است. وقتی از نابالغی به بلوغِ حکمت حرکت میکنیم، خیرِ کثیر و شرِ نسبی، قلیل میشود اما حکمت که الگو و بلوغ نفس است، خود الگو و بلوغی دارد که از آن بالاتری نیست و آن حکمت بالغه است. در آیه 5 سوره مبارکه قمر آمده است: «حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ ۖ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ؛ (قرآن) حکمت بالغه خداست و (اگر از آن پند نگیرید) دیگر از این پس هیچ اندرز و پند (شما را) سودی نخواهد بخشید».
وی بیان کرد: در زیارت ششم حضرت علی(ع) در مفاتیح الجنان به این حکمت بالغه اشاره شده است. به زعم ما حضرت علی(ع) در انتهای جنگ صفین فرمودند آنچه عمر بن عاص بر سر نیزه کرده است شأن نظری دارد، در حالی که قرآن ناطق، من هستم. وقتی نظر، جدا بر سرِ نیزه شد بعد از آن عمل جدا بر سر نیزه میرود. سر مبارک امام حسین(ع) بر سر نیزه قرآن خواند تا نشان دهد الگو عینیت نظر و عمل است. برای همین گفته شده «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة؛ همانا حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است.»
استادیار دانشگاه صنعتی شریف تصریح کرد: در آخرین خطبه حضرت علی(ع) ایشان میفرمایند امام زمان(عج) کیست؟ آن کسی است که جامه حکمت پوشید و جز به حکمت نپرداخت و حکمت گمشدهاش بود بنابراین اگر به دنبال تمهید ظهور هستیم باید تلاش کنیم خود را از نابالغیِ حکمت فرا ببریم تا همسنخی ایجاد شود و شاید این به معنای آشکار شدن تدریجی ظهور عمومی است. در این صورت راهی باز میشود که از مرجعیت علمی به سوی مرجعیت حکمی حرکت کنیم و امکان و راهی وجود دارد که در کتاب آن را نشان دادهایم برخلاف کسانیکه با غرب مخالف هستند و میروند کنسرت را منفجر میکنند یا غربگریزها به درون غار میروند و از تکنولوژی فرار میکنند. عدهای میگویند ما غربگزین هستیم و خوب و بد را جدا میکنیم، اما فیلسوفانی میگویند به راحتی نمیتوان خوب و بد را جدا کرد، چون تمدن غرب، یک ارگانیسم است و اگر دست راست آن خوب و دست چپ آن بد باشد، مجبوریم دست چپ را ببریم که ناسازگاری به وجود میآید. در کتاب راه دیگری نشان دادهایم و گفتهایم مرجعیت حکمی، امکان هضم تمدن غرب را در پایینترین سطح فراهم میکند و میتوان از آن فراتر رفت. لذا راهِ اجرایی را نشان دادهایم که کلیگویی و توصیهای نیست.
وی در جواب این سؤال که در برخی از تحلیلها این نگاه وجود دارد که نمیتوانیم اجزای تمدنی را تفکیک کنیم و دانشگاه ماهیتی دارد که استقلال و خودتنظیمی پویا و درونزا در ذات آن وجود دارد و اگر قرار باشد مدلی را طراحی کنیم و اسمی روی آن بگذاریم که آن را از این ماهیت تهی کند، با موجودی غیر از دانشگاه مواجه هستیم. پس اگر این تعبیر درست باشد، امکانی وجود دارد تا دانشگاه فعلی را که یکی از نشانههای تمدن غرب است در قالبی دیگر طراحی کنیم؟ گفت: در این کتاب و کتاب بعدی گفتهایم که این امکان وجود دارد و اقتضائات و الزامات آن را هم گفتهایم، چون امور سلبی را کنار گذاشتهایم و امکان سوق دادن بقیه را فراهم کردهایم. پیامبر اکرم(ص) جاهلیت را به دور نینداختند، بلکه سوق دادند. لذا حج جاهلی تبدیل به حج ابراهیمی شد و به قبل بازگشت. حتی برخی برهنه طواف میکردند، اما پیامبر(ص) فرمودند درست نیست و آن را اصلاح کردند.
