لزوم بهره‌مندی از مساجد برای نزدیکی بیشتر قرآن و عترت + فیلم
کد خبر: 4127641
تاریخ انتشار : ۰۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۰:۳۴
وحید غفران‌نیا در گفت‌وگو با ایکنا تبیین کرد؛

لزوم بهره‌مندی از مساجد برای نزدیکی بیشتر قرآن و عترت + فیلم

پرافتخارترین حافظ کل جمهوری اسلامی ایران با اشاره به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر «هر مسجد یک پایگاه قرآنی» گفت: ظرفیت مساجد بسیار گسترده‌تر از محافل و مراکز آموزشی و پژوهشی است، چون در مسجد هر قشری حضور دارد و نمی‌توان افراد را برای حضور در مسجد محدود کرد، اما افراد خاصی در مراکز و محافل حضور می‌یابند؛ بنابراین مسجد اصلی‌ترین ظرفیت را برای نزدیک کردن دو حوزه قرآن و عترت داراست.

وحید غفران‌نیاوحید غفران‌نیا متولد سال 1363 در شهر تبریز است. وی به عنوان پرافتخارترین حافظ کل جمهوری اسلامی ایران با بیش از ۱۵ رتبه اول کشوری شناخته می‌شود. در کنار حفظ قرآن، تحصیلاتش را هم ادامه داده است. این حافظ کل قرآن تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته معماری اسلامی به اتمام رسانده و اینک دانشجوی دکترای مهندسی معماری است.

غفران‌نیا در مقطعی با حضور در دوره‌های خلبانی در پایگاه دوم شکاری تبریز موفق به دریافت مدرک خلبانی با درجه عالی شد. وی دو مؤسسه با عناوین طارق و جامعةالقرآن و العترت دارد و در کنار حرفه‌اش به تدریس قرآن و خوشنویسی نیز می‌پردازد.


بیشتر بخوانید: 


در کارنامه قرآنی این حافظ جوان کشورمان هفت عنوان اول و دوم بین‌المللی در مسابقات قرآنی کشورهای ایران، مصر، اردن، لیبی، عربستان سعودی، امارات و اردن؛ بیش از 30 سفر تبلیغی و اعزامی به خارج از کشور؛ چندین سفر حج و کسب عنوان جوان ملی در سال 1386 وجود دارد. وی زمانی مفتخر به دریافت نشان خادمی قرآن شد که فقط 13 سال داشت.

در ادامه مشروح گفت‌وگو با وحید غفران‌نیا، حافظ کل قرآن، را می‌خوانید.

ایکنا ـ در ابتدا درباره ورودتان به عرصه حفظ قرآن و مشوقتان بگویید.

اواخر 5 سالگی حوالی سال‌های 67 و 68 در تبریز فعالیت‌های قرآنی خود را با حفظ سوره‌های کوچک قرآن شروع کردم. خاطرم هست آن سال‌ها فعالیت‌های قرآنی دارای تمرکز گسترده نبود و عموماً مجالس سنتی قرآن با محوریت قرائت قرآن و... برگزار می‌شد و در حفظ قرآن فردی را سراغ نداشتم که در آن سن و سال این مسیر را طی کرده باشد تا بتوانم از تجربیاتش استفاده کنم. آقای شهریار پرهیزکار حدود 700-800 کیلومتر از من فاصله داشتند و نمی‌توانستیم بحث حفظ را آن‌گونه که باید جلو ببریم.

وحید غفران‌نیا

ایکنا ـ حفظ را از جزء سی‌ام قرآن و با همراهی چه کسی آغاز کردید؟

بله، جزء سی‌‌ام را با همراهی مرحوم پدرم شروع کردم. ایشان پیش از خواب از همان سوره‌های کوچک و پایانی قرآن با روش تکرار سعی کردند که بتوانم جزء سی‌ام را حفظ کنم، در حالی که بنده بدون هیچ زمینه، آموزش و ابزار آموزشی لازم و راهنمایی امر حفظ را پیش بردم. مرحوم پدرم بازاری و استاد اصلی من بودند. ایشان به من گفتند: «وحید، خداوند به اعتباری که به تو داده است، همواره مورد احترام هستی.» این ذات قرآن است که همه جا موجب احترام می‌شود.

