افشای جریانات انحرافی؛ از ادعای نیابت خاص تا همسری امام زمان
کد خبر: 4137507
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۶
محمد شهبازیان تبیین کرد؛

افشای جریانات انحرافی؛ از ادعای نیابت خاص تا همسری امام زمان

استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی معتقد است که جریانات منحرف مهدوی گروه‌های مختلف از انجمن حجتیه تا مدعیان نیابت خاص، مدعیان همسری و فرزندی امام زمان و تفکر کسانی مانند علی یعقوبی و علی‌اکبر تهرانی و غفار عباسی را شامل می‌شود.

محمد شهبازیانبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد شهبازیان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 10 اردیبهشت در نشست علمی «گونه‌شناسی جریانات انحرافی مهدویت در دوره معاصر» به تشریح وضعیت برخی جریانات انحرافی و معرفی رؤسای آنها پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است:

برخی تصور می‌کنند مدعیان دروغین مهدویت افرادی شاخ و دم‌دار هستند. از این رو حتی برخی متدینین و طلاب ما جذب یکی از این گروه‌ها می‌شوند و سال‌ها در بند فکری آنان هستند؛ مثلا فردی مدیر یکی از حوزه‌های علمیه در تهران است و مدتی استاد اخلاق بود، ولی بعدا دستگیر شد. در قم هم کسی را داشتیم که به آیت‌الله ... معروف شده بود. او تا پایه 5 را در قم خوانده بود و برخی هم از او حمایت کردند و بعد از چند سال پرونده برای او تشکیل و دستگیر شد. بنابراین برای جلوگیری از پیدایش چنین پدیده‌هایی، باید کدهایی را به مردم و طلاب بدهیم که به دام چنین افرادی نیفتند نه اینکه به دام بیفتند و بعد دستگیرشان کنیم.

امروز در فضای مهدویت در کشور با چالش‌های درون و برون‌مذهبی روبه‌رو هستیم که الان جریان برون‌مذهبی مانند جریان اتان کلبرگ، بهائیت و جنبش‌های نوپدید دینی مانند اشو و پائولو کوئیلو و مسیحیان بنیادگرا مدنظر ما نیست، ولی در بخش درون‌مذهبی با گونه‌های مختلفی مواجهیم؛ برخی جریانات نافی هرگونه جریان دینی در دوره غیبت هستند و به خصوص در دوره اغتشاشات اخیر این بحث را به صورت جدی مطرح کردند و به این روایت استناد داشتند که هر پرچم و رایتی که در دوره غیبت و قبل از ظهور برافراشته شود باطل و محکوم به شکست است. از منظر اینها مبارزه سیدعلی بهبهانی با انگلیسی‌های دوره خود، فتوای مرحوم میرزای شیرازی و انقلاب اسلامی و... همه باطل است.

جریانی که انقلاب را محکوم به شکست می‌داند

اینها می‌گویند امام باقر(ع) به جابر فرمود ای جابر در خانه‌ات بنشین و دنبال این و آن نباش و دعا بخوان تا مردی از ذریه حسین(ع) بیاید یعنی نه با امام خمینی باش و نه با صدام؛ این تفکر را انجمن حجتیه داشتند و دارند و کسانی مانند الهیاری و برخی اتباع آقای شیرازی همین تفکر را دارند. البته باید تفاوتی میان جریان سیدمحمد شیرازی و سیدصادق شیرازی و اتباع آنها قائل شد، زیرا این دو نفر قائل به اصل حکومت دینی بودند، ولی بیشتر بر روی مصادیق نقد داشتند و معتقد بودند که ما باید خودمان ولی فقیه باشیم، ولی اتباع آنها می‌گویند انقلاب اسلامی و ولایت فقیه باطل است و در دوره غیبت نباید حاکمیت دینی وجود داشته باشد که این نگرش انحرافی است، در حالی که از مرحوم شیخ مفید گرفته تا صاحب جواهر و امام(ره) می‌توان مباحثی را در تأیید ولایت فقیه به دست آورد.  

جریان دیگر صوفیه و نوع نگرش آنها به قطب و جایگاه آن است، زیرا برای قطب جایگاه نایب خاص قائل‌اند و دسته دیگر هم قرآن‌بسندگان‌اند و این تفکر از اهل سنت گرفته شده است و برخی از آنها به عنوان نو وهابی و سلفیان شیعه نام می‌برند. اینها روایات را کنار می‌گذارند و می‌گویند مهدویت چون در قرآن نیامده پس وجود ندارد و تلاش می‌کنند برخی احکام شیعه را چون در قرآن به آنها اشاره نشده است زیر سؤال ببرند.

