به گزارش ایکنا، حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 21 شهریورماه، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فرازهایی از نهجالبلاغه، که دربردارنده اوامر حکومتی امام علی(ع) به مالک اشتر است، پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
گفتوگو درباره این است که عیبجویی و سخنچینی از جمله مهمترین رذائل اخلاقی و یکی از ننگهای اجتماعی است، اما مصیبت بزرگ این رذائل زمانی ظهور جدی پیدا میکند که بزرگان و صاحبمنصبان و شخصیتهای مرجع، مشتری و خریدار این ویژگیها باشند و بعد هم فرصت خدمت و ظرفیت کشور را صرف عیبجویی از دیگران کنند و هر کسی که رئیس شد و یک بسطیدی برایش فراهم شد، اولین مسئولیت شرعی خودش را این بداند که عدهای از کارشناسان مجرب و همفکر خودش را مأمور کند تا برای روز مبادا از آرشیو، علیه رقبای خودشان سند جمع کنند. برای اینکه در زمان مناسب با انواع تهدیدها هم آبروی عدهای را به بازی بگیرند و هم بذر نومیدی و بدگمانی را در دل مردم بکارند.
یکی از مسائلی که غفلت میشود، این است که به این دلیل که دچار یک هیجان و لذت و اقناع نابهجای روحی میشوند، تبعات و آثار این رفتار را اندازهگیری نمیکنند و نمیدانند پروندهای که برای عیبجویی دیگران باز میکنند، با رفتن خودشان بسته نمیماند و این درس در روزگار خودشان دیگران را هم به تکاپو میاندازد که برای منافع خودشان اسنادی را علیه رقبایشان پیدا کنند.
وقتی این اتفاق افتاد، رئیس سابق و فعلی به رقابت پرداختند و علیه یکدیگر اقامه دعوی شد، در جامعه بیاعتمادی درست میشود و ایمان جامعه به تاراج برده میشود. وقتی به رخدادهای سال 61 هجری رجوع میکنید و ماجرای امام حسین(ع) را مرور میکنید، همهاش یزید بن معاویه و جریان برانداز بنیامیه نیست، بلکه خود همین وقاحتها ایمان جامعه را شکسته بود. وقتی که با نور تابناک امام حسین(ع) برخورد میکنند، جامعه دچار اعوجاج میشود؛ یعنی از امام حسین(ع) جا میماند و آن فاجعه بزرگ رقم میخورد. این اخلاق زشت در اداره و سازمان و در اداره امور کشور، ویرانیهای فراوان بهجا میگذارد و بعد هم در آیات و روایات اسلامی از عیبجویی و بازی کردن با آبروی دیگران خیلی با تندی یاد شده است.
روایتی را شیخ صدوق در «ثوابالاعمال» از رسول خدا(ص) نقل کرده است که فرمود: هرگز در جستوجوی عیبهای مؤمنان نباشید. یک وقت عیب مکشوف است و تبدیل به یک جرم شده است، اما یک وقت است که این عیب مکتوم است و پیامبر(ص) میفرماید: دنبال اکتشاف عیبهای مؤمنین نباشید، برای اینکه هرکسی که دنبال عیبهای مؤمنین باشد، خداوند دنبال عیبهای او خواهد دوید.
مگر خدا جایی هست که نباشد؟ خدا همهجا هست و بر همه حاکمیت مطلق دارد، اما یک فایل جدا برای عیبجو باز میکند و کل عالم به دنبال این آدم عیبجو حرکت میکنند. در ادامه روایت فرمود: کسی که خداوند متعال به دنبال افشای عیب او باشد، برخورد خداوند بیملاحظه است و او را ولو در خانهاش باشد رسوا میکند؛ یعنی اگر بین پرده و دیوار کعبه هم پناه بگیرد، این اتفاق برایش میافتد. اگر کسی با آبروی مردم بازی کرد و دنبال کشف عیوب مردم بود و توانست خودش را بین پرده و دیوار کعبه قرار دهد، خداوند این را سنت خود قرار داده که او را مفتضح کند.
چرا دنبال عیب مردم باشیم؟ چرا باید یک کسی آن قدر مریض باشد که از افشای عیب مردم خوشحال شود؟ این آدم اصلاً در دایره آدمیت قرار نمیگیرد. این آدمها در پایینترین درجات حیوانیت هستند؛ لذا میبینیم که از نگاه امام علی(ع) عیبجویی یک ننگ است و این اجازه را نمیدهد. قبل از امام علی(ع)، 25 سال جریان مدیریت قلمرو اسلامی به انواع و اقسام مشکلات مبتلا بوده است. غارت بیتالمال در نظام دیوانی و ... وجود داشته، اما امام علی(ع) به مالک امر میکند و میگوید به دنبال عیب مردم نباش. این مردم یعنی طبقاتی که رعیت تو قرار میگیرند.
بنابراین شما وقتی پردهدری کردید آبروی آن فرد را میبرید. امام(ع) در ادامه اوامر خود به مالک با تأکید فرمود از هر کینهای که نسبت به مردم در دل داری، گرهگشایی کن و رشته هرگونه انتقامجویی را قطع کن و در مورد همه مواردی که دیگران از تو پنهان کردند، خود را به تغافل بزن. اینجا چند نکته اساسی وجود دارد؛ اول اینکه ای مالک پیشداوری نداشته باش. امام متقیان(ع) فرمود ای مالک درست است، آنجا اعتزالیون و هواداران حکومتشان قدرت دارند، اما هر کینهای که داری را کنار بگذار. آنها مردم و رعیت ما هستند، یعنی این افراد که مخالف ما هستند ما باید در زمره مؤمنین به آنها خدمت کنیم؛ یعنی در زمره مؤمنین به آنها احترام بگذاریم و جذب حداکثری نسبت به آنها داشته باشیم.
یک کسی کارش به ادارهای افتاده بود و کارش را انجام نداده بودند. این فرد رئیس آنجا شد و گفت حالا وقت آن است که تلافی کنم. اگر آن خاطره در دلت باشد، اصلاً مدیر دینی نیستی، چون امام(ع) میگوید دلت را پاک کن. انتقامجویی یعنی میروی و دولت علوی را قبول نمیکنند و خیلیها نامههای سرگشاده مینویسند، اما مبادا دنبال انتقامجویی باشی. مبادا دنبال این باشی که فلانکس در واقعه جمل این طور بود و یا در صفین این موضع را داشت. حضرت(ع) فرمود خودت را به تغافل بزن. تغافل از ریشه غفل به معنای نادیده انگاشتن و چشمپوشی عامدانه است که این گونه به روی خودش نمیآورد. این ویژگی یکی از مهمترین و مؤثرترین شیوههای تربیتی اسلام است.
انتهای پیام