ایکنا ـ طی چه مدت جزء سی‌ام را حفظ کردید؟

حفظ جزء سی‌ام قرآن، طی آن ایام 8 یا 9 ماه طول کشید. در حالی که اکنون برخی افراد یک جزء را کمتر از 10 روز حفظ می‌کنند. جزء سی‌ام به پایان رسید و جزء اول را آغاز کردم. تا آیه 40 سوره بقره به همان شیوه آیات را حفظ کردم. در آن مقطع سازمان تبلیغات اسلامی یک دوره کاست(فایل صوتی) ترتیل 30 تایی استاد مرحوم منشاوی را به من هدیه داد که نقطه عطف آموزشم بود و روال و اساس کار را متوجه شدم.

ایکنا ـ منظورتان از اینکه روال کار را متوجه شدید چیست؟

تا آن هنگام تکرار آیات را خودم انجام می‌دادم و پس از دریافت کاست‌ها، از آنها برای تکرار استفاده می‌کردم؛ یعنی پس از شنیدن تلاوت‌ها به حفظ آیات می‌پرداختم و تا جزء هفتم را حفظ کردم. آن زمان هفت سالم بود و کلاس اول بودم.

ایکنا ـ فکر می‌کنم در همان مقطع (حوالی سال 70) محضر مقام معظم رهبری رسیدید و به عنوان نخستین حافظ نونهال قرآنی معرفی شدید.

بله، در آن سال به دیدار ایشان در حسینیه امام خمینی(ره) رفتیم. ایشان اولین سؤالی که از من پرسیدند این بود: «آیا شما مدرسه می‌روید؟ آیا از مدرسه اجازه گرفته‌ای؟» ایشان تأکید داشتند که درس و مشقم را باید حتماً ادامه دهم و نباید آنها را فدای قرآن کنم. بعد فرمودند «منتظرم روزی برسد که حفظت را به اتمام برسانی و دوباره به اینجا بیایی.»

ایکنا ـ حتی پس از اتمام حفظتان، تأیید حفظتان را نیز از ایشان دریافت کردید؟

بله، هین امر انگیزه‌ام را مضاعف کرد و با رهنمود‌های ایشان با سرعت بیشتری حفظم را انجام می‌دادم. هرچه جلوتر می‌رفتم بیشتر با فوت و فن کوزه‌گری حفظ قرآن آشنا می‌شدم.

ایکنا ـ چه زمانی به درجه حفظ کل رسیدید؟

اول آذر 1372 در 9 سالگی، هنگامی که به مشهد مقدس رفته بودم، آخرین آیات را حفظ کردم و ثواب آن را به حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) هدیه کردم. سپس بلافاصله طبق قرار قبلی با دفتر مقام معظم رهبری، طی یک ملاقات خصوصی خدمت ایشان رسیدیم.

ایشان نزدیک 4 ساعت از بخش‌های مختلف قرآن از من سؤال پرسیدند و با دست‌خط خودشان حفظم را تأیید فرمودند. ایشان دو نکته را به من متذکر شدند؛ «من حافظ به فردی می‌گویم که اگر نیمه‌های شب او را بیدار کردی و از وی سؤال کردی، بتواند تا پایان صفحه را بدون تپق بخواند» یعنی حافظ قرآن باید به این اندازه مسلط باشد که هر لحظه آماده باشد و نکته دیگر «زیبایی حافظ و حفظ قرآن به حُسن حفظ است». ایشان به من توصیه کردند تا خودم را در قرآن خلاصه نکنم.

ایکنا ـ بعد از نزدیک به 30 سال چقدر به توصیه‌های ایشان عمل کرده‌اید؟

سعی کردم همه را با جان و دل گوش دهم و اجرا کنم. آن هنگام متوجه نشدم که منظور ایشان از اینکه «خودم را در قرآن خلاصه نکنم» چیست، اما مدتی بعد حفظ مضامین صحیفه سجادیه را آغاز کردم و آن هنگام متوجه منظور و مقصود ایشان شدم.

ایکنا ـ آیا امکان حفظ قرآن برای عموم جامعه (با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر تربیت 10 میلیون حافظ قرآن) به ویژه کودکان و نوجوانان فراهم است؟ آیا امکان حفظ عمومی و تخصصی برای عموم مردم و افراد خاص وجود دارد؟

همان‌طور که گفتید مقام معظم رهبری در این زمینه منویاتی دارند، چنانکه هر ساله در محفل قرآنی طلیعه ماه مبارک رمضان ایشان به بحث حفظ قرآن اشاره‌ای خاص می‌کنند. البته همان‌طور که می‌دانید، روند حفظ قرآن پس از پیروزی انقلاب اسلامی جای کار دارد.