تفکر باطل روشنفکران معاصر درباره قرآن و اسلام

گروه دیگر روشنفکرگرایان هستند و بر مبنای تفکر کسانی چون گادامر اصل مهدویت را زیر سؤال می‌برند و... داعیه‌دار این موضوع هستند که اسلام به درد این دوره نمی‌خورد و حتی به درد زمان پیامبر(ص) هم نمی‌خورد که ما منتظر فردی باشیم که بخواهد کتابی مانند قرآن یا احکامی مانند پیامبر(ص) بیاورد که کارایی برای امروز ندارد؟ بنابراین نفس چنین انتظاری باطل است و امروز باید دنبال شاعر و نابغه جدیدی بگردیم.

مورد دیگر جریان مدعیان دروغین مهدویت هستند؛ الان با چند دسته از اینها روبه‌روییم. اول کسانی که مستقیماً مدعی مهدویت و امامت هستند؛ مثلاً در تهران غلامرضا تقدسی کارمند بازنشسته یکی از وزارتخانه‌ها بود و بعد از بازنشستگی به اطراف اصفهان رفت و باغچه‌ای خرید و مدعی خدابودن و مهدویت شد و عجیب اینکه برخی از طلاب و دانشجویان هم مرید او شدند و پشست سر او نماز خواندند و وقتی آزمون سلامت عقل از اینها گرفته شد مشکلی نداشتند و واقعا معتقد به خدایی او بودند و می‌گفتند این خدا همان مهدی موعود است و نکته عجیب اینکه وقتی خواستند تقدسی را اعدام کنند به خانم‌ها و آقایانی که مرید او بودند گفتند ببینید این اگر خدا بود خودش را نجات می‌داد و الان نمی‌تواند، ولی وقتی اعدام شد بر او سجده کردند، زیرا به آنها گفته بود که من شش ماه دیگر در کالبد یک نفر دیگر به دنیا خواهم آمد و دنیا را نجات می‌دهم.

فردی در کرج مدعی امام زمانی شد و موارد خلاف عفت متعدد هم رخ داد؛ اطرافیان او برخی افراد را چندین ضربه شلاق زدند و حتی سه مجتمع آپارتمانی توسط دانشجویان و مریدانش برای او ساخته شد و وقتی مریدان متوجه شدند او دروغگو بود گرفتار بحران هویت شدند و حتی نمی‌توانستند اصل دین را قبول کنند.   

مدعیان نیابت خاص

دسته دیگر مدعیان نیابت خاص امام زمان(عج) هستند؛ البته نیابت خاص برای ما شیعیان روشن است و آن را متعلق به چهار نایب خاص منصوب از سوی امام زمان(عج) ثابت می‌دانیم؛ اینها با امام عصر مرتبط بودند و پاسخ سؤالات مردم را گرفته و دستور امام را به مردم منتقل می‌کردند؛ پدر شیخ صدوق که از علمای بزرگ بود نزد حسین بن روح رفت و از او خواست که از امام بخواهد تا مشکل او برطرف شود؛ بعد از این چهار نایب، نایب خاص دیگری نداریم، ولی اینها معتقدند که جریان نیابت خاص قطع نشد و تاکنون ادامه دارد و نمونه امروزی آن، احمدالحسن است.

در دوره جعفربن قولویه دو نفر از جمله فردی به نام ابوبکر بغدادی مدعی نیابت خاص می‌شوند و مرحوم جعفر به آنها گفت که اگر کسی مدعی چنین چیزی شود کافر، ضال و مضل و حیله‌گر است، ولی این مسئله در جامعه دیندار ما جا نیفتاده است. به همین دلیل وقتی در سخنرانی‌ها برخی کلیدواژه‌ها را دیدیم باید حساس شویم. امروز احمدالحسن قائل است که من آخرین نایب خاص امام زمان(عج) هستم و متأسفانه برخی طلاب ما او را هادی امت، رجال میانی، رکن رابع و قطب صوفیه(در اهل سنت) و... می‌دانند و در پی او هستند.

فردی هست که دانشجوی اخراجی علوم پزشکی  بوده است که در برخی شهرها هنوز نیروهای خودش را گسترش می‌دهد؛ وی قائل به این است که الان چون نزدیک به ظهور هستیم دوره فقاهت و مرجعیت تمام شده و برای ما کارآمدی ندارد و حتی اگر قرار است تقلید کنیم، باید از رساله علامه مجلسی تقلید کنیم. 

البته یکی از تاکتیک‌های وی این است که رهبری را نگه می‌دارد و بقیه مراجع را می‌زند تا بچه مذهبی‌ها به سوی او بیایند؛ حتی بیان می‌کند خبرگان رهبری، سقیفه بنی‌ساعده است و معتقد بود که یکی خضر و دیگری من واسطه فیض مهدوی و هادی امت هستیم و چون خضر نیست پس همه باید دور او بگردند. او مدعی ملاقات با حضرت زهرا(س) در هر شب جمعه بود و آن حضرت مطالبی را به او القا می‌کرد. او می‌گوید به آدم کلماتی را القا کردم و در عالم ذر دیدم که حضرت رحمان به ملکوت آمد.   