فاتحراد ادامه داد: در کتاب توضیح دادهایم که چرا جمهوری در ذاتِ اسلام است، عدهای در مدینه و در زمان تبلیغ پیامبر(ع) میگفتند پای صحبت پیامبر نروید و حتی وقتی صحبت میکند پنبه در گوش خود بگذارید اما مردم کنجکاو شدند که بدانند وی چه میگوید، لذا دیدند چه حرفهای خوبی میزند بنابراین پانزده نفر با پیامبر(ص) بیعت کردند و سال بعد تعداد این بیعتها بیشتر و به حدود هشتاد نفر رسید. به قول مرحوم شاهآبادی، حکومت پیامبر(ص) با آن همه عظمت در مکه محقق نشد، بلکه در مدینه محقق شد. بنابراین امکان و الگوی دانشگاه تراز انقلاب اسلامی وجود دارد و باید چنین چیزی از جایی همانند جهاددانشگاهی شروع شود.
سپس حامد نجاران طوسی، استادیار دانشگاه جامع امام حسین(ع)، گفت: موضوع دانشگاه تراز انقلاب اسلامی نشانی از دغدغهای است که حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب داشتند و این دغدغه مربوط به بعد از انقلاب نیست بلکه به دهه چهل برمیگردد که در آن موقع نخستوزیر پهلوی به قم رفت و توانست با امام خمینی(ره) دیداری داشته باشد و امام از وضعیت دانشگاهها بسیار انتقاد کردند و فرمودند این چه وضعیتی است که هر کسی وارد دانشگاه میشود، بیدین خارج میشود؟ این دغدغه تا زمان انقلاب اسلامی و انقلاب فرهنگی ادامه یافت و بعد از انقلاب فرهنگی هم این دغدغه رفع نشد و رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای خود میگویند که باید دانشگاه اسلامی و تراز انقلاب اسلامی داشته باشیم.
وی افزود: حضرت امام در اوایل انقلاب فرموده بودند تا وقتی مدارس و دانشگاههای ما درست نشود اهداف ما محقق نمیشود. در این کتاب بررسی کردهایم که این دانشگاه تراز اسلامی چیست و چه شاخصهایی دارد. در دوران پس از انقلاب اسلامی کارهای بسیاری انجام شده است. حتی دانشگاهی به نام دانشگاه اسلامی در کشورهای دیگر داریم، اما آیا دانشگاه مد نظر امام و رهبری، همین دانشگاه است یا مشخصات دیگری دارد؟ به همین دلیل لفظ دانشگاه تراز انقلاب اسلامی را انتخاب کردیم و گفتیم دانشگاه تراز انقلاب اسلامی همان دانشگاهی است که مد نظر رهبران انقلاب اسلامی است.
نجاران طوسی یادآور شد: صحبتهای امام(ره) از اوایل دهه 40 تا 1368 را بررسی کردیم و به حجم انبوهی از صحبتها رسیدیم و جمعآوری و کدگذاری کردیم تا در خصوصیات، زیرساختها و منابع، فرایندها و نتایج دانشگاه تراز انقلاب اسلامی را مشخص کنیم. با توجه به تجربه عملی که در دانشگاه جامع امام حسین(ع) وجود دارد، بررسی کردیم که نقطه شروع تحول باید در کجا باشد؟ نقطه تحول باید استاد دانشگاه باشد چون کار تربیت و آموزش را بر عهده دارد. همچنین بررسی کردهایم که گزینش این استاد دانشگاه باید چگونه باشد تا شاهد تحول باشیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) در جواب این سؤال که برای اینکه به الگویی از دانشگاه تراز انقلاب اسلامی برسیم باید تحولاتی در سطح ملی رخ دهد یا این الگو در یک دانشگاه یا مجموعه جهاد دانشگاهی اجرا شود، گفت: وقتی کاری بزرگ انجام میشود، اجرای آن سخت خواهد شد، اما اگر از جایی که اختیار داریم شروع کنیم و بعد آن را گسترش دهیم بهتر و عملیاتی است و کاری که در دانشگاه امام حسین(ع) ایجاد شد با همین نیت بود که بتواند الگوی یک دانشگاه تراز انقلاب اسلامی را ایجاد کرده و بعد گسترش پیدا کند، چون ممکن است مقاومتهایی در برابر آن وجود داشته باشد مخصوصا محیط دانشگاه یک محیط حرفهای است. لذا نمیتوان به صورت دستوری کارهای تحولی انجام داد، بلکه به موازات این کار، گفتمانسازی و نشر مطالب میتواند کمک کند که کارها در بلندمدت به خوبی برسد.