وحید غفران‌نیا

طبیعی است که هر چه امکانات توسعه پیدا می‌کند، اساس کار ذاتاً آسان‌تر می‌شود. از سوی دیگر قرآن نیز خودش را این‌گونه معرفی می‌کند: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ». فردی که به سمت قرآن یک قدم بردارد، قرآن چند قدم خودش را به سمت انسان نزدیک می‌کند و این ماهیت قرآن است و در آن تردیدی نیست.

تصور من این است که می‌توان در شرایط فعلی به این شکل کار کرد. به نظرم سیستم آموزش و پرورش در این حوزه بسیار برای کار کردن جا دارد؛ به ویژه در عرصه حفظ. مرحوم پدرم می‌گفتند: «حفظ قرآن لذتی دارد که تنها حافظ می‌تواند آن را درک کند.» عین واقعیت است. همچنین، چه اشکالی دارد که به بخشی نگاه تخصصی و به بخشی نگاه عمومی داشته باشیم، چون شرایط یکسان نیست و همه دوست دارند که با قرآن ارتباط داشته باشند، اما زمان این امکان را برایشان فراهم نمی‌کند.  

بنده با برنامه‌ریزی منظم روزانه سه چهار ساعت توانستم طی دو سال و هفت ماه به درجه حفظ کل قرآن برسم. این امر طبیعتاً برای عده‌ای میسر است، اما برای برخی دیگر خیر. اینکه فردی علاقه‌مند به حفظ قرآن است، اما بضاعت و اشراف به کل قرآن را ندارد، چه اشکالی دارد که حفظ برای عموم با آیات کاربردی و خاص همراه باشد، چنانکه در برخی از مجامع قرآنی این کار انجام می‌شود.

ایکنا ـ به نظر شما می‌توان الگوی واحدی را برای دستیابی به حفظ ماندگار، تثبیت و مرور محفوظات ارائه کرد؟

نزدیک به 30 سال در عرصه حفظ فعالیت می‌کنم، اما نگاهم به امر حفظ قرآن، سنتی است. برخی دیگر از دوستان دیدگاه مدرن را همراه این جریان کرده‌اند. به نظر من نه فقط حفظ قرآن بلکه حفظیات دو مانیفست دارد؛ یکی جریان حفظ و دیگری نگهداری محفوظات است.

حفظ قرآن به مراتب ساده‌تر از نگهداری محفوظات است. این موضوعی بدیهی محسوب می‌شود. به دوستان می‌گویم کمیت حفظ مهم نیست، بلکه کیفیت کار اثرگذارتر است. اگر بنا دارید یک صفحه را حفظ کنید، زمانی از عبارت بگذرید که از حفظش مطمئن باشید. می‌توانید این را به آیه، صفحه و... تعمیم دهید و این‌گونه شیوه حفظ به درستی شکل می‌گیرد. اگر این خشت‌ها کج چیده شوند، شاکله حفظ نیز منسجم نخواهد بود. پس از اتمام حفظ نیز باید تمرین مستمر کرد. خاطرم نیست روزی باشد که تمرین را کنار گذاشته باشم.

ایکنا ـ در حال حاضر روزانه چند ساعت را صرف مرور می‌کنید؟

دو ساعت یا بیشتر و تحت هر شرایطی با وجود پیچیده‌ترین شرایط کاری و مشکلات و با استفاده از تمامی زمان‌ها حتی در مسیر حرکت برای مرور و تثبیت برنامه دارم. در طول این 30 سال روزی نیست که مرور روزانه‌ام تعطیل شده باشد. زمانی که برای مسابقه آماده می‌شدم روزی 10 جزء را مرور می‌کردم. تأکید می‌کنم که تمرین الفبای حفظ است. اگر می‌خواهیم این سرمایه را حفظ کنیم، تمرین و مرور ضروری است. اصلی‌ترین مشکل حفاظ کم‌حوصلگی برای تثبیت است و هرگاه حجم اشتباهاتشان بیشتر شود، انگیزه آنها برای تثبیت کمتر می‌شود.

ایکنا ـ شما در زمانی مفتخر به دریافت نشان خادمی قرآن شدید که نوجوانی بیش نبودید. درباره احساستان بگویید.