امروز توجه کنیم که برخی در رسانه ملی هم مریدان فکری او هستند و برخی فیلم‌ها و سریال‌هایی در کشور تولید می‌شود که تفکر او را دنبال می‌کنند. برخی بچه مذهبی‌ها که خلع درجه شده‌اند حتی پیرو او هستند و اخیرا در مشهد سرتیم‌های خود را جمع کردند و متأسفانه برخی استادان و رئیس فلان دانشگاه و فلان سخنران و کارشناس برنامه‌های تلویزیونی دانسته و نادانسته از او الهام می‌گیرند و در جلسات او شرکت دارند.

ممکن است کسی بپرسد که چرا با اینها برخورد نمی‌شود؟ راه درست و اصل، برخورد امنیتی نیست، زیرا مظلوم‌نمایی کرده و دردسرهایی برای کشور درست می‌کنند و بار نظام می‌شوند؛ راه درست افشاگری و تقویت بنیه علمی مردم است. اگر بدانیم نیابت خاص چیست دیگر کسی مانند فلان آقا که خودش را جانباز معرفی کرد و عمامه می‌گذاشت و برخی نهادها هم او را به عنوان استاد اخلاق معرفی کردند و در تهران حوزه علمیه تأسیس کرد، برخی حرف‌ها را به نقل از مرحوم قندهاری به زبان نمی‌آورد و اجازه به او داده نمی‌شد بگوید شیخ مفید هم نایب پنجم امام زمان(عج) بوده است. نیابت خاص منحصر به 4 نفر بوده است و اگر ما مراجع و رهبری را به عنوان نایب امام زمان(عج) معرفی می‌کنیم مراد نایب عام است نه خاص و ما به اجبار در دوره غیبت به فقها مراجعه می‌کنیم.

مدعیان زمنیه‌سازی ظهور

برخی مدعی زمینه‌سازی ظهور هستند؛ مثلاً خود را خراسانی و نفس زکیه و شعیب بن صالح معرفی می‌کنند که از نظر فنی محل بحث است؛ افرادی خودشان را مصداق این موضوعات می‌دانند مانند جریان منصور هاشمی خراسانی و احمدالحسن.

هاشمی خراسانی در تهران و زنجان و مشهد یارگیری می‌کند و این نام مستعار اوست. او فارغ‌التحصیل دکتری علوم قرآنی از دانشگاه فردوسی است و اسم اصلی او علیرضا بابایی آریاست و حتی به گروهی آموزش نظامی داد تا مراجع را ترور کنند، ولی دستگیر و بعد آزاد شد و از ایران فرار کرد و آمریکا او را در عراق دستگیر کرد و به خدمت گرفت و الان سایت دارد و پیام می‌فرستد و در جریان اربعین هم موکب می‌زند و تبلیغات چهره به چهره دارد و خودش می‌گوید نه شیعه و نه سنی درست است و دیدگاه من‌درآوردی دارد و خود را نایب امام زمان(عج) می‌داند. 

مدعی ازدواج با امام زمان(عج)

دسته دیگر مدعی ارتباط با امام زمان(عج) هستند و خود را زن و فرزند امام می‌دانند یا مدعی دیدن امام در خواب و بیداری هستند. خانمی کتبی در این باره نوشته بود که حتی در جمکران بدون آگاهی فروخته می‌شد. او مدعی بود که امام زمان به من می‌گوید هاجر و آسیه من و تو ازدواج نکن و ظهور نزدیک است و خودم با تو ازدواج می‌کنم. دفترچه 200 برگی هم داشت و هرکدام از مریدان در یک صفحه خوابشان را ذکر می‌کردند که به نوعی تأیید سخنان او بود. خانمی هم که پیرو جریان علی اکبر تهرانی هم بود که در خیابان‌ها نماز می‌خواندند و طلابی را از سراسر کشور به آنجا می‌آوردند تا پشت سر او نماز بخوانند و حتی برخی مدیران فکر می‌کردند او از عرفا و اولیای الهی است. 

علی‌اکبر تهرانی این سخن بی‌مبنا را می‌گفت که اساس کار انبیاء بر خواب و خواب‌گرایی بود، در صورتی که این سخن قطعاً باطل است و امام صادق(ع) فرمودند که دین خدا عالمانه‌تر از آن است که با خواب اثبات شود. خواب را هیچ کدام از علما در اصول و عقاید و حتی در فروع دین حساب نمی‌کنند. متأسفانه گاهی بانوان متدین میاندار این جریانات هستند. سیدحسن ابطحی هم از جمله این افراد بود که الان راننده او بساطی علم کرده است که حدود 300 نفر مرید دارد و تفکرات ابطحی را دنبال می‌کنند. 

به تعبیر مقام مظم رهبری، در چنین شرایطی مهمترین کار ما جهاد تبیین و روشنگری برای مردم و از بین بردن برخی زمینه‌ها از سوی حوزه است. البته کارهای خوبی در حوزه انجام شده و اقدامات عالمانه‌ای صورت گرفته است و سخنان زیادی در ردّ این مدعیان داریم. 

گزارش از علی فرج‌زاده 

انتهای پیام
captcha