در ادامه مهدی فاتحراد، استادیار دانشگاه صنعتی شریف گفت: تحولی که ما به دنبال آن هستیم با تحول در منطقِ حرکت عجین است. در منطقِ مرسوم گفته میشود که اگر از معرفتهای کلی به جزیی حرکت کنیم حالت قیاسی دارد و بالعکس آن استقرا است. در کتاب گفتهایم که میتوانیم سطوح کلی و جزیی را پیوند بزنیم. البته این پیوند ذیل بحث نظر و عمل قرار میگیرد چون نظر، شأنِ کلی دارد و اگر این نظر معطوف به واقعیت جزئی شود، به عمل تبدیل میشود. البته در یک سال و نیم گذشته مقالهای نوشتهایم و برای یک نشریه بینالمللی فرستادیم که داوران نظر اولیه خوبی درباره آن دادهاند. در این مقاله سه نسل فیلسوف تکنولوژی را با هم مقایسه کردهایم. نسل اول مربوط به قرن نوزدهم و بیستم است که مهمترین آنها هایدگر است که میگوید تمدن جدید غرب، تمدنی است که عالم را مادهِ تصرفِ بیجان میداند و میخواهد همه انرژی آن را تخلیه کند.
وی افزود: عدهای نیز فیلسوفانِ چرخشِ تجربی هستند که در دهه هفتاد میلادی میگویند دسته اول بدبین بودهاند، اما تکنولوژی در عمل باعث پیشرفتهای زیادی شده است، اما در دهههای هشتاد و نود و قرن بیست و یکم، رویکرد سومی با عنوان طراحیِ اساس به ارزش پدید آمده که میگوید باید تکنولوژی را اخلاقی کنیم و بزرگترین مسئولیت برعهده طراحان و مهندسان است. بنابراین میتوان منطق جدیدی را ساماندهی کرد و این منطق به ما نشان میدهد که تجربه دانشگاه امام حسین(ع) را به چه سمتی ببریم؟ البته مخالفتهای زیادی وجود دارد. این منطق جدید الگویی است که مقالهمحوری و مسئلهمحوری را به هم پیوند میزند و پول بسیار سنگینی هم نمیخواهد، اما میتوانیم این الگو را از کانونِ جمهوری اسلامی ایران به همه جهان صادر کنیم، چراکه به منطق و حرکتی جدید نیاز داریم.
محمود طاووسی، از مدیران آموزشی جهاددانشگاهی، نیز گفت: آقای دکتر فاتحراد به کلیدواژهای به نام هیئتِ حکمی اشاره کردند و آقای دکتر نجاران طوسی فرمودند که هسته مرکزی آن استاد است. ما چالشی نظری در جهاددانشگاهی داریم که آیا جهاددانشگاهی نیازمند هیئت علمی است یا فناور یا پژوهشگر یا آموزشگر که با آن الگو همخوانی داشته باشد؟ پیشنهاد بنده این است که چه در این جلسه و چه جلسات بعدی این کلیدواژهها بسط داده شوند تا به سمت اجرای آن برویم.
فاتحراد گفت: تا وقتی به مدت دو سه سال، به زیرساخت و بنیهای که نیازمند حدود چهل پنجاه میلیارد تومان بودجه و تمرکز عمیق و جدی است توجه نکنیم فایدهای ندارد. استادان چگونه باید دنبال حل مسئله بروند وقتی الگویی در اختیار ندارند، بلکه باید قاعدهای وجود داشته باشد که بتوانیم به هیئت حِکمی تبدیل شویم.
غفوریان گفت: براساس الگویی که دکتر نجاران اشاره کردند اجزای دانشگاه تراز انقلاب اسلامی، شناسایی شده و شاخصهایی برای آن پیشبینی شده است. این الگو جامع و با تمام جزئیات قابل پیشبینی است اما برای اجرا میتوان برخی شاخصها را اصل و برخی را فرع دانست تا بگوییم اگر از مجموعه این پنجاه شاخص، بیست مورد اصلی را اجرا کردیم به دانشگاه تراز انقلاب اسلامی اسلامی رسیدهایم، چراکه ممکن است نتوانیم این اولویتها را تشخیص دهیم و در نتیجه وقتمان را صرف فرعیات کنیم.