سال 1377 در حوزه تبلیغ و ترویج به دریافت نشان خادم‌القرآن مفتخر شدم. آن سال هم بنده و هم استاد پرهیزکار این عنوان را دریافت کردیم. اتفاقاً  آن سال در مسابقات قرآن امارات بودم و هنگام برگشت به نهاد ریاست‌جمهوری رفتیم و لوح و هدیه‌مان را دریافت کردیم. امیدوارم این افتخار در آخرت نیز نصیبم شود.

ایکنا ـ درباره دو مؤسسه‌ای که در شهر تبریز دارید صحبت کنید.

دو مؤسسه با عناوین طارق تبریز و جامعةالقرآن والعترت در شهر تبریز هست که سالیان سال در امر تدریس قرآن در خدمت گروه‌های مختلف سنی هستند.

ایکنا ـ یعنی یکی از مؤسسات شما شعبه‌ای از مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت جامعةالقرآن قم با مدیریت حجت‌الاسلام والمسلمین طباطبایی است؟

خیر، مؤسسه ما چندین سال پیش از فعالیت مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت جامعةالقرآن قم فعالیتش را آغاز کرده و فقط تشابه اسمی است.

ایکنا ـ آیا روش تدریس خاصی دارید؟

همان‌طور تدریس می‌کنم که خودم قرآن را حفظ کردم و آموزش دیدم و با تمرین و تکرار تدریس می‌کنم. حفظ قرص ندارد، بلکه روش ثابتی دارد که «تکرار» است.

ایکنا ـ چه میزان به توانمندی و استعدادیابی قرآن‌آموزان توجه می‌کنید؟

همه استعداد دارند و نمی‌توان فردی را به ضعیف و قوی بودن متهم کرد، بلکه کارکرد ترکیبی بین استاد و خانه مهم است. به اولیای قرآن‌آموزان و حافظان بارها گفته‌ام و می‌گویم: «من مربی 30 درصد عهده‌دار این جریان هستم، اما 70 درصد به عهده مادر و پدر است. اگر در خانه یک نفر از این دو نفر همراه نباشد، امر حفظ فرزند به نحو احسن پیش نخواهد رفت و بر فرزند اثرگذار است». من در برابر خردسال 5 ساله 5 سال دارم و در مقابل قرآن‌‌آموز نوجوان نوجوانم. این روال آموزش و تدریسم است و تا به امروز نیز موفق بود‌ه‌ام و حدود 16 حافظ کل را در تبریز تحویل دادم.

ایکنا ـ با توجه به اینکه شما حفظ قرآن را زیر 7 سال شروع کردید، سن خاصی را برای آغاز حفظ در نظر دارید و توصیه می‌کنید؟

گیرایی دوره خردسالی برایم مهم است و به آن اعتقاد دارم. در گذشته این کاست‌های ضبط نوار در ابتدا خام بود و فایل باکیفیت‌تر ضبط می‌شد و هرچه بیشتر از آن استفاده می‌شد کیفیت کاست کمتر می‌شد و مغز انسان مانند آن کاست است. هرچه مغز انسان پاک‌تر باشد گیرایی بیشتری خواهد داشت. بنابراین هرچه سن بالاتر می‌رود، کیفیت حفظ پایین‌تر می‌آید. بچه باید تا حدود 5 و 6 سال بچگی‌ و رشد کند و شخصیتش شکل بگیرد و در کنار تربیت خانوادگی، بازی و شیطنت کند و از 6 سالگی به بعد سن مناسبی برای حفظ قرآن است.

ایکنا ـ با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر «هر مسجد یک پایگاه‌ قرآنی» چقدر همکاری‌های لازم انجام می‌شود و مؤسسات می‌توانند از ظرفیت مساجد بهره‌مند شوند؟

هنگامی که فعالیت مؤسسه را آغاز کردیم، در ابتدا کلاس‌هایمان را در مسجد برگزار می‌کردیم. اینک در تبریز بیش از 300 یا 400 مؤسسه قرآنی ثبت شده است که از این تعداد شاید حدود 80 مؤسسه فعال باشند و کار کنند. در بحث بودجه‌بندی برای فعالیت‌های قرآنی انتظار می‌رود که بخش فرهنگی سیستم حاکمیتی نگاه ویژه‌تری داشته باشد. هیچ چیز بالاتر از قرآن نیست تا برای آن سرمایه‌گذاری کنیم و چه چیز به جز قرآن نمی‌تواند خروجی مثبت و مثمرثمری داشته باشد؛ «لَا رَطْبٍ وَ لَا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ».

این ایده بسیار جذاب است، چون ظرفیت مساجد بسیار گسترده‌تر از سایر محافل و مراکز آموزشی و پژوهشی و... است و در مسجد هر قشر و طیفی حضور دارند و نمی‌توان افراد را برای حضور در مسجد محدود کرد، اما افراد خاصی به مراکز و محافل مراجعه می‌کنند. ظرفیت مساجد عظیم و گسترده است. طبق احادیث و آموزه‌های دینی، قرآن و عترت از هم جدانشدنی هستند. مسجد اصلی‌ترین ظرفیت را برای نزدیک کردن دو حوزه قرآن و عترت دارد. متأسفانه در حوزه آموزش‌ بر قرآن یا عترت تمرکز می‌کنیم. حال آنکه این دو مکمل یکدیگر هستند و می‌توان از ظرفیت مساجد به ویژه در شهرستان‌ها استفاده کرد، به شرط اینکه به آن نگاه ویژه‌ای شود. تبریز شهر فرهنگی و اولین‌هاست و بافت فرهنگی دارد و مردم به مسائل دینی و فرهنگی مقید هستند و در سال 1401 آقای سینا طباخی در عرصه بین‌المللی افتخارآفرینی کردند.

ایکنا ـ به نظر شما هم‌افزایی مساجد و برنامه‌های قرآنی می‌تواند چه دستاوردهایی داشته باشد؟

جذب حداکثری به مساجد. کانون‌ها و پایگاه‌های بسیج در مساجد به صورت متمرکز فعالیت می‌کنند یا مجموعه‌ای از فعالیت‌های شاخص در مساجد به ویژه در ایام تابستان (که اوقات فراغت دانش‌آموزان است و فضا برای فعالیت فرهنگی بیشتر است) انجام می‌شود، اما مهم این است که به این فعالیت‌ها نگاه تک‌بُعدی نشود و به علاقه‌ فرزندان و نوجوانان توجه شود.

یکی از ویژگی‌های بارز فعالیت قرآنی در مساجد، گروه‌های تواشیح یا تئاترهای مذهبی و فرهنگی است که تیمی دور هم جمع می‌شوند و در یک بازه زمانی‌ به اجرای برنامه‌ها و همخوانی می‌پردازند و در مراحل مختلف مسابقات افتخارآفرینی می‌کنند.

وحید غفران‌نیا

البته در کنار آن باید از خودمان انتقاد کنیم و اگر بگویم من غفران‌نیا در این جریان علامه دهر هستم اشتباه است. متأسفانه افراد تا به مرحله‌ای می‌رسند منم منم می‌کنند. حال آنکه باید هم‌افزایی وجود داشته باشد و از ظرفیت‌های سایر اساتید و مساجد استفاده کنیم.

ایکنا ـ شاید بتوان گفت که دستگاه‌های متولی یا حافظان و قاریان به وظایف خود عمل نکرده‌اند تا مردم احساس نیاز کنند و به سمت قرآن و آموزه‌های قرآنی بیایند. درباره وظایف قرآنیان و ویژگی‌های رفتاری آنها توضیح دهید.

دقیقاً، موافق این گفته هستم. به نکته مهمی اشاره شد. نگاهی که جامعه به فرد و چهره قرآنی دارد از همان احترام نشئت می‌گیرد که از قول ابوی مرحومم گفتم. هر فردی با هر مذهبی هنگامی که پای قرآن به میان بیاید، شرایط برای او متفاوت می‌شود. این امر در بین عموم مردم هست و ربطی به نگرش و مسلک ندارد.

بخشی به ما قرآنی‌ها و بخشی به نگاه متولیان این عرصه به قرآنیان بازمی‌گردد. من با هفت رتبه بین‌المللی انتظار ندارم فردی و دستگاهی سراغم را بگیرد. چندین سال است که در سیستم‌های دولتی این امر را نمی‌بینیم.

در جامعه ما به تمامی رشته‌های ورزشی و موسیقی توجه می‌شود، اما نگاه تعادلی میان قرآن با سایر رشته‌ها نیست. مؤسسه قرآنی تأسیس کردم و از جیب شخصی‌ام برای این مؤسسه و حق‌الزحمه‌ها هزینه می‌کنم و جامعه مخاطب نیز چندان توانمند نیستند که بتوان شهریه‌های آنچنانی گرفت. باید متولیان امر به این جریان به درستی و با برنامه‌ریزی نگاه کنند.