نجاران طوسی اظهار کرد: چنین کاری در زمینه اولویتبندی در کتاب صورت نگرفته است تا بدانیم کجا را تغییر دهیم که سپس سراغ بقیه موارد برویم، اما بخش مهمی از مسئولیتپذیری یک استاد برای رسیدن به درجه حِکمی، شامل تربیت، آموزش، پژوهشی، تعامل و مسئولیتپذیری اجتماعی است. در زمینه فرایندها نیز سیاستگذاری و مدیریت دانشگاه نقش مهمی دارد، چراکه اگر درست شود، میتواند بقیه اجزا را هم درست کند.
فاتحراد در ادامه گفت: گاهی نگاه تحلیلی به امور داریم. در واقع یک واقعیت بزرگ اجتماعی را تقسیم میکنیم و با شناخت آن بخشها و سپس پیوند زدن آنها میگوییم پدیده را شناختیم، اما گاهی ترکیبی نگاه میکنیم. این کتاب عمدتاً در فضای ترکیب نوشته شده، اما سعی شده است به شکل جامع و عمیق به تحلیلها توجه شود. بنابراین باید این دو سطح را با هم جلو ببریم. در آیات 38، 39 و 40 سوره مبارکه یاسین به حرکت خورشید و ماه اشاره شده و در انتهای آیه 40 آمده است: «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» که «كُلٌّ فِي فَلَك» از سمت چپ هم همین خوانده میشود. در عرصه نظر و انتزاع هم دارای مربع، مثلث، متوازی الاضلاع و هیئت هستیم اما اینها، ربوبیتِ ظاهر است و ربوبیت باطنی هم داریم که در آیه 3 سوره مدثر اشاره شده و آمده است: «وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ» در اینجا هم از سمت چپ، همین خوانده میشود.
وی افزود: در کتاب به مراتب نفس، اراده، ربوبیت و خلیفگی اشاره و به آیه 30 سوره مبارکه بقره اشاره شده است: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً؛ من در زمین خلیفهای خواهم گماشت». نفس نیز حاصل مواجه است و به همین دلیل در حدیث آمده است: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» اینها مسائل بسیار دقیق و عمیقی هستند که نیازمند کار بیشتر و یکپارچگی منطق نظر و عمل هستند. در کتاب اشاره کردهایم که دانشگاه تراز میتواند تمدن نوین اسلامی را محقق کند. در جامعه شناسی از زیربنا و روبنا بحث میشود. از اول انقلاب اسلامی بحثهای زیادی بود که مارکس به اشتباه زیربنا را اقتصاد میداند. از سوی دیگر امیل دورکیم، واقعیتهای اجتماعی را زیربنا میداند و فرهنگ مهمترین زیربناست و این نگاه را در کتاب مطرح کردهایم و گفتهایم که فرهنگ، سیاست و اقتصاد، در یک نظامیافتگی هستند، اما چون هر سه را سکولار معرفی کردهاند، نظام آنها هم سکولار است، مگر اینکه در منظومه ربوبیت حق قرار بگیرند.
فریدون محمدی فام، مدیرکل راهبری امور فرهنگی جهاددانشگاهی گفت: متاسفانه کلیدواژههای اصلی فرهنگ دینی همانند قرضالحسنه، تربیت و برکت را کنار گذاشتهایم و چیزی را از غرب آوردهایم که توحید در آن جایگاهی ندارد و بعد میخواهیم تمدن نوین اسلامی را محقق کنیم. بنابراین برای تحقق این تمدن ابتدا باید به فرهنگ دینی خودمان توجه کنیم، چراکه الان باور جدی به آنها نداریم، در حالی که دانشگاه باید قلب انسان را متحول کند. حال آیا چنین هدفی امکانپذیر است؟
فاتحراد در پایان بیان کرد: صددرصد چنین راه و امکانی وجود دارد. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: درست است قبل از انقلاب دانشگاه طاغوتی بود، اما همینها انقلاب کردند و در جنگ تحمیلی جنگیدند. بنابراین آدمها بر آن ساختار و بنیاد معیوب و خراب تسلط پیدا کردند. امروز میتوانیم در این زمینه ایدهپردازی کنیم، ولی باید توجه کنیم که اخلاق غایت است.
گزارش از اکبر ابراهیمی
انتهای پیام