قرآن‌آموزان نیازمند بخش تهییجی هستند تا ترغیب شوند. شبکه‌های ما بهترین ساعات و بیشترین زمان خود را به پخش سایر رقابت‌ها اختصاص می‌دهند و برنامه‌های قرآنی منحصر به شبکه قرآن و معارف سیما شده است. برنامه‌های شبکه قرآن خوب است، اما جای کار دارد. هرچه ما در حوزه قرآن کار کنیم و یا از جبیب خود در این راه هزینه کنیم، کم است، چون هرچه داریم از قرآن است و تمام برکت زندگی‌مان از قرآن است. امیدوارم توجه بیشتر شود و قدردان زحمات افرادی هستیم که در گوشه گوشه این کشور برای قرآن زحمت می‌کشند.

ایکنا ـ در سال 1396 یک دوره ترتیل صوتی کل قرآن از شما رونمایی شد. درباره ویژگی این ترتیل و اینکه در مجموع چند ساعت بود بگویید.

این امر سعادتی بود. بسیار علاقه‌مند بودم که یادگاری از من باقی بماند. فکر می‌کردم که در تمام این سال‌ها(که در خدمت قرآن بودم) اساتید مبرزی چون استاد پرهیزکار، استاد پورزرگری، استاد ابوالقاسمی، استاد عباسی، استاد خاکی و... بودند که نمی‌توانستم به گَرد آنها برسم، اما برای دل خودم این کار را کردم.

بنابراین به پیشنهاد اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تبریز این کار انجام شد. البته ترتیل و ترتیل‌خوانی شرایط خاصی دارد و هربار که مرتل ترتیل می‌خواند می‌گوید اگر این بار ترتیل‌خوانی کنم، بهتر از گذشته می‌خوانم. قطعاً ترتیلی که به صاحب زمان(عج) تقدیم شد خالی از اشکال نیست و اساتید باید با مداقه ایرادهای فنی آن را بگویند تا برطرف کنیم. سعی کردم فنون ترتیل، سرعت و اجرای ترتیل و نیز مسائل ضبط و فنی با کیفیت عالی باشد. همچنین موسیقی آن عربی است و در یکسری از موارد کارهای بدیع و نو در چارچوب موسیقی قرآن و ملودی عرب انجام شده است. یک دوره ترتیل میانگین 32-33 ساعته است و اسم آن را ترتیل «طاها» گذاشتم که هم‌نام فرزندم و هم‌نام پیامبر خاتم(ص) و نام مبارک سوره‌ای از مصحف شریف است.

ایکنا ـ درباره زندگی شخصی‌تان بگویید. فرزندتان حافظ اجزائی از قرآن است و درباره همراهی و نقش مؤثر همسرتان در موفقیتتان توضیح دهید.

یک فرزند پسر دارم. طاها مشغول تحصیل در پایه ششم ابتدایی است و حافظ 26 جزء از قرآن است و تا ماه‌های آینده موفق به حفظ کل قرآن کریم خواهد شد. مشوق اصلی او پدر مرحومم بود و سایر اعضای خانواده‌ام به ویژه همسرم نیز مشوق بودند.

ایکنا ـ همسرتان حافظ قرآن هستند؟

خیر، ایشان بسیار علاقه‌‌مندند اما توفیق حاصل نشده و ایشان مسئول بخش بانوان مؤسسه هستند و کارشان دشوار است.

ایکنا ـ علاقه‌مند به آموزش تخصصی قرائت تحقیق نیستید؟

یک حافظ خوب، می‌تواند قاری خوبی باشد. یکی از مزایایی حفظ این است که حافظ می‌تواند تلاوت خوب و معنامحور و با تسلطی را ارائه کند. در امر حفظ 7 رتبه بین‌المللی را کسب کرده‌ام، اما تحقیق را به این شکل دنبال نکردم، چون فرصت نبوده است به صورت شخصی دنبال کرده‌ام، اما به صورت تخصصی و فنی خیر، زیرا در تبریز عرصه حفظ کمی پررنگ‌تر از قرائت است و در عرصه قرائت جای کار هست.

ایکنا ـ باارزش‌ترین هدیه‌ای که دریافت کرده‌اید چه بوده‌ است؟

اتفاقات جالبی برایم افتاد. اگر بخواهم اشاره کنم، چندین ساعت زمان می‌برد، اما زیباترین لحظات هنگامی بود که به مسابقات قرآن عربستان اعزام شدم و داخل خانه کعبه رفتم. اگر اشتباه نکنم، حوالی 83-84 بود.

زمانی که خدمت مقام معظم رهبری بودم. در این سن هم که خدمت ایشان می‌رسم، به زبان ترکی با بنده صحبت می‌کنند. خاطره‌ای زیبا از حوالی سال‌های 75-76 از دیدار با مقام معظم رهبری و محفل قرآنی نخستین روز ماه مبارک رمضان دارم. در آن محفل اجرا داشتم. مقام معظم رهبری دستمالی را با طرح چهارخانه و زیبا استفاده می‌کردند. آن دستمال چشمم را گرفت.

پس از اجرا نزد پدرم بازگشتم و گفتم می‌خواهم آن دستمال را از ایشان بگیرم. از این دیدار چند ماهی گذشت. یک ملاقات خصوصی با مقام معظم رهبری داشتم. این خاطره را خدمت ایشان مطرح کردم و گفتم که می‌خواستم آن دستمال را داخل کفنم بگذارم. ایشان فرمودند: «الان که دستمال پیشم نیست. دفعه بعد که آمدی سعی می‌کنم چیزی برایت کنار بگذارم.» تأکید کردم حضرت آقا، چیزی می‌خواهم که برای شما باشد و از آن استفاده ‌می‌کنید. خندیدند و خداحافظی کردیم.

گیت‌ها را یکی پس از دیگری رد کردیم. آخرین گیت ما را نگه‌ داشتند. به همراه پدرم و چند نفر از دوستان از تبریز رفته بودیم. پاسداری آمد و دست من را گرفت و به دنبال خود بدو بدو برد. دوباره از گیت‌ها بازگشتیم و به داخل رفتیم. حاج آقا گلپایگانی به حیاط تشریف آوردند و به من فرمودند: «شما به آقا مطلبی را گفتید؟» گفتم «بله، ببخشید اگر بی‌ادبی شد.» آقای گلپایگانی کلی خندیدند و گفتند بیا داخل. من را در اتاقی نشاندند که مانند کتابخانه بود. زمان گذشت و حضرت آقا وارد اتاق شدند. از ایشان بابت درخواستم عذرخواهی کردم. خندیدند و دستشان را در حالی که پر از انگشترهایی متعلق به خودشان بود مقابلم آوردند و فرمودند: «اینها برای خودم است. هر کدام را دوست داری بردار.» انگشتر فیروزه‌ای را برداشتم و از ایشان تشکر کردم.

نزد پدرم بازگشتم. این خاطره را چند سال بعد برای آیت‌الله جوادی آملی تعریف کردند. ایشان نیز ساعت جیبی را به من دادند و فرمودند: «وحید آقا این ساعت را کنار آن انگشتر بگذار.» دو سال بعد از این دیدار به سفر حج مشرف شدم و این دو خاطره را خدمت شیخ حسن انصاریان بیان کردم. ایشان نیز عبایشان را به من اهدا کردند.

ایکنا ـ در سال 1402 انتظار شما از مسئولان و متولیان امور قرآنی چیست؟

بهترین آرزوها را برای هموطنان و افرادی دارم که دل در گرو این آب و خاک دارند. مملکت ما مملکت قرآن و اهل‌بیت(ع) و حضرت ولی‌عصر(عج) است. طبیعی است که آماج ناملایمت‌ها و دشمنی‌ها باشد. این خاصیت این خاک است؛ تا بود چنین بوده تا باد چنین بادا. چون نام قرآن و اهل‌بیت(ع) در این مملکت هست. اگر فردی پایش بلرزد و کمی سست شود و ثبات و قوام ذهنی خود را از دست بدهد، ایراد از خودش است. عنایت حضرت ولی‌عصر(عج) در گوشه‌گوشه کشور است و امیدواریم که پرچم آن به دست ایشان برسد. دعا می‌کنم بهترین‌ها نصیب مردم شود. مردم نیز در جای جای مختلف ثابت کردند که علاقه‌مند به نظام و انقلاب هستند، اما باید تلاش‌ها مضاعف شود و دولتمردان نیز تلاش‌ کنند تا حال مردم بهتر و زندگی آنان بابرکت شود. هر وقت که خدا را فراموش کردیم و از او غافل شدیم ضربه خوردیم.

انتهای پیام
captcha